جای گلایه است که به همین زودی و آسانی، تاریخی که پیش چشممان واقع شد باژگونه تقریر شود، ولو این کار با نیات مصلحانه انجام گیرد. به راستی آیا این ما بودیم که خودمان را با شدت بر قمه اوباش استخدام شده توسط سردار همدانیان فرود میآوردیم؟ آری، ما هم میگوئیم نباید راه گفتگو را بست. هر چه باشد همه ما محکوم به زندگی در کنار یکدیگریم.
» کلمه
روزهای خوش و روزهای ناخوش یک ملت: به مناسبت امضاء قرارداد ۲۵ ساله با جمهوری کمونیستی خلق چین
ننگ این روزها از حافظه تاریخی ملت ما نازدودنی است و احساس خفت و خواری آن در ذائقه تاریخی مردم ما همواره به تلخی خواهد ماند. کارگزاران حکومتی که به اجبار یا دلخواه، از سر ناچاری یا نادانی، با انگیزه خدمت یا خیانت، به فرمان یا به اختیار، امضاء خود را پای چنین قراردادهایی گذاشتهاند، در دادگاه همیشگی وجدان شخصی خود و دادگاه وجدان مردم ایران، باقی ماندهاند؛ دادگاهی که صدها کتاب و هزاران مقاله تا پایان تاریخ به گزارشش خواهند نشست.
بدی پول دزدی این است که سیر نمیکند؛ به تریلیارد که میرسد تازه اشتها باز میشود. ثبات هم ندارد؛ نمیتوانی مثل آب باریکه کارمندی روی دوامش حساب کنی. بانک مرکزی را هم که امروز بزنی فردا چه؟ دیگر اشکالش آنکه نگرانی میآورد، نکند کسی بپرسد از کجا آوردهای. اینها مشکلات بزرگی هستند که چاره کردنشان راهحلهای اساسی و تشکیلاتی میخواهد.
در آثار علمی گاهی از کارآفرینان سیاسی نام برده میشود. کارآفرین یعنی کالاآفرین: کسی که با مدیریتش سرمایه مورد نیاز برای تولید یک محصول را گرد میآورد و فرایند تولید و توزیع را به راه میاندازد و بهینه میسازد. اما مهمتر از اینها، او کسی است که در مرتبه نخست به کشف نیاز برای یک کالا (یا خدمت) میپردازد. آیا ما به چیزهایی که کارآفرینان برایمان خلق میکنند به راستی نیاز داریم؟
در سالگرد انقلاب ۵۷؛ از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
در آستانه سالگرد این انقلاب که امروز آثار و ماثرش پیش روی ما بلکه چون دشنه در پهلوی ماست، یک نفر از ما نتوانست بپرسد و بداند چرا حکومت ما باید حکومتی منزوی و غیرعادی و پرچمدار جنگ با همه دنیای وحشی و فاسد غرب و آمریکا باشد حال آنکه ما سارق ترین شکل حکومت، فاسدترین روند مسئولیت، قانون شکن ترین حکومت گران و بی اخلاق ترین صاحبان قدرت را در کشور خودمان داریم؟!
جنگ برای همه کشورها، چه در موقعیت حملهکننده باشند و چه در مقام دفاع، وضعیت مشابهی را پیش میآورد که قوانین اساسی حاکم بر آن کشورها، بهرغم تفاوتهایی که ممکن است در زمینههای دیگر با یکدیگر داشته باشند، باید تکلیف فرایندهای تصمیمگیری صاحبان قدرت در آن شرایط را معین کند.
این راه که رهنورد می پوید راه عمر اوست و عمری که در این راه رفته، سوگند او به سرزمین و نیاکان پاکش است و میدانیم که پیمودن راه زهرای اطهر در نظام اموی که دیانت در آن جز با تقرب به سلطان و نه تقوا به ایمان ممکن نیست، چقدر ناممکن است.
قتل قانون؛ تا کی این بساط مفسده را قانون و بنای مفسد برآمده از آن را قانونی میدانیم؟
قانونی که زبانش برای ما مردم، منتقدان، مخالفان و حق گویان، اعدام و حبس و جریمه و شکنجه است و برای «آنها»، برای حاکمان، برای خودی ها، برای آقایان، برای عمله ظلمه، برای هر بی سروپایی که به سخیف ترین و کثیفترین و کریه ترین شکل از نظام شان دفاع کند، برای دزدان بیت المال و اختلاسگران چفیه به گردن و کارت سپاه در دست، رانت است و امتیاز و وام و ویلا و واویلا که زبانی از ما بجنبد در تقبیح این تبعیض!
آن مدار همین شبکه تار عنکبوتی ولایت است که ملت و نخبگان و احرار را به اسارت خود درآورده است و با شعار مبارزه با آمریکا و دفع فتنه و محور مقاومت، خود اکبر الفتن است و ذلیل ترین در برابر آمریکا و حقیرترین کاسب تحریم و دلال بودجههای بی زبان نفت ملت که با تأسف، توسط دولت منتخب مزور، که رای و خواست مردم را به ترس و فساد و دلالی خود فروخت، در قامت شریک دزد و رفیق قافله، خود جزیی از آن شبکه عنکبوتی اسارت ولایت است که کشور در گروی تبهکاری خویش به یغما میبرد.
کیست که نداند، داستان انتخابات ۸۸ ایران با آمریکای ۲۰۲۰ متفاوت است؟ انتخابات آمریکا الگوی ما نیست و نیز اشکالات خاص خود را دارد، اما نه آن اشکالات حل شده در اغلب انتخابات جهان، که متاسفانه ما به آن مبتلائیم. اگر چنین جفایی نمی کردید و اخلاقا مجبور نبودم، هیچ علاقه ای به بیان نداشتم چرا که در شرایط دشوار فعلی کشور بازگشت به مسائل حل نشده را ضروری نمی دانم و علاوه بیم دارم تنزیه بیگانه شود که البته مخاطبان هوشمند، درک می کنند و مراقبت دارند.
ابتلای میرحسین و رهنورد به کرونا و دروغپردازیهای رسانههای امنیتی
علت دروغگویی و عصبانیت مسئولان این حصر غیرقانونی، متانت و استقامت محصورین است که اجازه نمدمالی و لوث کردن آن را نمیدهند؛ وگرنه آنها بهتر از هر کس میدانند که دیدارهای موسوی و رهنورد محدود به اعضای خانواده است و تردد اجباریِ حصربانان.
آنها بر خلاف دویست سیصد نفر از اعضای حلقه سخت قدرت که به حسابِ ملت دربند و دچار سختی معیشت، روزانه و گاهی در چند نوبت مورد تست قرار میگیرند، از تدابیر ویژه و پر هزینه برخوردار نیستند و مانند عموم مردم کشور در معرض این بیماری خطرناک هستند.
وقت آن نرسیده که بفهمید با سرنوشت یک ملت و آتیه جوانان ش و آینده سرزمین چه ظلم هولناک و چه خیانت خوفناکی کردید؟ وقت وقوف بر جهل فکری و ناکارآمدی دولتی و فساد ذاتی و قانونگذاری فسادانگیز و سیستم قضایی فسادپرورتان نرسیده است؟ حضرات روحانیان و نظامیان جانفدای حاکم جمهوری اسلامی!
کاریکاتورهای پیامبر تصویر کیست؟ چه کسانی نمیتوانند به آنها معترض باشند؟
چنین حکومتی و چنین حکمرانان و روحانیان خود بزرگترین مصائب بر سنت محمد و موهن ترین دشنام ها و ناسزاها بر مرام و مذهب او و اهانت بارترین شکل تهاجم به یاد و نام و حرمت آن رسول خدا هستند و تا ظلم و تبعیض و فساد و تزویر و تباهی و تصویر این حکمرانان به نام محمد بر پاست، برای وهن او و اهانت به سنت ش نیاز به هیچ تصویر و کاریکاتوری نیست!
نزاع تبلیغاتی و سیاسی که این روزها بین طرفداران سکولاریسم اروپای قارهای (که از سکولاریسم انگلوساکسون متمایز است) و اسلامگرایان تندرو جاری است، نزاع میان دو نگرش غیرعقلایی است که هر دو فراموش کردهاند که همزیستی مسالمتآمیز بدون احترام به باورهای دیگری ممکن نیست. نکته مهم این است که توجه شود در اینجا مسئله «حقانیت» سکولاریسم یا اسلام اساسا «موضوعیت» ندارد
سکوت در برابر این ستم ها روا نیست
مردم حقوقی دارند که قانون برای حفظ حریم آنان تاسیس شده است نه تعدی به آنان. متاسفانه سالهاست شاهد هستیم که هرگاه ظلمی روا می شود، برخی مقامات، تریبونها و رسانه ها به جای آن که به رفع ستم قیام کنند و فرد یا نهاد خاطی را به محاکمه بکشند؛ و اعاده ی حقوق تضییع شده را دنبال نمایند
چرا استعفا ندادید آقای احمدینژاد؟
داستان استفاده از باندهای اراذل و اوباش و زنان بدکاره که به علل گوناگون توسط نیروی انتظامی بازداشت میشوند و در ازای تعهد به همکاری در مواقعی که فراخوان میشوند به طور مشروط آزاد میشوند، از چند دهه قبل آغاز شد و اسناد آن باید روزی منتشر گردد.
کینهتوزان ملت کلمه – امید بینیاز کسی درگذشته است. دستکم بخشی از مردم او را دوست داشتند. صدایش برایشان نوایی ماندگار بود و زیباترین لحظات معنوی فرهنگیشان را در هنگام افطار ماه رمضان با ربنای او گذرانده بودند. کسی نتوانست جایش را پر کند. تمام تلاشتان برای آنکه ربنای دیگری را بهجای صدای او به […]
پیشنهادات مدنی برای مناقشه قره باغ
اشغال، اشغال است و اشغالگر هر کس باشد و هر قومیت یا آئینی داشته باشد، محکوم است و باید به بی بهانه به اشغال پایان دهد. چنان که قطعنامه های چهارگانه شورای امنیت نیز بر آن تصریح دارد ارمنستان باید هر چه سریعتر سرزمین های اشغالی را تخلیه کند و به مرزهای خود بازگردد
آزادی، ملیت و صلح در معنایی واحد
اگر در دیگر کنجهای جامعه نیز همین اختناق حکومت کند آیا چنان بستری اصلا جای زندگی هست؟ آیا در آنجا هیچ هوایی برای تنفس باقی میماند؟ و چرا این خفقان همهجائی نباشد؟ ما ادعا کردیم که تمامی هویتهای حاضر در جامعه به علت اتکایشان بر عقلانیت، و حقانیتی که از آن استنتاج میکنند انحصارطلباند. پس چرا بر اثر فشار این خفقان همه جانبه سر به بیابان نمیگذاریم؟
خانه ای که پناه بود و چراغی که روشن ماند و مرادی که آرام رفت
در جامعه ما که جامعه مدنی بسیار ضعیف شده و حمایت ها و همبستگی های اجتماعی به سبب ترس و عدم اعتماد و نیت خوانی های مذموم به شدت کاهش یافته است، خانه او و نگاه او و جایگاه او پناه بود؛ بی آنکه بترسد، بی آنکه بی اعتماد باشد و بی آنکه بپرسد تو که اینجا به پناه آمده ای از کدام فرقه و جبهه و جناح و دین و مسلک و مرامی! بی آنکه بخواهد بداند! پناه بود برای هر آنکس که از ظلم می گریخت و تکیه گاهی میجست،
مهمترین شاخصه آیتالله صانعی، «تمایز» است
ابوالفضل فاتح جامعه بشری کارخانه «شبیه سازی» نیست تلاش بی حاصل برای خلع ایشان از مرجعیت، نمادی از بی توجهی به حق آزادی فکر و عدم حرمت روحانیت به روحانیت است مسئله ی بسیاری از مخالفین ایشان، بیشتر تمایزات سیاسی بود تا فتوایی شیوه وفاتشان گویای سبک زندگی ایشان بود بسم الله الرحمن الرحیم مهم […]
در جست و جوى فقه امروز؛ گزارش زندگی و آرای فقهی آیت الله یوسف صانعی
آیه اللّه العظمى صانعى از شاگردان امام خمینى رهبر فقید انقلاب اسلامى ایران است، او در سال ۱۳۱۶ در قریه ینگ آباد جرقویه از دهات اطراف شهر اصفهان به دنیا آمد. جد بزرگ او مرحوم حاج ملا یوسف از عالمان زمان خود به شمار مى رفت وى در فلسفه از شاگردان میرزا جهانگیرخان قشقایى و در فقه از تربیت شدگان میرزا حبیب اللّه رشتى بود.
شعار همیشگی جنبش سبز: «دروغ ممنوع!»
وقتی بنا باشد که «به هر قیمتی» وجهه و چهرهی مهندس موسوی تخریب شود، فقدان شواهد و قرائن نیز نمیتواند اتهامزنندگان را متوقف کند. تاسفآور اینکه کارمند کمحافظهی عفو بینالملل فراموش کرده است که خود او نیز در میزگرد رادیو فردا در تاریخ ۳۰ مرداد ۹۹ اذعان کرده که عبارت «در مورد اعدامها»، صداگذاریِ (voice over) «اضافهشده» توسط تلویزیون ORF است
از اصلاح سنت پیامبر تا اجرای بدون تنازل قانون اساسی؛ از اسلام اموی تا استبداد ولایی
در روزگاری که شهر خالی از عشق و عاشق بود، مردی از خویش برون نمی آمد تا کاری بکند و آزادی را فریاد بزند! آنچه فرزند پیامبر در روزهای آخر عمر نه چندان بلند خود کرد، زندگی کردن آرمانی بود که شرافت نام داشت. زندگی کردن آرمان در زمانه حسین شاید ذیل مهر شرافت و احیای دین می ماند اما او کاری کرد تا ما احیای همان آرمان را در عصر خود تجربه کنیم، در عصر خرداد ۸۸، در عصر میرحسین موسوی!
بانگ آزادی خاوران؛ به پاسداشت مقام بلند استاد محمدرضا شجریان
هنگامی که گسترش فرهنگ اسلامی پس از سقوط امپراتوری ساسانی میرفت که تمدن ایرانی را به محاق برد، روایتهای زبانی فردوسی بود که میراث را زنده نگاه داشت و نقالی موسیقیایی آن در کوچه و بازار، مخیله شکننده ایرانی در آن زمان را روزآمد و قوی ساخت تا به مدد آن، فرهنگ ایرانی با وجود برتری سیاسی و اقتصادی اعراب همچنان پایدار باقی بماند.
چرا رؤیای مردم لبنان برای دستیابی به توسعه تعبیر نمیشود؟ درسهایی برای ایران
لبنان، از زمان استقلال از حاکمیت فرانسویها در سال ۱۹۴۳، در موقعیت «لوایاتان غایب» قرار گرفته است. نظام سیاسی لبنان بر اساس تقسیم و تسهیم قدرت شکل گرفت و بر اساس قانون اساسی آن، رئیسجمهور باید یک مسیحی مارونی، نخستوزیر یک مسلمان سنی و رئیس مجلس یک مسلمان شیعه باشد. مناصب دیگر نیز غالباً بر اساس پیوندهایی از این دست و تعلق به گروههای دینی و مذهبی شکل میگیرد.
سرکوب آراء در فضای رسانهای مدرن ممکن نیست
هر چه میگذرد، تأثیر و تعامل جامعه و رسانه بر یکدیگر شکل پیچیده و البته وسیعتر و مؤثرتری یافته است تا جایی که رسانههای گروهی و شهروندی به تحقیق از منابع تغییر جوامع شناخته شدهاند. در مدل همه به همه که با میکروبلاگها و رسانههای مشارکتی شگل گرفته است، شهروندان مشغول ویرایش (ادیت) رسانهها و رسانهها مشغول ویرایش و تغییر جوامعاند و به زبانی همه ویرایشگر (Editor) همدیگرند.
محبس بهاره هدایت و کیوان صمیمی، مقتل قانون اساسی است
ما ایرانیان در چه زمانی این اختیار را به حکومت مادام العمر دادیم که برای تداوم چپاول نفت، غارت حقوق ملت، سوزاندن جنگل ها و از میان بردن آب سرزمین مان، با آمریکا در ستیز باشد و اروپاییان دشمن بدارد و در تدارک بمب هسته ای باشد و هلال شیعی در عراق و یمن و لبنان و سوریه بسازد و نمایندگان ما ملت فرهیخته و صبور و متکثر و پذیرای دیگر اقوام و زبان ها و تمدن ها را به نیروهای افراطی ناشناخته و مسلحی دهد که هرکدام در گوشه ای از این چهار کشور فقط در پی حفظ قدرت خویشند و برسازی تمدنی پوچ و بی معنا و البته سرشار از تبعیض، سرپر از ظلم و آکنده از فساد و دزدی و ریشه دوانده در چرکابه دروغ، به نام تمدن بزرگ مثلا اسلامی!
از مرگ آزادی تا مرگ برای زندگی؛ در ستایش: حق ندارید اعدام کنید
در ظل حکومتی به نام دین که شاید آخرین تداعی قرون وسطی مسلمانان باشد، در سایه لرزش انگشتان استبداد دینی که در کار بافتن طناب دار برای حق گویان و معترضان است، جنبش خون گرم در رگ جوانانی می جوشد که اکنون در ستیغ آفتاب نشسته بر سرای محبس اند، جان هایی که روی هم به اندازه نیمی از عمر یکی از مسئولان همیشه ثابت نظام اسلامی نیز نمی رسند.
همت اصلی انسانها تنها میتواند نسبت به یک چیز معطوف شود، و آن همان مسئله زندگیشان است. و فقط اگر رابطهای مشهود میان آنچه بدان فرا میخوانند و این یکچیز وجود داشته باشد امکان سرایت آن همت به موضوع دعوت فراهم میآید. در رسالت پیامبران تلاش برای برقراری این ارتباط به روشنی دیده میشود.