آیتاللهالعظمی دستغیب: امروز میرحسین موسوی مظلوم است/ باید صدای مظلوم باشیم
چکیده : از شما میخواهیم همیشه فریاد مظلوم در گوشتان باشد. ما نمیتوانیم نسبت به ناله مظلوم بیتفاوت باشیم؛ یعنی کسانی که عمداً یا سهواً مورد ستم قرار گرفتهاند. اگر مؤمن مظلومی آه بکشد، نزد خدای تعالی رد نمیشود و خدا تلافی میکند. کسانی که به او ظلم کردند یا سکوت کرده، در رفع ظلم کاری نکردند و خواستند زندگیشان مختل نشود. خدا از همه ی آنها حساب میکشد...

آیتاللهالعظمی دستغیب از مراجع تقلید مقیم شیراز در دیدار با جمعی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس گفته است: «از شما میخواهیم همیشه فریاد مظلوم در گوشتان باشد. ما نمیتوانیم نسبت به ناله مظلوم بیتفاوت باشیم؛ یعنی کسانی که عمداً یا سهواً مورد ستم قرار گرفتهاند. اگر مؤمن مظلومی آه بکشد، نزد خدای تعالی رد نمیشود و خدا تلافی میکند. کسانی که به او ظلم کردند یا سکوت کرده، در رفع ظلم کاری نکردند و خواستند زندگیشان مختل نشود. خدا از همه ی آنها حساب میکشد.»
اشاره این مرجع عالیقدر به میرحسین موسوی و وضعیت حصر اوست. او در ادامه بر تاکید جملات اخیر گفت: «دفاع از مظلوم باید به شکل مناسب باشد. امروز جناب آقای موسوی از نظر ما مظلوم است. بارها عرض کردهایم ایشان یک شخص مؤمن است؛ همیشه تابع امام بود و شخص فقیه عارفی مثل امام خمینی تا آخر عمر ایشان را دوست میداشت. نه تنها امام، مرحوم حضرت آیتاللّهالعظمیٰ نجابت نیز در تفسیرها و گفتارشان بسیار از ایشان تعریف میکرد.»
آیتالله العظمی دستغیب در ادامه این دیدار درباره میرحسین موسوی گفت: «برای هر انسانی خیلی سخت است که چند سال در یک اتاق چند متری محصور باشد و دیوانه نشود، امّا ایشان روز به روز عاقلتر میشوند؛ فهمشان بیشتر و انسشان با خدای تعالی بیشتر میشود. این نیست جز این که جهت خدایی دارند. حیف نیست چنین افرادی، با تدبیری که برای حل معضلات و مشکلات دارند، محصور باشند؟»
این مرجع عالیقدر بر پاکی نخست وزیر جنگ تاکید دارد: «آیا یک نفر میتواند بگوید ایشان از زمان نخست وزیری تا الان پولی برای خود جمع کرده؟ حق مردم را خورده و برده؟ جناب حجه الاسلام و المسلمین خاتمی هم همین طور. اگر کمترین نقصی در زمان ریاست جمهوری ایشان در خودش یا اطرافیانش بود یا کمترین حق ملت را خورده بود، مگر رهایشان میکردند؟ این دو بزرگوار واقعاً مصداق صدق و امانت بودند.»
او در این بخش از سخنانش به صراحت گفت که آنان باید آزاد شوند چرا که خواستهای غیر از اجرای قانون اساسی نداشتند. درست همانطور که زمان امام بود، عمل شود.
آیتاللهالعظمی دستغیب در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «بدترین چیز برای راندن مردم از دین، این است که عمل ما غیر از گفتارمان باشد؛ در این صورت حرفهای ما هیچ تأثیری بر مردم ندارند و بلکه باعث گریز آنها از دین میشود. میگویند: آقای فقیه، آقای طلبه، آقای رزمنده و جنگجو! تو که ادعای مسلمانی داری، مسلمانی چگونه است؟ چرا هیچ اثری از مسلمانی در تو نمیبینیم؟»
او در بخش دیگری از این دیدار به بازداشت فرزند آیتالله منتظری اشاره کرد و گفت: «امیدواریم حکومت و نظام اسلامی آن گونه که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بودند، برپا باشد و خدا نکند از بین برود. از خدا میخواهیم آقایان، نصیحت ناصحانی را که هیچ غرضی ندارند، بشنوند و در صدد نباشند باز تهمتی بزنند و گوشههایی بزنند؛ این کارها صحیح نیست.»
آیتاللهالعظمی دستغیب به نامهای اشاره کرد که به برخی آیات عظام فرستاده زیرا معتقد است که یک راه این است که حکم شرعی آنچه میبینیم و میدانیم مظلومیت است، از مراجع استفتاء شود.
این نامه شش سال پیش در تاریخ (۸۹/۱۲/۵) نوشته شده و درباره لغو نظارت استصوابی، گوش دادن به اعتراضات آقایان کروبی و موسوی، لزوم استقلال عمل قوّه قضائیه، برشمردن تخلّفات ۱۶ گانه از شرع و قانون بوده است. او از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفتهی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
این مرجع در همان نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن سخنرانی آیتاللهالعظمی دستغیب در دیدار با جمعی از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس در زیر میخوانید:
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
خدمت برادران عزیز که از تهران و سیرجان تشریف آوردند خیرمقدم عرض می کنیم. شما رزمندگان اسلام بودید و هدفی نداشتید جز رضای خدا؛ اجرای احکام اسلام و اطاعت از مرجع عالیقدری مثل امام خمینی رحمه اللّه که شخصیت وارسته، عالم، فقیه و مجاهدی بود که میتوان گفت واقعاً نایب عام امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه بود و به خاطر قرآن و برای این که مردم را از شرک، کفر، ظلم و نفاق نجات دهد قیام کرد.
حضور شما در این جلسه را تفأل به خیر می زنیم و امیدواریم از این پس نیز بتوانید به شکل دیگری جهاد در راه خدا و جهاد در راه ایمان، قرآن و اسلام داشته باشید.
هدف ما از ابتدا این بوده که خود را تا آنجا که می توانیم به خدای تعالی نزدیک کنیم. سعی می کنیم با هوای نفسمان که دشمن سرسخت ماست و شیطانی که همیشه در کمین ماست، مخالفت کنیم. از خدا می خواهیم ما را از شرّ شیطان رجیم که دشمن خارجی ماست، حفظ کند. راه مخالفت با نفس و شیطان این است که به اوامر خدای تعالی، بدون توجیه، عمل کنیم؛ یعنی واجبات را انجام دهیم و حرام را ترک کنیم.
از خدا میخواهیم در اعتقاداتمان ثابت قدم باشیم؛ محبّت پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام را داشته باشیم و آن را با خود به عالم دیگر ببریم. این هدف و رویهی ماست؛ همان طور که اساتید ما مرحوم شهید آیتاللّه دستغیب و حضرت آیتاللّهالعظمیٰ نجابت و امام خمینی روششان همین بود و آنها نیز مجاهده با نفس و شیطان داشتند.
امروز هم مثل گذشته، نظر ما این است که باید رویهی بزرگان و دوستان ما این باشد که در حکومت اسلامی، احکام اسلام طابق النعل بالنعل پیاده شود. هدف امام خمینی رحمه اللّه هم همین بود. دوست داریم و سعی میکنیم در جامعه، آن گونه که قرآن و سنّت دستور داده و فقهای عدول بیان کردهاند، واجبات انجام شود و محرمات از بین برود.
اعتقاد داریم مردم باید با دیدن رحم و عطوفت اسلامی و مشاهده روش پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به دین متمایل می شوند. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله حتّی به مشرکان و کافرانی که از دین خارج بودند، رأفت نشان میدادند. برای مردم و برای کسانی که نمی خواستند دیندار شوند یا گناه میکردند، بیشتر از خودشان تأسف می خوردند، تا آنجا که آیه نازل شد:
لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (شعرا، ۳)
«شاید می خواهی جان خود را از این که ایمان نمی آورند از کف بدهی.»
این رأفت پیامبر نسبت به مردم بود. نظر و بنای ما این است که مانند اجدادمان، مردم را با مهربانی و نشان دادن حقیقت اسلام، به اسلام دعوت کنیم و شوق دهیم. بدترین چیز برای راندن مردم از دین، این است که عمل ما غیر از گفتارمان باشد؛ در این صورت حرفهای ما هیچ تأثیری بر مردم ندارند و بلکه باعث گریز آنها از دین میشود. میگویند: آقای فقیه، آقای طلبه، آقای رزمنده و جنگجو! تو که ادعای مسلمانی داری، مسلمانی چگونه است؟ چرا هیچ اثری از مسلمانی در تو نمیبینیم؟
آنچه مردم از علما، روحانیون و از رزمندگان و متدینین میخواهند، این است که صدق داشته باشند؛ راستگو باشند. اگر میگویند نماز بخوان؛ دروغ نگو؛ دزدی نکن؛ تهمت نزن؛ غیبت نکن؛ با مردم به خوبی راه برو و یا هر چیزی از اخلاقیات میگویند، خودشان هم به آن پایبند باشند. همچنین امانتدار باشند؛ چیزی که به رسم امانت به دست آنان سپرده شده؛ از جان و مال و حیثیت مردم، در آن تعرض نکنند؛ اسرار مردم را فاش نکنند و حقوق آنها را به آنها برسانند.
الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لاَ یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (توبه ، ۳۴)
«کسانی که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناک بشارت ده.»
مردم این گونه به ما نگاه میکنند و بنای ما این است که گفتار و عملمان یکی باشد. برای نیل به این مقصود، مخالفت با نفس و شیطان هم لازم است.
هر کس بخواهد سر ما کلاه بگذارد و به ما خیانت کند یا در این کشور رخنه کند، ما هرگز با او دوستی نداریم
انقلابی که به وسیله امام خمینی رحمه اللّه انجام شد، اگر مردم کمک نمیکردند و نمیآمدند، هرگز به جایی نمیرسید. یقیناً خیزش مردم به خاطر فقیه جامع الشرایطی مثل امام خمینی بود که سعی میکرد مهذب باشد، امّا مردم برای چه کمک کردند و جانشان را فدا کردند؟
مردم اسلام را میخواستند. حرفهای امام، مطابق روش پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام بود. صحبتهای ایشان در فرانسه، عراق، ایران و حرف هایشان در بهشت زهرا، نمونه ای از دینداری و حکومتداری ایشان بود. امام، مردم مسلمان را اصل قرار می داد؛ رأی مردم را محترم میشمرد؛ شأن و جایگاه مردم را محترم میشمرد و بر رسیدگی به مردم تأکید میکرد. از ابتدا تا آخر، روش امام همین بود.
نکته دیگر این که آنچه امام خمینی رحمه اللّه به شدت از آن پرهیز می کرد، کمک گرفتن از غیر مؤمنان بود. همان طور که در قرآن است، ما نمی توانیم ولیّ و دوست خود را کافران قرار دهیم یا آنها را دوست بداریم و یا رابطه تنگاتنگ دوستانه با آنها داشته باشیم. منظور، کسانی است که بنا ندارند از وضع نامطلوب خود بیرون بیایند. امام از آنها و همچنین از منافقان دور بود. میفرمود تحت لوای اسلام درآیید و همراه ما باشید. می فرمود: تلویزیون دانشگاه است. آن را یکبار دست ما بدهید تا به مردم بفهمانیم اسلام چیست. آن قدر اسلام غنی است که می تواند با عقل و تدبیر، مردم را به واقعیات بکشاند. واقعیات یعنی همین اسلام، قرآن، روایات صحیح و سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام. هر کسی با آن آشنا شود، به آن میل پیدا میکند.
آنها که اصرار داشتند بر وضع خودشان باشند، هم امام و هم ما و دوستانمان با آنها رابطه دوستی نداریم؛ لذا اگر میگوییم با آمریکا مخالفیم، به خاطر این است که حاکمانشان نمیخواهند دست از اصول خود و کفر خود بردارند، وگرنه مردم آمریکا آدمهای بدی نیستند. اگر اسلام و روش اسلام را ببینند، میل پیدا میکنند. در اروپا و چین و در همه جای دنیا مردم همین طورند، امّا سرکردههایشان اجازه نمیدهند واقعیات به گوش مردم برسد. خداوند انسانها را خوب خلق کرده است؛ آنها را دوست میدارد؛ فطرت اولیه مردم بر توحید، خدا پرستی و دوستی با خداست.
اوایل انقلاب جزوهای به نام «سازش با کفار» نوشتم و آیاتی که راجع به این موضوع بود، جمع آوری کردم و توضیح دادم که ما هرگز با کفار دست دوستی نمی دهیم، ولی اگر رابطهی خوب باشد و نخواهند اذیتمان کنند یا خیانت به ما کنند، حرف دیگری است. برای ما هیچ فرقی ندارد آمریکا باشد یا شوروی یا اروپا یا هر کشور دیگری. هر کس بخواهد سر ما کلاه بگذارد و به ما خیانت کند یا در این کشور رخنه کند، ما هرگز با او دوستی نداریم و بین ملت ما و آنها کاملاً اختلاف است.
وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه ( ممتحنه، ۴)
«بین ما و شما دشمنی و کینه همیشگی به وجود آمده تا زمانی که به خدای یکتا ایمان بیاورید.»
البته این مربوط به زمانی است که آنها بخواهند ما را تسخیر کنند و بنایشان این باشد که ثروت و دین ما را بر باد دهند؛ مثل زمان شاه.
وضع ما تا آخر همین است و از دوستانمان و از رزمندگان دفاع مقدس همین انتظار را داریم که متوجه باشید ما همان طور که اوایل انقلاب و در زمان امام کاری به کفار و منافقان نداشتیم و آنها را ـ به جز کسانی که واقعاً گول خوردهاند و توبه کردند ـ فریبکار میدانستیم که نه امانتدار و نه راستگو بودند، امروز هم همین طور هستیم.
امانتداری و راستگویی، دو رکن مهمی است که هر مسلمانی باید داشته باشد؛
عن ابی عبد اللّه علیه السلام : «اِنّ اللّه عزّ و جلّ لم یَبعَثْ نَبیّاً الّا بِصِدقِ الحَدیث و أداءِ الأمانهِ اِلی البِرِّ و الفاجر» ( اصول کافی، ۲، ۱۰۴)
امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند تعالی هیچ پیامبری را مبعوث نکرد جز با راستگویی و امانتداری به نیکوکار و فاجر.»
این رکن مهمی است برای هر کس که بخواهد جلودار و همراه مؤمنان باشد؛ چه عمامه بر سر داشته باشد و چه نداشته باشد. اگر مسلمان است، باید این دو خصلت در او آشکار باشد؛ باید در عمل و گفتار به این دو ملزم باشد.
حیف نیست چنین افرادی، با تدبیری که برای حل معضلات و مشکلات دارند، محصور باشند؟
از شما میخواهیم همیشه فریاد مظلوم در گوشتان باشد. ما نمیتوانیم نسبت به ناله مظلوم بیتفاوت باشیم؛ یعنی کسانی که عمداً یا سهواً مورد ستم قرار گرفتهاند. اگر مؤمن مظلومی آه بکشد، نزد خدای تعالی رد نمیشود و خدا تلافی میکند. کسانی که به او ظلم کردند یا سکوت کرده، در رفع ظلم کاری نکردند و خواستند زندگیشان مختل نشود. خدا از همه ی آنها حساب میکشد.
دفاع از مظلوم باید به شکل مناسب باشد. امروز جناب آقای موسوی از نظر ما مظلوم است. بارها عرض کردهایم ایشان یک شخص مؤمن است؛ همیشه تابع امام بود و شخص فقیه عارفی مثل امام خمینی تا آخر عمر ایشان را دوست می داشت. نه تنها امام، مرحوم حضرت آیت اللّه العظمیٰ نجابت نیز در تفسیرها و گفتارشان بسیار از ایشان تعریف می کرد. همچنین حجه الاسلام و المسلمین کروبی واقعاً مورد نظر امام بود و زحمات زیادی کشید. ایشان هم مظلوم است. همسر آقای موسوی نیز شخصیت محترمی هستند؛ اهل نماز، قرآن، تابع احکام اسلام و با حجاب مناسب. تا به حال این گونه زندگی کرده اند و الان هم که در حصر هستند، با کتاب های خوب و قرآن و روایات مشغول هستند.
برای هر انسانی خیلی سخت است که چند سال در یک اتاق چند متری محصور باشد و دیوانه نشود، امّا ایشان روز به روز عاقلتر میشوند؛ فهمشان بیشتر و انسشان با خدای تعالی بیشتر میشود. این نیست جز این که جهت خدایی دارند. حیف نیست چنین افرادی، با تدبیری که برای حل معضلات و مشکلات دارند، محصور باشند؟
آیا یک نفر میتواند بگوید ایشان از زمان نخست وزیری تا الان پولی برای خود جمع کرده؟ حق مردم را خورده و برده؟ جناب حجه الاسلام و المسلمین خاتمی هم همین طور. اگر کمترین نقصی در زمان ریاست جمهوری ایشان در خودش یا اطرافیانش بود یا کمترین حق ملت را خورده بود، مگر رهایشان میکردند؟ این دو بزرگوار واقعاً مصداق صدق و امانت بودند. آقایان دیگر و همچنین زندانیان سیاسی که الان در زندان هستند، هم همین طور؛ بیشتر آنها افراد خوبی هستند که رفیق و همراه امام بودند. اینها باید آزاد باشند. یقیناً هیچ کدام آنها هیچ مخالفتی با قانون اساسی ندارند؛ مخالفتی با قرآن و مراجع ندارند. میگویند: باید قانون اساسی پیاده شود؛ همانطور که زمان امام بود، عمل شود. در این صورت آنها هم همراه هستند و حرفی ندارند.
راهپیماییهایی هم که بعد از سال ۸۸ انجام شد و رأی مردم مطالبه شد، خلاف قانون اساسی نبود
شما هم همین طور از مظلوم دفاع کنید، ولی نه با کنار رفتن از مبانی اسلام ـ که می دانم این طور هم نیست ـ ما برای دفاع از مظلومان دست به دامن کفار و منافقان و خائنان به ملت نمیشویم؛ کسانی که به خارج رفتند و الان هم دست بردار نیستند. یقیناً نه ما و نه شما از این راه وارد نمیشویم. میدانم شما هم افراد خالصی هستید. هرگز بنای ما این نیست که آرامش مردم را به هم بزنیم و در خیابانها بیاییم. راهپیماییهایی هم که بعد از سال ۸۸ انجام شد و رأی مردم مطالبه شد، خلاف قانون اساسی نبود؛ اعتراض سالم و بدون آشوب بود. چند روز این طور بود؛ مردم، آرام میرفتند راهپیمایی میکردند و هیچ نوع شعار ضد نظام هم نمیدادند، امّا عدهای بسیار اندک که ظاهری اسلامی هم نداشتند، آمدند کارهایی کردند و بعد هم بر دوش مردم انداختند.
رؤسای اطلاعات از تهران آمدند و صحبت کردند. بنده این روایت را برای آنها خواندم.
امام باقر علیه السلام فرمود: «هنگامی که مرگ پدرم، علی بن الحسین علیهما السلام فرا رسید، مرا به سینه چسباند و فرمود: تو را سفارش میکنم به آنچه پدرم هنگام مرگش به من سفارش کرد و به آنچه پدرش به آن سفارش کرده بود:
«ایاکَ و ظلمَ مَن لا یَجِدُ ناصراً عَلَیکَ الّا اللّه» (اصول کافی، ۲ ،۳۳۱)
«مبادا به کسی که در برابر تو، جز خدا یاوری نمییابد، ظلم کنی!»
بنای ما این نیست که چیزی را به هم بریزیم و آشوب کنیم. تا به حال هم مرتب گفتهایم این طور نبود که صدا وسیما نشان داد. اگر واقعاً ایشان یا دوستانشان جنایتی کرده بودند، نشان میدادند.
نصیحتی که برای خود و شما داریم این است که نماز را اهمیت بدهید! نماز ستون دین و فاصل بین کفر و ایمان است. در روایات فراوان به آن سفارش شده است. سعی کنید تا آنجا که میشود در اول وقت و با رعایت آداب و احکام به جا آورده شود.
از خدا بخواهید واجبات را انجام دهید؛ حرام را ترک کنید و نیت خالص در کارهایتان داشته باشید؛ این سفارش بنده به تمام دوستانمان است.
از خدا میخواهیم آقایان، نصیحت ناصحانی را که هیچ غرضی ندارند، بشنوند و در صدد نباشند باز تهمتی بزنند
ضمناً شنیدم جناب حجه الاسلام و المسلمین احمد منتظری، فرزند آیت اللّه العظمی منتظری را دستگیر کرده، به زندان بردهاند. امیدوارم آقایان این اشتباه را مجدداً انجام ندهند. آیت اللّه منتظری زحمات بسیاری کشید؛ سالها تبعید و زندان تحمل کرد، اکنون فرزندشان را که بسیار بزرگوار و با ادب است دستگیر کردند برای چیزهایی که میتواند جواب بدهد؛ علتش را بگوید. این کار خوبی نیست.
امیدواریم حکومت و نظام اسلامی آن گونه که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بودند، برپا باشد و خدا نکند از بین برود. از خدا میخواهیم آقایان، نصیحت ناصحانی را که هیچ غرضی ندارند، بشنوند و در صدد نباشند باز تهمتی بزنند و گوشههایی بزنند؛ این کارها صحیح نیست.
وقتی جوانها میبینند به احکام دین عمل نمیشود؛ بعضی راستگو نیستند، دلسرد میشوند
سؤال: وظیفه ما در برابر این که به نام دین ظلم میشود چیست؟
جواب: اولاً بیان حکم خدای تعالی. یکی از راههای آن این است که از علما استفتاء شود.
بنده قبلاً نامهای نوشتم و شانزده مسأله را متذکر شدم. آن نامه را نزد آیات عظام؛ وحید خراسانی، بیات، صانعی، اردبیلی و شبیری فرستادم و پاسخ ایشان را جویا شدم. همهی آنها تایید کردند، البته امضا نکردند. بد نیست اگر آن نامه را پیدا کنید و انتشار دهید. در جزوهای به نام ابلاغ حق، آن را نگاشتیم.
یک راه این است که حکم شرعی آنچه میبینیم و میدانیم مظلومیت است، از مراجع استفتاء شود. عدهای افراد سرشناس استفتاء کنند.
وقتی جوانها میبینند به احکام دین عمل نمیشود؛ بعضی راستگو نیستند، دلسرد میشوند. از آن طرف هم عدهای مغرض، شبهه ایجاد میکنند و جوانها را از دین بیرون میکنند؛ کم کم در خدا و قرآن هم شبهه میکنند و در فضای مجازی پخش میکنند؛ بعد هم مردم را به فحشا و منکرات میکشانند. این بهترین راهی است که مردم را خاموش و از دین بری کنند.
اگر بتوانید برنامههایی داشته باشید که جوانها دنبال این چیزها نروند خوب است. مطالب اخلاقی را که به نظرتان میرسد، منتشر کنید تا جبههای تشکیل شود. سعی کنید به وسیله دوستان خوبی که اهل علم و خبره هستند شبهات را دفع کنید تا جوانها گول نخورند. لااقل این جوانها را نگه دارید تا پشتوانهای باشند. بیش از آنچه کار شده، باید انجام شود.
به خصوص با مراجع ارتباط داشته باشید. بنده چند بار به مرحوم آقای هاشمی سفارش کردم مراجع را رها نکنید؛ با قم ارتباط داشته باشید؛ صحبت کنید. قطعاً شما با طلاب فاضلی رابطه دارید؛ آنها را تشویق و ترغیب کنید که احکام اسلام را بگویند؛ مسأله بگویند. گذشتیم از این که حرفی بزنند که زندگیشان مختل شود.
*****
نامهای که آیتاللهالعظمی دستغیب به اعضای مجلس خبرگان نوشته است و در این دیدار به آن اشاره دارد به شرح زیر است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام، اعضاء مجلس خبرگان؛
عرض میشود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی(ره) یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تأثیر داشت؛ از ظلم وستم بر مردم بیسلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتّی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشاء و منکرات و …
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را میخواهند و حاکمیت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفَس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجّه داد که همه این بدبختیها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خط بطلان میکشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمیپسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود، خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه میگوید عمل میکند و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش میبیند، و فهمیدند که اگر کشته میشوند و یا زندان میروند و شکنجه میبینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود، قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق و شوقی به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقهاء و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آن، که قانون اساسی بود رأی مثبت دادند، و میگفتند و میسرودند: «در بهار آزادی جای شهدا خالی» و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند.
هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آیندهای سرشار از نعمتهای خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذّت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رأی آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رأی آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رأی آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثناء نیستم و همه ما عمل به قانون اساسی میکنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کجاندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزههای علمیّه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رأی دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود … و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
امّا به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی، خبرگان و قوّه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیت اقلیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونیش، و مواظبت بر زیرمجموعه که از حدود قانونیش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بیچون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود، تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام، و در نهایت به اخراج و یا رأی نیاوردن در دورههای بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهراً بقیه اعضا نباید جرأت انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتّی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزهای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتّیالمقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رأی مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیأتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند، محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متّهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامهها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوّه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد؛ برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متّهمین سیاسی نشود. این وضع بداخلاقی و بعضاً خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا میشود، و خلافگوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم -چه موافق و چه مخالف- میباشد، انحصار آن به هیأت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهایی که حاکمیت میکند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»؛ امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و میتوانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولیّ نعمت خود بدانید، و یا بر سر آنها بکوبید تا ساکت شوند، و میتوانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، امّا از «بأس» خداوند باید ترسید.
اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیرخواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق». هنگامی که این سطور را مینوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر به مردم خدمت می کردند، مواجه شدم و فکر میکردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت میکنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت و زننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسؤول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متّهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده میشود و بعضاً از صداو سیما پخش میشود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامهها، تراکتها و اعلامیههایی که علیه اشخاص منتشر میشود حتّی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود، جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنّت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط از مراجع تقلید میباشد.
اینک خلاصه تخلّفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته است و به نظر شریف عدّهای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق (ع) هر کس شهادتین میگوید جان و مال و آبرویش محفوظ است: «عن الصادق (ع): الاسلام شهاده ان لا اله الا اللّه و التصدیق برسول اللّه به حقنت الدماء» (کافی ۲۵:۲؛ کتاب ایمان و الکفر).
۲- هر مسلمانی که متّهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط، آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با إقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعترافگیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابداً جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمیتواند برای متّهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شأن نبی است و یا در شأن و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است: «قال امیرالمؤمنین (ع) لشریح: یا شریح، قد جلست مجلساً ما جلسه إلا نبی أو وصیّ نبیّ أو شقی». (من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمتها که بعضاً از صدا و سیما پخش میشود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیأت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمیشود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتّی بزرگترین مقام مسؤول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معیّن و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق میکنند و فریادرسی مینمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند و هیأت حاکمه مسؤول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجّه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان میباشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزههای علمیّه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلّف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزهها و مساجد و دانشگاهها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیأت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده است؛ نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبری برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتّی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین میکنند مکلّف هستند که ناظر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیرمجموعه انجام گیرد لازم است تذکّر دهند و با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسؤول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلّق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رأی مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلّف از آن جایز نیست.
سیّد علیمحمّد دستغیب
۱۳۸۹/۱۲/۵