آیتالله دستغیب: میانجیگری برای آزادی زندانیان سیاسی، ارزش فوقالعادهای دارد
چکیده :در اگر کسی میان حاکمیت و زندانیان سیاسی میانجی گری کند و باعث آزادی زندانیان شود، ارزش فوق العادهای دارد و موجب احیای خون شهدا میشود و دشمنان انقلاب و اسلام ناامید میشوند- نقطه مقابل اصلاح ذات البین، سخن چینی است، که عدهای به میان میافتند و اختلافات بین دو نفر یا دو گروه را دامن میزنند، در این کشور هم بعضی از سر نادانی و بعضی از روی غرض و عمد، آتش بیار معرکه شدهاند و به جای حلّ اختلاف، آن را بسط و گسترش میدهند....

آیت الله دستغیب مرجع تقلید مقیم شیراز در دهمین روز از ماه مبارک رمضان در کلاس درس خود تاکید میکند: در اگر کسی میان حاکمیت و زندانیان سیاسی میانجی گری کند و باعث آزادی زندانیان شود، ارزش فوق العادهای دارد و موجب احیای خون شهدا میشود و دشمنان انقلاب و اسلام ناامید میشوند- نقطه مقابل اصلاح ذات البین، سخن چینی است، که عدهای به میان میافتند و اختلافات بین دو نفر یا دو گروه را دامن میزنند، در این کشور هم بعضی از سر نادانی و بعضی از روی غرض و عمد، آتش بیار معرکه شدهاند و به جای حلّ اختلاف، آن را بسط و گسترش میدهند.
متن کامل سخنرانی آیت الله دستغیب به گزارش حدیث سرو به شح زیر است:
تفسیر سوره نساء جلسه 51
فَقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً (84)مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقيتاً (85)وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً (86)
در راه خدا پیکار کن. جز بر تکلیف خود مکلف نیستی. مومنان را نیز برای جهاد تشویق کن، باشد که خدا از صلابت کافران بکاهد که صلابت خدا بیشتر و عذابش سخت تر است.هر کس وسیله کار خیری شود، نصیبی از آن خواهد داشت و هر کس مسبب کار بدی شود، سهمی از آن خواهد برد و خدا بر هر چیز تواناست.و هر گاه به شما درودی گفتند، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید. خداوند بر همه چیز حسابرس است.
فَقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ…؛ مجمع البیان در تفسیر این آیه مینویسد: چون پس از جنگ احد ابوسفیان به مکه باز گشت با پیامبر وعده گذاشت که در موسم بدر صغری، که بازاری در ماه ذی القعده بود، همدیگر را ملاقات کنند. چون روز موعود نزدیک شد، پیامبر دستور داد مسلمانان به میعاد بروند اما آنها سستی ورزیدند و کراهت نشان دادند. از این رو خداوند این آیه را فرستاد. پیامبر مردم مومن را برای جنگ بسیج کرد ولی جز 70 سوار، کسی با پیامبر حرکت نکرد. این عده به بدر آمدند و خداوند ایشان را از شرّ دشمن نجات داد و ابوسفیان به آنجا نیامد و جنگی روی نداد و پیامبر و همراهان سالم باز گشتند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداوند به رسول الله صلی الله علیه و آله چیزی را تکلیف کرد که پیش از آن هیچ یک از خلایقش را به آن مکلف نکرده بود؛ او را تکلیف کرد که حتی اگر هیچ گروه رزمندهای برای همراهی نیابد، خود به تنهایی به میدان نبرد در آید و هیچ یک از پیشینیان و پسینان را چنین تکلیفی نکرد. سپس این آیه را تلاوت فرمود: فَقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ…» (کافی، ج8، ص275)
پیامبر گرامی اسلام صاحب تمام اسما و صفات پروردگار، به نحو اتم و اکمل، هستند و از جمله اسمای پروردگار، قوی و قادر و قاهر است به همین جهت این تکلیف منحصر به ایشان است.
شخصی از امام رضا علیهالسلام پرسید: فدای شما شوم مردم میگویند: اگر علی علیهالسلام برحق بود پس چرا برای احقاق آن قیام نکرد؟ حضرت فرمود: خداوند این تکلیف را بر کسی جز پیامبر خود واجب نکرد و درباره او فرمود: فَقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ… و درباره دیگران فرمود: وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير(انفال،16) (هر کس در روز جنگ به دشمن پشت کند، به خشم خدا گرفتار خواهد شد، مگر آن که هدفش حملهی متقابل یا پیوستن به گروه دیگر باشد). پس علی علیهالسلام لشکری نداشت و اگر سپاهی مییافت، میجنگید. سپس فرمود: اگر جعفر و حمزه زنده بودند، دو مرد باقی بود. (تفسیر عیاشی، ج2، ص51)
آموزه آیه
جهاد منحصر به جنگ با دشمنان نیست و شامل جهاد با نفس نیز میشود. اما در این جهاد همگان مورد خطاب این آیه هستند و هر کس، و لو به تنهایی موظف به مبارزه با نفس خویش است، گرچه تمام مردم عالم هوسران و گنهکار باشند، همچون جناب ابراهیم که در زمان خود تنها موحد بود و مردم همه بت پرست بودند؛
« إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً» (نحل، 120)
«ابراهیم به تنهایی یک امت بود.»
وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ؛ هم در جهاد اکبر و هم در جهاد اصغر لازم است دیگران را به میدان جهاد فرا خواند و به مبارزه با دشمنان ظاهری و باطنی برانگیخت و به طور قطع خداوند در هر دو میدان جنگ، مددکار مجاهدان فی سبیل الله است و دست یاری خود را پشتیبان آنان میگرداند، که بی یاری او هیچ کاری از کسی بر نمیآید. این نفس کافرپیشه و به قول آیت الله انصاری رحمهالله: «بی پیر» هرگز سر تسلیم فرود نمیآورد و مومن نمیشود، مگر با ریاضتهای سخت و مجاهدتهای فراوان. به قول حضرت یوسف:
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (یوسف،52)
«من نفس خود را تبرئه نمیکنم، چرا که نفس پیوسته به بدیها فرمان میدهد.»
حتی جناب یوسف هم اگر لطف الاهی شامل حالش نشده بود، فریب نفس را میخورد.
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّه» (یوسف، 24)
«آن زن آهنگ او (یوسف) کرد و او نیز آهنگ آن زن میکرد، اگر برهان پروردگارش را نمیدید.»
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها؛ تفسیر مجمع البیان وجوهی درباره شفاعت بیان کرده که در اینجا به بیان و توضیح آنها میپردازیم؛
یکی از معانی شفاعت، اصلاح ذات البین است. وقتی دو نفر با هم نزاع کرده، از هم رنجیده خاطر شدهاند و قهر کردهاند، اگر کسی میان آنها صلح و دوستی ایجاد کند، نصیب فراوانی از عنایات الاهی میبرد.
برای مثل امروز اگر کسی میان حاکمیت و زندانیان سیاسی میانجی گری کند و باعث آزادی زندانیان شود، ارزش فوق العادهای دارد و موجب احیای خون شهدا میشود و دشمنان انقلاب و اسلام ناامید میشوند. در روزگاری که وفاق و وحدت میان شیعه و سنی، امری لازم و پسندیده است، مسلما رفع اختلاف میان گروههای شیعه، که همگی عقاید یکسان دارند، لازم تر و پسندیده تر است. کشورهای بسیاری از این اختلافات سود میبرند و مشتاقانه در انتظارند این جمهوری اسلامی از هم بپاشد و به وضع سابق برگردد، حتی کشورهایی مثل روسیه و چین هم از اختلافات میان ما شادمانند و دوست میدارند خبری از اسلام و قرآن در این کشور نباشد.
نقطه مقابل اصلاح ذات البین، سخن چینی است، که عدهای به میان میافتند و اختلافات بین دو نفر یا دو گروه را دامن میزنند، در این کشور هم بعضی از سر نادانی و بعضی از روی غرض و عمد، آتش بیار معرکه شدهاند و به جای حلّ اختلاف، آن را بسط و گسترش میدهند.
معنای دیگر شفاعت، وساطت برای رفع گرفتاری دیگران است؛ مثلا بی گناهی را از زندان آزاد میکند، یا قرض بدهکاری را میدهد و یا برایش مهلت میگیرد. نقطه مقابل این شفاعت، وساطتهای نا بجا و خائنانه است مثلا وقتی انسان میداند کسی به قصد کلاه برداری پولی از دیگری میگیرد، اگر برای او وساطت کند، شفاعت سیئه کرده است.
وجه دیگر شفاعت، دعای خیر برای مردم کردن است. روایات فراوانی در فضیلت دعا برای مومنین وجود دارد و در بعضی روایات تا هزار برابر حسنه برای دعا کننده ذکر شده است. نقطهی مقابل آن نفرین کردن به دیگران است.
مصداق دیگر شفاعت، پشتیبانی و حمایت از برادر مومن در کارهای پسندیده است و یکی از مصادیق آن پشتیبانی در جنگ است. شهید محمد علی سبحانی وقتی دید یکی از دوستانش زخمی شده و در میان میدان جنگ افتاده، به اتفاق یکی دیگر از رزمندگان به یاری او شتافتند تا نجاتش دهند، آن هم در حالی که تیرهای دشمن از هر سو، بی امان شلیک میشد. اما آنها بی اعتنا به خطر، به نجات برادر رزمنده خود شتافتند و در همین اثنا تیری به شهید محمد علی سبحانی اصابت کرد و شهید شد. این غیرت دینی و عشق الاهی است که عقل در فهم آن حیران میماند.
شفاعت سیئهای که در مقابل این کار وجود دارد، همکاری در گناه و معصیت است.
ارتباط آیات
کسی که مومنین را به مجاهده و مبارزه با نفس دعوت میکند، باید خود نیز آنها را کمک کند و از یاری آنها استفاده برد. در مقابل وقتی عدهای با کمک هم به فرمان برداری نفس میپردازند و در گناه به هم یاری میرسانند، شیطان را از خود شادمان میکنند و اسباب خشنودی او را فراهم میآورند.
وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها؛ در فقه اسلامی لازم است وقتی کسی به کسی سلام میدهد و درود میفرستد، با سلام و درودی مانند آن یا بهتر از آن پاسخش گوید. پس اگر گفت: «سلام». بهتر است در پاسخ بگوید: «علیک السلام». اگر گفت: «سلام علیک». پاسخ بگوید: «و علیک السلام و رحمهالله» جواب سلام حتی در حال نماز هم واجب است گرچه سلام کردن بر نمازگزار کراهت دارد. اگر به کسی سلام کردید و پاسخ آن را نشنیدید، سوء ظن نبرید ممکن است طرف مقابل متوجه نشود، یا نشنود، یا آهسته پاسخ دهد. شخصی میگفت: مدتی بود که به کسی سلام میکردم و پاسخم را نمیداد. پیش خود ناراحت بودم و میگفتم: چرا جواب مرا نمیدهد؟ پس از مدتی فهمیدم که او نمیشنود.
وقتی دو گروه برای جنگ با هم آماده میشوند و یک طرف از جنگ صرف نظر میکند و میگوید: حاضر است خسارتی که به طرف مقابل وارد شده جبران کند، بهتر است آن طرف هم از اصرار بر جنگ دست بردارد و رفتاری صلح جویانه و بلکه بهتر از آنها از خود ظاهر کند.
برگی از دفتر مولوی
مولوی در ادامه حکایت کشتن چهار مرغ حضرت ابراهیم، حکایتی نقل میکند که برای بیان آن ناگزیر باید مقدمهای بیان کرد:
خدای تعالی از لحاظ خلقت ظاهری تفاوتهایی میان مردان و زنان قرار داده است از جمله مردان را قوی تر و در برابر احساسات مقاوم تر خلق کرده است اما زنها ظریف تر و احساسی تر هستند و این برای تربیت فرزند و عطوفت با او بهتر است. اگر در قرآن کریم میفرماید: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» به همین خاطر است. اما از لحاظ معنوی هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و هر دو میتوانند مراتب ایمان و معرفت را طی کنند و به مدارج معنوی دست یابند؛ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة. بسیار اتفاق میافتد که زنی از شوهرش فهیم تر و از لحاظ معنوی بالاتر باشد. گویند: به مردی در خواب گفتند: قرار است نیمی از زندگیت ثروتمند و نیم دیگر آن فقیر باشی، اما انتخاب اینکه ابتدا ثروتمند یا فقیر باشی با خود تو است. مرد گفت: باید ابتدا با همسرم مشورت کنم. زن گفت: نیمه اول را ثروتمند بودن، برگزین. مرد گفت: آیا اگر دوران پیری در ثروت و رفاه باشیم بهتر نیست؟ زن گفت: تدبیر من همین است. مرد پذیرفت و از فردا ثروت فراوان به سویشان رو کرد. زن، مرد را ترغیب میکرد که از پولهایش انفاق کند و مرد نگرانی دوران فقر را خاطر نشان میکرد اما زن میگفت: نه ثروتت را بخشیدن کم میشود و نه فقرت با بخل، تدبیر میگردد، آنچه برایت رقم خورده، اتفاق میافتد. سالها گذشت و نوبت فقر رسید اما هر چه گذشت از ثروت مرد کم نشد و از فقر اثری نیامد. در خواب گفتندش: چون اموالت را انفاق کردی، ثروتت برکت یافت و تا آخر عمر برایت خواهد ماند.
بنابراین زن اگر خوب و مومن باشد، هم خود را نگه میدارد و هم شوهر و فرزندانش را اما اگر لاابالی و هرزه باشد، هم خود را به فساد میکشاند و هم جامعه را.
مولوی گوید: شیطان به خدا گفت: من برای وسوسه کردن انسان نیاز به وسایلی دارم و از تو میخواهم آن وسایل را در اختیار من بگذاری. خداوند طلا و نقره را به او داد و او آنها را بالا و پایین کرد و خندید اما «نیشتکی» انداخت و گفت: چیزی بهتر بده. خداوند تار و تنبور و موسیقی و رقص را به او داد و او آنها را برانداز کرد و شاد شد اما باز نیشتکی انداخت و چیز بهتری طلب کرد. همین طور تا چند مرحله گذشت تا اینکه خداوند زن را به ابلیس داد و آن لعین با دیدن زنان بسیار خوشحال شد و به رقص در آمد و پس از آن دیگر چیزی طلب نکرد.
سفارش ما به زنها این است که حجاب خود را رعایت کنند و خود را از نامحرم بپوشانند. این کار باعث کوبیدن شیطان و سوختن او میشود. نگویید: آزادی هست و دوست میداریم اینگونه باشیم. یا نگویید: ما از وضع موجود ناراحتیم و میخواهیم با بی حجابی اعتراض خود را نشان دهیم. اگر واقعا مسلمان و شیعه هستید، مواظب اعمال و رفتار خود باشید و شما در راه کج دیگران قدم نگذارید. چه بسا زنان باحجاب و فهمیده بتوانند تاثیر خوبی در جامعه بگذارند و موجب بهبودی اوضاع شوند. وقتی زنی خوب شود، گاه از مردها بهتر میتواند کار کند.
تفسیر دعای روز هشتم و نهم از زبان حضرت آیت اللهالعظمی نجابت رحمهالله:
دعای روز هشتم: «اللهُمَّ ارزُقنی فیه رَحمَهَ الأیتام و اطعامَ الطَعامِ و افشاءَ السلام و صُحبَهَ الکِرامِ بطولِکَ یا مَلجَأ الآمِلین».
«اللهُمَّ ارزُقنی فیه رَحمَهَ الأیتام» پروردگارا رزق و روزی من گردان در این روز مبارک تا نسبت به ایتام آل محمد و بقیّه ایتام ترحم داشته باشم و نسبت به آنها خدمت کنم. خدمت به ایتام آل محمد خدمت به صاحب شرع است. خدمت به ایتام آل محمد تمام نفع را عاید شخص میکند، شیعیان امیرالمومنین علیهالسلام در زمان فعلی ایتام آل محمد هستند. در بحار و سایر کتب اخبار خدمت به شیعیان جاهل و عالم از اعظم قرب به شمار آمده بلکه از تمام انفاقها پرارزش تر قرار داده شده است.
خداوندا رزق من فرما اطعام طعام بنمایم، فضایل اهل بیت را خوراک و طعام شیعیان قرار بدهم. لذت دوستی اهل بیت و خدا را به شیعیان علی ولی الله بچشانم قدرت این اطعام همیشه نافع و از خصائص بندگان خداست که ذوق معارف و ادراک نسبت به ائمه و پروردگار را تفهیم کنند.
رزق بفرما مرا که نسبت به برادران مومن سبقت به سلام بگیرم ثانیا بلند سلام کنم ثالثا تسلیم خود را به ائمه و قرآن و ربّ الارباب در معرض ظهور قرار بدهم یعنی در خیال خودم را تسلیم نپندارم. بلکه تسلیم خودم را ظهور بدهم تا تخیّل از حقیقت و توهّم از اعتقاد جدا شود.
پروردگارا روزی من گردان در این روز با اخیار و خوبان هم مجلس باشم با مومنین رفیق و شفیق باشم، با اهل علم متواضع باشم، با حَمَله قرآن مجید دوست و خدمتگذار باشم.
ای پروردگار بر جمیع بشر تفضل میفرمایی زائد بر مقدار ضرورتشان چه کافر چه مسلم، پناهگاه آنان و ملجأ تمام موجودات تویی ای پناه کسانی که آرزوی تو را دارند، روزی من بفرما که ذوق و دوستی خودت و اهل بیت و رفاقت با مومنین و صاحبان علم را ابدالآباد همنشین باشم.
دعای روز نهم: «اللهُمَّ اجعَل لی فیه نَصیباً مِن رَحمَتِکَ الواسعه و اهدِنی فیه لبَراهینِک الساطِعه و خُذ بِناصیَتی الی مَرضاتِک الجامِعَهِ بِمَحَبَّتِکَ یا أمَلَ المُشتاقین».
خدایا قرار بده در این روز برای من نصیب و حظّی از رحمت واسعه خودت که محبت اهل بیت پیغمبر باشد. و هدایت فرما پروردگارا مرا در اینکه براهین واضحهی تو را و آیات آشکار تو را به خلق تو بگویم و بفهمانم. و بگیر ناصیه مرا و جلب فرما افکار مرا به اموری که جمع کند رضایت تو را و محبت تو را و آنچه موجب محبت توست. و مرا بکشان به طرف موجبات رضایت خودت که این موجبات رضایت محبت تو را موجب شود ای آرزوی کسانی که مشتاقند لقاء تو را.
سید عزیز نور چشم مردم با ایمان ، سخن از سر اضطرار گفته اید.و گرنه امیدی به طاغوت نیست. و نشانه ای از رحمت و شفقت و دادگری دیده نمی شود.رهایی سروران و رهبران مردم ، با میانجی چیزی جز خواری و اسارت دیگر گونه آنان نیست. شما خوب می دانید این فرزانگان کسانی نیستند که مظالم و فساد و خیانت را ببینند و دم فرو بندند. اگر قرار بود خاموش باشند نزدیک دو سال حصر و حبس را برخود و خانواده عزیزشان نمی خریدند. آیا میر مردم را اینچنین ارزیابی کنیم که از حبس به جان آمده و تن به مصالحه با متجاوزین به حقوق مردم دهد ، . سرور بسیار پسندندیده ! حاکم جائر بار ها آمادگی خود را برای آزادسازی اینان با شرط دست کشیدن از حقوق مردم به آنا رسانیده است. زیرا رسوایی این گردنکشی در برابرقانون و حقوق انسانی و اسلامی وی را از چشم صاحبان رای و مردم مشتاق صادقین انداخته و او را تبدیل مجسمه ای از خشونت یک دندگی و کبریایی جاهلانه ساخته است. چناچه می توانید و به مصلحت می دانید ضمت حمایت جانانه از رهبری سیاسی موسوی ف این منتخب به حق مردم ، از همکسوتان و مومنین و عامه مردم دعوت فرمایید به حمایت جدی تر از رهبران مظلوم خود پردازند و ناخشنودی و خشم خود را از گردنکشان بی مروت اعلام دارند. باشد که همین مردم با استعانت از خدای تعالی و دعای حضرت بقیه الله و همراهی عالمان آخرت گرای نه میر صادق و کروبی شجاع ، که تمامی بندیان پارسا وحق طلب را از اسارت طاغوت برهانند. انشا الله.سلام به شما
آنان که امید می رود میانجی گریشان موثر واقع گردد می بایست از لحظه شروع این بیدادگری ها حکومت را متوجه رفتار مشمئز کننده خود می نمودند نه اینکه بنا به ملاحضاتی از قبیل حفظ پست ومنصب – ترس از عقوبت وامثالهم مهر سکوت بر لب زده وبه نوعی در رفتار جنایتکارانه آن سهیم شوند.
این اقای خامنه ای را که من می شناسم .قدرت و شو کت و پول چنان مستش کرده است و چنان در چنگال چا پلوسان و رانت خواران و متحجران برای حفظ قدرتش گرفتار شده است که راه بازگشت ندارد و تا نابودی کشور به پیش خواهد رفت . تا همین جا از سر بی خردی ملیارد ملیارد بر کشور خسارت وارد کرده و چاره ای هم ندارد که بر راه کج خویش پا فشاری کند مانند هر دیکتا تور دیگر فقط مگر با شورش های مهار نشدنی مردم پست خود ش را رها کند و ملت را از جهل خودش خلاصی دهد
مرگ بر ضد ولایت فقیه…!
از این شعار هاست که قرن هاست مردمان در حال سوزش اند…