شجريان بر بلنداي بانگ «ربنا»
چکیده :شايد عذر صاحبان ساختمان شيشهاي صداوسيما اين باشد كه چرا شجريان به زمره منتقدان درآمده است؟ و در جايي و گوشهاي مصاحبهاي انجام داده است و او بايد در برابر پارهاي سوالات سكوت ميكرد و هنرمندي ميماند ساكت. اما رسالت هنرمندان، تحمل رنج خود و كاهش رنج ديگران است....
محمدتقي فاضلميبدي
پيش از انقلاب كمتر كسي بود كه صداي مرحوم سيدجواد ذبيحي را در سحرهاي ماه مبارك نشنيده باشد. دعاي مبارك عارفانه سحر، سالها از راديو توسط اين مرحوم، كه صداي رسا و گرمي داشت، شنيده ميشد.
پس از پيروزي انقلاب صداي ذبيحي، به دليل ثناگويي شاه از برنامه صداي ايران برگرفته و خود او نيز به دست فردي ناشناس ترور شد. انتظار روزهداران چنين بود كه بايد صدايي در آن راستا در ماه مبارك رمضان جايگزين آن شود و نغمهاي نوازشبخش و صدايي مفرح و مفتح اين خلأ معنوي را پر كند.
در همان سال اول پيروزي انقلاب از استاد آواز ايران محمدرضا شجريان كه همه او را به نيكي صدا و سيرت در برنامه گلها ميشناختند و سرود «اي ايران اي سراي اميد» سروده جواد آذر با اجراي اين استاد نامور را شنيده بودند، دعوت شد تا اين فضاي خالي را پر كند.
بنا بر روايتي كه شجريان خود براي نگارنده نقل كرد، او در استوديو فقط براي تعليم و تمرين كساني كه بتوانند براي ماه مبارك دعايي با صداي خوش بخوانند، حاضر شد. وي نيز با سليقه ستودني و ذوق ستايشبرانگيزش ابياتي از مثنوي و آياتي از قرآنكريم جهت اجرا برگزيده و براي تعليم شاگردان، نخست، خود آن را اجرا كرد و اين اجرا همان شد كه سالها در صداوسيما دل عاشقان و روح روزهداران را در نزديكي لحظات افطار جلا ميبخشيد. از آن پس اين صدا و آواز فرحناك و دلنشين كه از معنويتي خاص حكايت داشت، مقبول و محبوب خاص و عام شد، بهگونهاي كه «ربناي شجريان» جزو آثار ملي و ماندگار اين مرز و بوم شد.
كسي آن ابيات عارفانه مثنوي را به اين زيبايي و دلنشيني به مانند شجريان نخوانده بود و هيچ قارياي آن آيات روحفزا و دلنواز قرآن را كه زيباترين گفتوگوي انسان با خداوند است، چنين زيبا و دلنشين قرائت نكرده بود. كسي برايم ميگفت من چندان اعتقادي به روزه نداشتم ولي اين نغمه ملكوتي كه آدمي را به سرچشمه آب حيات فرا ميخواند، چنان در من نفوذ و تاثير كرد تا اينكه خودم بر سفره ضيافت ماه مبارك از اين مائده آسماني بهره گرفتم. دو سالي است كه اين آواز دلنواز بيمانند در آن لحظات معنوي در گوش روزهداران طنينانداز نيست و هنوز هم كسي و چيزي جاي آن را پر نكرده است.
دعاهاي زيبا و پرمعنايي خوانده ميشود، اما اگر دعا در قالب صداي سروربخش و سحرانگيز نباشد بر دل نمينشيند و دلي را جلا نميدهد.
شايد عذر صاحبان ساختمان شيشهاي صداوسيما اين باشد كه چرا شجريان به زمره منتقدان درآمده است؟ و در جايي و گوشهاي مصاحبهاي انجام داده است و او بايد در برابر پارهاي سوالات سكوت ميكرد و هنرمندي ميماند ساكت. اما رسالت هنرمندان، تحمل رنج خود و كاهش رنج ديگران است. دنياي هنر به قول ارسطو رضايت بخشيدن به طبقه خاص يا گروه خاصي نيست. با تاسف، كساني هستند كه هنر را براي هنر ميخواهند: هيچ رسالت و مسووليتي براي هنر قایل نيستند. حاكميت بايد از هنرمندان جامعه، چه در دنياي موسيقي و چه در دنياي فيلم و نمايش، انتظار انتقاد را داشته باشد و فرياد اعتراض آنان را بشنود. آنجا كه هنرمندان و شاعران و موسيقيدانان و فيلمسازان و طنزپردازان حالت تسليم و سكوت و رضا اختيار كنند و در پي دريافت سودهاي كلان براي خود باشند بايد بر جنازه هنر نماز ميت خواند و بر آن فاتحه فرستاد. انتظار نميرفت صداوسيما «بانك ربناي» هنرمندي چون شجريان كه حق روزهداران است تا آن را با گوش جان بشنوند، جهت ملاحظات غير هنري حذف كند و به اصطلاح صدا را سياسي كند. برخورد سياسي، به معناي حذفي آن، با هر پديدهاي كه به ذوق و سليقه طبقهاي خوش نيايد، دور از اخلاق و انصاف است. اگر سايه سياستزدگي بر سر هر چيزي سياهي اندازد، بهگونهاي كه صدا و موسيقي در جهت خط خاص سياسي قرار گيرد، نتيجه آن اضمحلال و نابودي فرهنگ و ميراث ملي است. چه شده است كه حتي با مجسمههاي نصب در ميادين كه نماد ميراث ملي است، برخورد سياسي ميشود؟ آيا اگر شجريان و امثال او هنر خود را در بازار حراج سياست به مناقصه گذارند و از آنسو كساني در ميدان هنر گام گذارند كه هنر را فقط براي هنر ميخواهند و هيچ رسالت و مسووليتي براي هنر خود قابل نباشند، اين قابل ستايش است؟ آيا اين است رسالت هنر و هنرمند؟ بانگ ربناي استاد شجريان متعلق به شجريان تنها نبود بلكه اين صدا وقف ملت ايران شد تا در ماه مبارك رمضان صرف روزهداران شود و ميليونها روزهدار را از زمين بر كند و به فضاي ملكوتي پرواز دهد. چه زيباست هنگامي كه روزهدار در آن حالت عرفاني صدايي در گوشه مثنوي پيچ در آواز افشاري در گوشش چنين آواز ميدهد: اين دهان بستي دهاني باز شد/ تا خورندي لقمههاي راز شد/ چند خوردي چرب و شيرين از طعام/ امتحان كن چند روزي در صيام/ چند شبها خواب را گشتي اسير/ يك شبي بيدار شو دولت بگير/ لب فرو بند از طعام و از شراب/ سوي خوان آسماني كن شتاب. بياييم زيبايي هنر و رسالت هنرمند را، فلسفه هنر و آگاهيبخشي هنرمند را در جامعه پاس بداريم و حقيقت هنر و هنرمند را در جهت رضايت عام، هر چند با ناخشنودي خاص، قرار دهيم.
منبع: روزنامه شرق
هنرمند واقعي و ماندگار استاد شجريان و امثالهم هستند يا كساني كه براي جلب منفعت دنيوي بوسه بر دستان بعضي ها مي زنند يا چون بازيگران فيلم اخراجي هاي 3 همه دين و ايمان خود را ( البته اگر داشته باشند ) فداي مطامع دنيوي مي كنند ؟ و نخست وزير حضرت امام و همسر بزرگوارش را هجو مي كنند و زير سوال مي برند . آقايي كه اسم خودت را هنر مند گذاشته اي و همگان از گذشته و حال تو خبر دارند تو را به خدا راهت را عوض كن ! و زودتر به آغوش ملت بازگرد .
ساير هنرمندان از آقاي شجريان الگو بگيرند، حق مطلب را در دفاع از مردم ادا كنند. ساكت نمانند. در فيلمهاي سفارشي حكومت بازي نكنند.
ناپلئون بناپارت :”فاصله خائن تا خادم یک قدم است به شرط انکه به موقع برداشته شود.”
گاه انسان بر اساس کم خردی تصمیمی بسیار اشتباه گرفته و تاوان سنگینی بر ان می پردازد . و گاه بخت بر ان روی می اورد و فرصتی بر جبران اشتباهاتش فراهم می سازد .
فردا نخستین روز رمضان است . گو اینکه حسرت به دل مانده ایم تا یک بار مانند تمام مسلمانان جهان روز اول رمضان و همچنین عید فطر را از قبل یقین داشته باشیم ! به هر صورت فردا فرصتی استثنائی برای عزت الله ضرغامی است . او می تواند دستور پخش ربنای اسمانی استاد محمدرضا شجریان را صادر . و بخشی از خیانت خویش به خدمت تبدیل سازد . امیدوارم چنین کند . گرچه , اگر امسال هم کم خردی سال پیش تکرار نماید ما نیز شیوه پار پیش گیریم و تمام سی افطار رمضان را با ربنای جاویدان استاد محمدرضا شجریان به استقبال رویم ! قلم فرانسه
سالار استاد شجریان
اعلامیه های یک جمله ای جهت عوام جامعه:۱——-تازمانی که سپاه پاسداران دارد نفت کشور را میخورد در انتخابات شرکت نمی کنیم ۲——–تا زمانی که برادر ان بی گناهم در زندان است در انتخابات شرکت نمیکنیم۳——تازمانی که بی عدالتی حاکم است در انتخابات شرکت نمیکنیم ۴—-تازمانیکه پولمان را به چین روسیه ولبنان میدهند در….۵—-تازمانی که برای وام دادن پارتی بازی میشود وادعای عدالت علی میکنید در انتخابات…۶—-تازمانی که باسوادان جامعه توسط بسیجیان کتک میخورند در انتخابات….[همراه با یک کاریکاتور الاغ ویک صندوق انتخابات ویک تیتر مادیگر گول نمی خوریم ] سوال از سایت کلمه چرا آموزش نوشتن وریز کارهای آن ونظر خواهی در مورد اسکناس نویسی ویا شعارنویسی با مازیک در دستشویی مساجد ،ادارات ،مدارس،دانشگاهها و….داده نمیشود [مقاله ای با عنوان حلقه گمشده زنجیر ارتباط با مردم کوچه وب
ای ایران سروده سایه است،نه جواد آذر
با سبز عملگرا موافقم
honar bartar az gohar amad padid
آنهایی هم که هنر را برای هنر می خواهند بیراه نمی روند بلکه آنان که از هنر استفاده ابزاری می کنند از دایره هنر خارج هستند.
آقای افتخاری می بینی؟ شجریانی که نه تنها احمدی نژاد را در آغوش نگرفت،بلکه در مقابل توهین های رئیس جمهور شما به ملت، خود را صدای خس و خاشاک مردم ایران نامید هر روز بیش از پیش محبوب دلهای ایرانیان می شود.مردم قدر “هنرمندان واقعی” خود را می دانند.
همیشه انسانهای شریف در شرایط سخت و دشوار شناخته می شود. شجریان ، میرحسین ، کروبی و … همه در سختی ها یاور مردم شده اند و از این رو در دل مردم جای دارند.
در ضمن ستایش اخلاق هنری شجریان ها و پناهی ها، بیایید به دیگران توهین نکنیم اگر مطابق میل ما کار نکردند. حتی افتخاری که چندین سال است خودم آثارش را دیگر نمیخرم.
…;
Che taarikhe bisharmaanei daasht va maa nemidunestim:
پس از پیروزی انقلاب صدای ذبیحی، به دلیل ثناگویی شاه از برنامه صدای ایران برگرفته و خود او نیز به دست فردی ناشناس ترور شد. انتظار روزهداران چنین بود که باید صدایی در آن راستا در ماه مبارک رمضان جایگزین آن شود و نغمهای نوازشبخش و صدایی مفرح و مفتح این خلأ معنوی را پر کند.
در همان سال اول پیروزی انقلاب از استاد آواز ایران محمدرضا شجریان که همه او را به نیکی صدا و سیرت در برنامه گلها میشناختند و سرود «ای ایران ای سرای امید» سروده جواد آذر با اجرای این استاد نامور را شنیده بودند، دعوت شد تا این فضای خالی را پر کند.
بنا بر روایتی که شجریان خود برای نگارنده نقل کرد، او در استودیو فقط برای تعلیم و تمرین کسانی که بتوانند برای ماه مبارک دعایی با صدای خوش بخوانند، حاضر شد.
جناب آقای فاضل میبدی عزیز
یادت هست روزی در مکه مکرمه تهدید شدی که اگر پایت به فرودگاه مهرآباد برسد دستگیرت می کنیم و اگر شده چهارتا امثال شما را در سر چهارراه ها دار بزنیم اینکار را می کنیم و نمیگذاریم حکومت به دست امثال شما برسد؟ حتما یادت هست که آن زمان بعد از دوم خرداد بود که مقالاتی در روزنامه ها به چاپ می رساندی؟
غرض از بیان این خاطره آن است که اگر می خواهی دفاع کنی از شجریان که چرا صدای دلنشینش در صدا سانسور شده است بهتر است نتیجه گیری که علت این جلوگیری چیزی نیست جز آینکه عده ای در این کشور هرگونه نظر مخالف داشتن با آقای خامنه ای را عین محاربه و ضدیت با معصوم می دانند.
دایره خودی هایشان آنقدر تنگ شده است که اگر کسی نام ایشان را آقا صدا نکند و یا جند بار دهانش را آب نکشد و بعدا با القاب و با آب و تاب به زبان جاری نسازد اگر از خواص باشد که مردود است و و اگر از عوام باشد که در کنج زندان است و با هزار جور بدبختی و بیچارگی باید دست به گریبان باشد.
جناب آقای فاضل میبدی عزیز بیا و با صدای بلند بگو که فقط و فقط حکومت معصوم واجب الاطاعه است و حکومت غیر معصوم به قول درست آیت الله هاشمی رفسنجانی نهایتا تابعیت پذیر.همانگونه که ایشان بیان کردند گفتند که با رهبری میانه شان خوب است و در بعضی موارد اختلاف نظر و سلیقه دارند و در ادامه گفتند که نهایتا تابع نظر ایشان هستم.این بدان معنی است که ایشان نفس اطاعت از غیر معصوم را مذموم می دانند و تبعیت کورکورانه را نیز قبول ندارند و به همین خاطر است که نظر خود را می گویند و مخالفت خود را بیان می دارند و برای حفظ نظم در جامعه از سر ناچاری تابع نظر ایشان می شوند.
آقای محمدرضا شجریان استاد آواز و موسیقی ایران مگر چه گفته اند بیشتر در برای هجمه عده ای حرام لقمه که به جان و مال مردم افتادند و اعتراضات همراه با سکوت مردم را به خاک و خون کشاندند و رعب و وحشت راه انداختند و زندانها را از انسانهای بی گناه پر کردند و آبرو و حیثیت متهمان را بدون اثبات جرم بردند ، سکوت کردند و شاید در جایی به این همه وحشیگری اعتراض کردند.به وحشیگری ای که خود سرکردگان نظام از آن پشیمانند و مثل آهو در عسل مانده اند که چگونه آن همه لطمه به نظام و امام و انقلاب را جبران کنند و چگونه این لکه ننگ را از دامان خود پاک کنند و قطعا مانند عمر سعد که توفیق توبه نیافت اینان هم توفیق اعتراف به اشتباه پیدا نخواهند کردد.
اقای شجریان شما درهمه زمینه ها استادی ،ما به جنابعالی مینازیم وافتخار میکنیم که عزیزی چون شما در جنبش همراه مان است خداوند حفظتان کند…
ما خودمان در خانه پحش می کنیم
من از voa , بی بی سی می خواهم که ربنای آقای شجریان را پخش کنند تا این ها از رو بروند
وقتی شهادت هنر مردان خداست .
ایستادن در برابر ظلم و دفاع از حق مظلوم خود هنری بزرگ است .
که اگر این هنر به وسیله یک هنرمند باشد هرگز از یاد نخواهد رفت .
درود بر خسرو آواز ایران و خاک پای مردم ایران زمین
تو در دل های مایی ای شجر