سید محمدرضا خاتمی: حاکمان بیش از هر کس به انتخابات آزاد نیاز دارند
چکیده :نميخواهم بگويم اصلاحطلبان اشتباه نداشتهاند اما آنچه وضعيت امروز را رقم زده توهم يك جرياني است كه فكر ميكرد با حذف اصلاحطلبان و يکدست كردن حاكميت ميتواند همه مشكلات كشور را حل كند. من وارد نيت آنها نميشوم چون سوءنيت هم نداشتند، شايد واقعا دلسوز بودند و فكر ميكردند مملكت اينگونه آباد ميشود. اما امروز بينتيجه بودن اين طرز تفكر كاملا واضح است و ثابت شده اصلاحات جريان حذفشدني در اين كشور نيست، ممكن است براي مدتي ساكت شود و بروز بيروني شديدي نداشته باشد اما امروز آنها بيش از پيش نياز به اصلاحات را حس ميكنند حتي كساني كه دو سال پيش كمر به قتل اصلاحات بسته بودند....

محمدرضا خاتمي احتياجي به معرفي ندارد. نه از آن جهت كه برادرش 8 سال رييسجمهور كشور بوده است؛ از آن جهت كه خود او را ميتوان يكي از تاثيرگذاران و تصميمگيران جبهه اصلاحات دانست. به نظرم ميرسيد كه اين روزها، روزهاي خوبي براي او نباشد و با همين ديد مصاحبه را آغاز كردم، اما برعكس تصور من، محمدرضا خاتمي اين اميدواري را داد كه گرچه اصلاحات در حاكميت منزوي شده است و در تصميمگيريها اثرگذار نيست، اما در عين حال نفوذ كلام اصلاحطلبان در دل و جان مردم و افزايش حرمت و اعتبار آنها در بين اقشار مختلف جامعه، براي اين طيف كافي است. سخن گفتن خاتمي نشان از آرامش درونياش داشت. دبيركل اسبق حزب مشاركت ايران اسلامي معتقد است كه آثار پيروزي هويداست و ممكن است اصلاحات مدتي ساكت شده باشد اما هيچگاه حذفشدني نيست. هنگامي كه در ميانه مصاحبه خاتمي گفت «اصلاحطلبان هيچ چيزي براي از دست دادن ندارند»، توانستم عزم او و ديگر اصلاحطلبان براي زنده نگهداشتن اصلاحات ميان مردم را در لحن كلامش به وضوح ببينم؛ چيزي كه خود او نيز بر آن تاكيد داشت.
بهنظر ميرسد روزگار بر وفق مراد اصلاحطلبان نيست. هر روز که ميگذرد اصلاحات بيشتر منزوي ميشود و ديگر کمتر نمايندهيي از اين طيف در داخل حاکميت و قدرت و مراکز تصميمگيري و اثرگذاري حضور دارند. بدون در نظر گرفتن عوامل بيروني و عواملي که خارج از کنترل اصلاحطلبان بود، بهنظر شما، خود اصلاحطلبان چه رفتاري داشتند و چه کارهاي اشتباهي انجام دادند که به اين موقعيت دچار شدند؟
روزگار اصلاحات را از دو زاويه ميتوان نگاه کرد. يک مساله اينکه يک جرياني حاکم است که محدوديت ايجاد کرده و تريبونها بسته شده و حتي اجازه حضور فيزيکي به خيلي از اصلاحطلبان اصلي را نميدهد و سعي ميکند حضور اصلاحطلبان را بين مردم محدود کند. اين موضوع درست است. اين محدوديت وجود دارد اما اگر از زاويه ديگر نگاه کنيم، متوجه ميشويم امروز نفوذ کلام و اثرگذارياي که اصلاحطلبان در درون جامعه ايران دارند، طي سالهاي گذشته کمنظير است. سالهاي گذشته که اصلاحطلبان بودند، مسووليت بخشي از امور برعهده آنها بود، کاستيها و کمبودها به اسم آنها نوشته ميشد و طرف مقابل هم از تمام امکانات و رسانههاي خود براي سياه جلوه دادن شرايط استفاده ميکرد و طبعا ذهنها را نسبت به اصلاحطلبان بويژه اصلاحطلباني که در درون حاکميت بودند، خراب ميکرد.امروز دو تابلوي واضح جلوي چشم مردم است؛ يک تابلويي که اصلاحطلبان زماني در بخشي از قدرت بودند و زماني که الان تمام قدرت در اختيار مخالفان اصلاحات است.
اين تابلو در ابعاد اقتصادي، فرهنگي و سياست خارجي براي همه طبقات کشور بهخوبي قابل مقايسه است و به همين جهت به نظر من ارج و قربي که امروز اصلاحطلبان ميان مردم پيدا کردهاند – هرچند بهخاطر فشارهاي موجود، امکان بيان آن را ندارند – در يک دهه گذشته بينظير است. اگر از اين ديد نگاه کنيم بهنظر من شرايط بد نيست. همچنين بايد به تفاوت کارکرد اصلاحطلبان و مخالفان اصلاحات، مطلوبيت کنوني اصلاحات را هم اضافه کنيم. امروز بهخوبي قابل قضاوت است که همه اتهاماتي و همه فشارها و محدوديتهايي که ايجاد شد، هيچکدام پايه و اساسي نداشته و امور به نحوي پيش رفته است که کساني که حتي باني و باعث اين حرکات بودند، امروز خودشان به نوعي به بنبست رسيدهاند که راه طيشده، راه بيسرانجامي است، اما اگر آقايان اراده کنند، ميتوانند از اين مسير برگردند و اصلاحطلبان بايد بهگونهيي رفتار کنند که ما دنبال انتقام و کينهتوزي نيستيم و هرجا جلوي اشتباه گرفته شود، به سود ملت است.
درست است که به بخشهاي قابل توجهي از جامعه ما جفا و ظلم شده اما فکر ميکنم اگر افق آينده روشن باشد، اصلاحات در جايگاه خوبي قرار دارد و حتما خواهد توانست آينده کشور را خيلي بهتر از آنچه امروز است، بسازد.
درباره قسمت دوم سوال، من با شما اختلاف دارم؛ اينکه اصلاحطلبان چه کار کردند که به اين روز افتادند. اگر تاريخهاي سياسي جهان را ببينيم بايد بگويم بهرغم تمام سختيها و مشكلات راه و روش اصلاحات درست است و سرانجام دستاورد بزرگي خواهد داشت. نميخواهم بگويم اصلاحطلبان اشتباه نداشتهاند اما آنچه وضعيت امروز را رقم زده توهم يك جرياني است كه فكر ميكرد با حذف اصلاحطلبان و يکدست كردن حاكميت ميتواند همه مشكلات كشور را حل كند. من وارد نيت آنها نميشوم چون سوءنيت هم نداشتند، شايد واقعا دلسوز بودند و فكر ميكردند مملكت اينگونه آباد ميشود. اما امروز بينتيجه بودن اين طرز تفكر كاملا واضح است و ثابت شده اصلاحات جريان حذفشدني در اين كشور نيست، ممكن است براي مدتي ساكت شود و بروز بيروني شديدي نداشته باشد اما امروز آنها بيش از پيش نياز به اصلاحات را حس ميكنند حتي كساني كه دو سال پيش كمر به قتل اصلاحات بسته بودند.
شما معتقديد شرايط به وجود آمده را نميتوان تاثير عملكرد اصلاحطلبان دانست، سوال من اين است كه آيا همدلي اصلاحطلبان و اصلاحات در دو سال اخير با مردم باعث اين نفوذ و تاثير كلام اصلاحات ميان مردم و جامعه شده يا اينكه عدم حضور آنها در قدرت را باعث اين اقبال جامعه به اصلاحطلبان ميدانيد؟ همچنين هر كنشي، واكنشي داشته. ما از دوران سيدمحمد خاتمي به دوران آقاي احمدينژاد رسيديم. فكر نميكنيد در آن زمان اعمالي از سوي دولت انجام شده باشد كه به اين مرحله رسيديم؟
اين قصه جنگل است. وقتي آدم در جنگل است ميپرسد جنگل كجاست؟ ما وقتي در درون شرايط خاص تاريخي و جغرافيايي و زماني خاص هستيم ميتوانيم به علل و عوامل مختلف اشاره كنيم كه به اين وضعيت دچار شديم، اما من مجموعه حوادث و اتفاقات افتاده را يك پروسه تاريخي ميدانم. اين پروسيه تاريخي فراز و نشيب دارد، اگر در آن برههيي كه نشيب و فرود است برويم و داخلش را نگاه كنيم، عيب و نقص ميبينيم، اگر دوره اوج را نگاه كنيم، خوبي ميبينيم. فكر ميكنم اين جريان فراز و نشيب بسياري دارد اما نشيب جريان رو به بالاست. به نظر من اكنون اصلاحات تجربهيي را ميآزمايد كه در صد سال گذشته آرزوي آن را داشت. اصلاحطلبان امروز از حوادث مختلف صد سال گذشته ايران درس گرفتند كه آن اشتباهات را مرتكب نشوند و مجبور نباشند به انقلاب روي آورند، مجبور شوند به اصلاحناپذيري وضعيت حكم كنند و آن دور را از ابتداي صفر شروع كنند. در اين رابطه ما ميتوانيم عدهيي را متهم به كندروي يا تندروي كنيم، عدهيي را متهم به ارتكاب اشتباهات اساسي كنيم و در استراتژي ايراد بگيريم، اما به نظر من اين يك گام بسيار به پيش است كه همراهي بيشتر و بيشتر جريانهاي سياسي اصلاحطلب با مردم و انسجام و هماهنگي بيشتر آنها با يكديگر را در پي داشته است. اگر اين نقص در دوران حاكميت اصلاحات وجود داشته كه اين هماهنگي كامل نبود و الان به هر دليل به خاطر شرايط خاص، ما به اين نتيجه رسيدهايم كه همراهي و همدلي با مردم بايد كامل باشد، اين يك گام به پيش است.
من علت تامه روي كار آمدن احمدينژاد را دوران آقاي خاتمي نميدانم، ارادهيي وجود داشت و برنامهريزي کرده از نقايص ما استفاده يا سوءاستفاده كرد اما مگر ميتوانيم در اين دنيا زندگي كنيم و هيچ عيب و نقصي نداشته باشيم. مهم اين است كه بدانيم در ادامه مسير آن اشتباهات را ديگر نبايد مرتكب شويم. به نظرم اصلاحات به اين نقطه تكامل رسيده است كه اشتباهات گذشتهاش را ديگر مرتكب نشود، اين نقطه مثبتي است و به همين دليل من معتقدم علت وضعيت امروز، اصلاحطلبان نبودند، نه آنها كه تندرو بودند و نه آنها كه كندرو بودند. اين يك اراده غالب ديگري بود. اما آنچه مهم است اصلاحطلبان در برابر وضعيت موجود، سر تسليم فرود نياوردند، روي حرف حق خود ايستادند، هزينه هم پرداختند، باز هم هزينه خواهند پرداخت اما به نظر من آثار پيروزي هويدا است. اكنون تنها جرياني كه ميتوان به آن براي آينده كشور اميد داشت؛ اصلاحات است. حداقل در داخل كشور كه نگاه ميكنيم اصلاحات تنها و مهمترين اميدي است كه براي آينده كشور وجود دارد.
سوال بعدي من درباره حذف اصلاحطلبان از قدرت است غير از معدود اصلاحطلباني كه در مجلس كنوني حضور دارند، در بقيه سازمانها، مراكز و نهادهاي تاثيرگذار تصميمسازي شاهد حذف كليه اصلاحطلبان هستيم. به نظر شما حذف اصلاحطلبان از كليه امور اجرايي، نظارتي، قضايي و… چه تاثيري در جامعه داشت؟
مهمترين اثر حذف اصلاحطلبان، زيان و خسراني بود كه براي ايران به وجود آمد. اصلاحطلبان داراي چهرههاي برجسته در امور مختلف هستند. در بعد اقتصادي چهرههاي اصلاحطلب، چهرههاي كمنظيري هستند، در بعد فرهنگي، اجتماعي، سياست خارجي و سياست داخلي همينگونه. نتيجه حذف اصلاحطلبان محروم كردن ايران از نخبگاني بود كه ديدگاه و فكر آنها حتما در پيشرفت جامعه ايراني موثر بود. وقتي آنها خود را از اين طبقه بسيار ممتاز محروم ميكنند، در ظاهر خيال ميكنند از شر عدهيي راحت شدهاند؛ عدهيي كه مطيع محض نبودند و چون و چرا و چالش ميكردند. آنها اعتقاد داشتند وقتي آنها را از اين نعمت محروم كردند، الان به وضعيتي دچار شدهاند كه اگر از ديد كارشناسي نگاه كنيم جز زيان و ضرر در همه ابعاد براي جامعه ايراني چيزي نبوده است. منظور من تنها در بعد سياست نيست بلكه براي مثال الان وضع معيشت مردم را نگاه كنيد، بعد ارزشي و اخلاقي را بررسي كنيد، ببينيد وضع ناهنجاريهاي اجتماعي، وضع بيكاري و فرهنگي چگونه است. خيلي دردناك است كه آقاي رييس پليس با افتخار ميگويد هفتصد و اندي قتل در سهماهه اول پارسال داشتيم، امسال براي مثال 30 قتل كمتر انجام شده است. اينها نشاندهنده به هم ريختن هنجارهاي ايراني است. به نظرم بخش عمده اين مشكلات ناشي از محروم شدن كشور از نخبگان، طراحان و برنامهريزاني بود كه ميتوانستند كمكهاي ارزندهيي كنند تا ما به اين وضعيت دچار نشويم. اما براي خود اصلاحات يك مزيت بالايي بود. اصلاحطلبان توانستند با يكديگر بنشينند و صحبت كنند و متوجه نقايص كار خود شوند. هماهنگيها بيشتر شد و توانستند به عنوان يك نيروي بالقوهيي كه كشور از آن سود خواهد برد، خود را حفظ كنند. اين يك مزيت براي اصلاحطلبان بود، هرچند كشور واقعا زيان ديد از اين وضعيتي كه ما دچار آن شديم. از طرف ديگر بخش قابل توجهي از حكومت كه تا قبل از اين زمان بطور كامل درون حاكميت تبلور پيدا ميكرد، به درون جامعه منتقل شد، يعني ما امروز جامعه مدني داريم كه با وجود فشارها و با اينكه امكان تشكليابي، تجمع و ارتباطات بسيار محدودي دارد، توانسته است قدرت اجتماعي را در خود متبلور كند و ما اين قدرت اجتماعي را در درون جامعه ايران به عنوان يك وزنه متعادلكننده در برابر قدرت تقريبا بيمهار داخل حاكميت ميدانيم. آنهايي كه اصلاحطلبان را از درون حاكميت حذف كردند ناخواسته اين كار را كردند. وقتي به جمع كارآزموده قوي اجازه داده نميشود مسووليتهاي اجرايي تاميني و قضايي داشته باشند، آنها بيكار نمينشينند. درون جامعه ميآيند و از قدرت خود در بارور كردن جامعه به كار ميگيرند. اين يك دستاورد مثبت براي جامعه ايران بود. الان بتدريج به وضعيتي ميرسيم كه در برابر قدرت بدون رقيب حاكميت كه مشخصه جامعههاي جهان سوم محسوب ميشود، قدرت مدني قابل توجهي در حال شكل گرفتن است. اين فايدهيي بود كه جامعه ايراني از آن استفاده كرد و شايد از اين بابت بايد به دليل حذف اصلاحطلبان از حاكميت دست مريزاد گفت و تشكر كرد.
سوال بعدي من درباره بحث چالشبرانگيز و هميشگي انتخابات است. بالاخره اصلاحطلبان چه برنامهيي براي انتخابات دارند؟ الان همه چشم دوختهاند تا ببينند آقاي سيدمحمد خاتمي براي انتخابات چه برنامهيي دارد و چه تصميمي خواهد گرفت؟ شما به عنوان يكي از افراد تاثيرگذار در جبهه اصلاحات چه برنامهيي داريد؟ آيا در صورت محقق نشدن شروط آقاي خاتمي براي حضور در انتخابات، اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شركت ميكنند و اگر شركت نكنند به صورت منسجم عمل خواهند كرد؟ آيا برنامهريزي در اين زمينه شده كه اگر آقاي خاتمي از عدم شركت در انتخابات سخن گفت بقيه اصلاحطلبان نيز همراه و همگام با ايشان باشند و برخي ديگر با تابلوي اصلاحات وارد عرصه مبارزاتي نشوند؟
هدف اصلاحات كمك به ايجاد حكومت و حاكميتي است كه واقعا بر اساس راي مردم باشد. راي مردم هم يعني انتخابات آزاد؛ اين هدف ما است. معتقدم اگر به جايي برسيم كه واقعا انتخابات آزاد برگزار شود اصلاحات به بخش قابل توجهي از ايدهها و افكار خود رسيده است، يعني گام مهمي به طرف استقرار دموكراسي برداشته شده است. ما با اين ديد به انتخابات نگاه ميكنيم. بنابراين تمام تلاش ما هم اين است كه يك انتخابات آزاد برگزار شود، يعني اگر رايزني و مذاكره ميشود، براي اين است كه انتخابات آزاد برگزار شود. اگر قصد شركت در انتخابات را داشته باشيم، فكر ميكنيم ميتوانيم انتخابات را به طرف انتخابات آزاد سوق دهيم. اگر در انتخابات شركت نميكنيم، براي اين است كه فكر ميكنيم اگر شركت كنيم انتخابات بيمعنا و بيمنطق ميشود. بنابراين انتخابات براي ما اصل است و نميتوانيم آن را ناديده بگيرم. اگر زماني در انتخابات شركت نكنيم به اين معنا نيست كه براي هميشه اين فرصت انتخابات را حذف كرديم. براي مثال ما در انتخابات مجلس هفتم شركت نكرديم اما در انتخابات بعدي شركت كرديم و ديديم گامهاي موثري جامعه ايراني را به طرف دموكراسي پيش برد. گرچه طرف مقابل عكسالعمل نامناسبي در اين مورد نشان داد، اما هيچ كس نميتواند منكر اين شود كه جامعه ايراني امروز با سال 88 خيلي متفاوت شده است. تا قبل از اين شركت در انتخابات براي اصلاحطلبان اصل بود، يعني ميگفتيم اصل ما اين است كه در انتخابات شركت كنيم مگر اينكه شرايطي اتفاق بيفتد. براي مثال ما در انتخابات شركت ميكنيم مگر اينكه رد صلاحيت شويم. انتخابات سال 88 پارامترهاي جديدي را وارد معادله تصميمگيري اصلاحطلبان كرد. ما يك انتخابات پرمساله را پشت سر گذاشتيم. آن انتخابات پرمساله باعث شد تعدادي از افراد گرفتار شوند يا در حصر بيفتند. برگزاركننده انتخابات بايد بتواند آثار و تبعات آن تجربه ناموفق را از بين ببرد. انتخابات آزاد نيازمند رقابت است. بايد رقابت در جامعه باز شود. بايد بتوانيم صدايمان را به گوش مردم برسانيم، روزنامهها، رسانهها و احزاب و فضا بايد آزاد باشد. انتخابات آزاد در جوامع امروزي به معناي اين است كه نظاميان نبايد در عرصه تصميمگيريهاي سياسي دخالت داشته باشند، حال چه برسد براي انتخابات تصميمگيري كنند. انتخابات آزاد يعني بايد يك قانون خيلي روشن و قابل فهم و غيرقابل تفسير براي جناحهاي سياسي خاص وجود داشته باشد. اگر اين شرايط تحقق پيدا كند، اصلاحطلبان با كمال شوق و ذوق در انتخابات شركت ميكنند و نتيجه هرچه باشد ميپذيرند اما تا اين شرايط تحقق پيدا نكند چه كسي ميتواند بگويد انتخابات آزاد و عادلانه است؟
اصلاحطلبان در چه وضعيتي در انتخابات شركت ميكنند؟
خيلي روشن است كه اصلاحطلبان در انتخابات آينده در چه وضعيتي شركت ميكنند. اگر همه سه شرطي كه آقاي خاتمي گفت و مورد تاييد و حمايت همه نيروهاي اصلاحطلب داخلي قرار گرفته است، محقق شود تكليف روشن ميشود. حالا آيا عدهيي ميتوانند جريان سازي اصلاحات را انجام دهند، پاسخ اين است عدهيي به دنبال اين هستند كه بدل را به جاي اصل جا بزنند. اما به نظرم اين اصلا كاربردي ندارد. نماد اصلاحطلبي در ايران شناختهشده است؛ چه كساني و جرياناتي اصلاحطلب هستند و حرف اصلي اصلاحات را چه كسي ميزند؟ اصلاحطلبان هيچ وقت كسي را متهم نكردهاند كه اصلاحطلب نيستي و چرا از قول اصلاحات حرف ميزني. بلكه آنقدر به خودشان مطمئن هستند و آنقدر شناسنامه روشن دارند و براي مردم شناختهشده هستند كه اصلا نگرانياي از اين بابت نداريم كه يكي بيايد بگويد من هم اصلاحطلب هستم. ايرادي ندارد. اصلاحطلبي يك جريان شناسنامهدار و شناختهشدهيي است كه هم در داخل كشور و هم در خارج از كشور با آن اسم و رسم شناخته ميشود. به همين دليل است كه ما ميبينيم با اينكه برخي ميخواهند جرياناتي به اسم اصلاحات راه بيندازند، بعد از مدتي ميگويند اگر اصلاحطلبان واقعي نيايند فايدهيي ندارد.
اصولگرايان گاهي تلقين ميكنند كه اگر اصلاحطلبان در انتخابات شركت نكنند براي هميشه از عرصه سياسي حذف ميشوند. نظر شما چيست؟
ما با كسي دعوا و جنگ نداريم. شركت در انتخابات يك حق است تكليف نيست، برخلاف افرادي كه معتقدند واجب است در انتخابات شركت كنيم، ما ميگوييم اين يك حق است و ميتوانيم شركت كنيم يا نكنيم. مثلا من كار خلاف قانون هم انجام ندادهام. ميتوانم كانديدا شوم و ميتوانم نشوم. اما اينجا عقل من حكم ميكند كه آن هم نه براي منافع شخصي خودم. عدهيي ميگويند اگر شما در انتخابات شركت كنيد آبرويتان ميرود و از چشم مردم ميافتيد، من ميگويم اين فرع قصه است. بنده اگر به اين نتيجه برسم كه نجات كشور در اين است كه من در انتخابات شركت كنم اگر آبروي من هم برود بايد شركت كنم. اگر به اين نتيجه برسم كه شركت در انتخابات مملكت را يك گام به عقب ميبرد اما خودم به نان و نوا ميرسم و ديگر هر كسي نصف شب زنگ خانه را بزند، نميترسيم و خيالمان راحت است و منافع شخصي تامين ميشود، اما منافع ملي و کشور ضرر ميکند، عقل و وجدان حکم ميکند که شريک جرم نباشيد. انتخابات خيلي روشن است. ما هيچ نگرانياي از اينکه جريان اصلاحات ديگري ساخته شود، نداريم. هيچ جرياني نميتواند جايگزين آن چيزي که به نام اصلاحات واقعي در ايران شناخته شده است، بشود. شرايط هم کاملا مشخص است.
بحث هم زياد ميشود اما نتيجه کار کاملا مشخص است. الان توپ در ميدان آقايان است و بايد ديد چگونه با اين توپ بازي ميکنند. ما هم واقعا خواستار اصلاح امور کشور و خواستار حل بحرانها هستيم. هيچ کس هم نميخواهد مچگيري کند. ما هم وقتي در انتخابات پيروز شويم به دنبال انتقام نيستيم. مگر انتخابات سال 76 در مدل ديگري همين اتفاق نيفتاد؟ کشور واقعا در برهه خاصي نجات پيدا کرد، چيزي به هم نخورد و قدرت آقايان هم خيلي تضعيف نشد و مردم سود آن را بردند. الان هم اگر بخواهيم کشور از شرايط فعلي رهايي پيدا کند، سطح انتخابات پيشرو بايد خيلي بالاتر و بزرگتر از سال 76 باشد تا بتواند اين ديوار بياعتمادي بين مردم و حاکميت را پشت سر بگذارد. خيلي بايد پرشورتر باشد، مردم هم وقتي ميتوانند در انتخابات شرکت کنند که اطمينان داشته باشند که راي آنها موثر خواهد بود. حاکميت بايد اين اعتماد را به مردم بدهد. ما کارهيي نيستيم كه اين اعتماد را بدهيم. آنهايي که قدرت دارند بايد اين اطمينان را بدهند. حال اين اعتماد چگونه ساخته ميشود؟ با آزادي زندانيان پس از انتخابات، با آزادي فضاي سياسي، با ميدانداري سياسيون حتي فعالان سياسي اصولگرا. متاسفانه آنها هم در انزوا هستند. اتفاقا اصلاحطلبان با وجود محدوديتها و فشارها بيشتر از آنها فعال هستند. فعالان سياسي بايد بيايند وسط و رقابت عادلانه باشد. قول ميدهم هيچ بنايي ويران و پايههاي نظام هم تضعيف نميشود، بلکه محکمتر خواهد شد، به هرحال بايد منتظر شويم ببينيم پاسخ آقايان چه خواهد بود. تا الان پاسخ دادهشده نه تنها پاسخ مثبت و موافق نبوده که حتي برعکس هم بوده است. به هرحال چند تا زنداني که آزاد شده بودند، به زندان برگشتند، احکامي که به هر دليل اجرا نشده را اجرا ميکنند، دادگاههاي جديد تشکيل ميدهند و سايتها و رسانههايشان هتاکي، دروغپراکني، افترا و بداخلاقي ميکنند. به هرحال بايد منتظر شويم. اصلاحطلبان چيزي براي از دست دادن ندارند. تاکيد ميکنم هيچ چيز ندارند که از دست بدهند. ما اعتبار خود را از اين ملت داريم و هر فشاري که بر ما بيايد اين اعتبار و حرمت بيشتر خواهد شد. بنابراين برگزاري انتخابات آزاد بيش از اينکه نياز اصلاحطلبان باشد، نياز کساني است که امروز در قدرت حضور دارند و روز به روز با بحرانهاي بيشتري روبهرو خواهند شد. اگر بخواهند اين بحرانها را به نفع خودشان و به نفع ملت حل کنند، چاره آن فقط يک انتخابات آزاد است و اگر بخواهند انتخابات آزاد برگزار کنند، بايد مقدمات آن فراهم شود و مقدمات آن شرايطي است که آقاي خاتمي عنوان کرده است.
منبع: روزنامه اعتماد/مهسا امرآبادی
فقط باید شرایط اقای خاطمی فراهم شود, بدون این شرایط هرگز نباید به مردم پشت کرد.
ازادی کلیه زندانیان سیاسی و در راس انها اقایان موسوی و کروبی و همسران محترمشان.
ازادی احزاب و مطبوعات.
ازادی و تظمین انتخابات ازاد و نه نمایشی.
جریان اصلاحات، یعنی مردم واقعی ایران. ولی اگر بفهمند. ضمنا سلام بر مرد ادب ایران، رییسجمهور قانونی و به اسارت رفتهی ما. فکر میکنم حتی با آزادی میرحسین نیز در انتخابات شرکت نکنم. بلکه باید جانیان و خائنان به مجازات اعدام محکوم و حکم در باره آنان اجرا گردد. شاید و شاید به خاطر پیشبرد ایرانی اسلامی، آزاد و رها از شر احمقها هم شرکت نمایم و هم چرخی را در سطح خویش بچرخانم. من موتور محرکهی خوبی هستم. درست مانند نیروگاه بادی، تجدیدپذیر و بدون آلایندگی و بدون هزینه، اما هزینه به میدان آمدنم هم کم نیست. درست مانند هر انرژی نو دیگری!!!
چطور کسی که جوانان را در کف خیابانها به گلوله میبندد میتواند نیت بد نداشته باشد؟ کسی که آنهمه بیگناه را زندان میکند نیت بد ندارد؟
گوش اگر گوش توو ناله اگر ناله من انچه البته به جایی نرسد فریاداست”…..ممدرضاجان…..سلام به اخوی برسون…
اقای سید محمد عزیز انان سوء نیت داشته و دارند و مطمئن باشید حاکمیت فقط شما را برای انتخابات لازم دارد و اگر شرایطی را که برادر بزگوارتان فرمودند عملی نشود و در انتخابات شرکت کنید هم شما و هم مردم متضرر خواهند شد نظارت استصوابی یکی از ان شروط است
که باید لغو گردد ازادی زندانیان و دیگر از شروط است هر کس بدون خواست مردم با حاکمیت کنار بیاید به مردم جفا نموده است
درود بر سید اصلاحات خاتمی کبیر
دو روز دندان روی جگر بگذارید، فقط دو روز…!!
همه معنی اصلاحطلبی را میدانیم…!!
اقای خاتمی مردم را با این حرفها دوباره گول نزنید این حاکمیت به هیچ عنوان اصلاح پذیر نیست ما در انتخابات شرکت نمیکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا سیدجون دلت خوشه…..این خبر رواز شفاف بخون:
رپرتاژ سيما براي ميتينگ انتخاباتي گروه تازه تاسيس
با نزدیک شدن به انتخابات، صدا و سیما در حالي اقدام به پخش چندباره این میتینگ انتخاباتی کرد که طي روزهاي گذشته بسياري از سياسيون عنوان کرده بودند که تشکيل اين گروه نوعي موازي کاري براي تحت الشعاع قراردادن حرکت کميته 7+8 است.
سیما در اقدامی تعجب انگیز اقدام به پخش میتینگ انتخاباتی یک گروه سیاسی کرد.
به گزارش “سیاستنامه” صبح پنج شنبه یک گروه سیاسی که بدون دريافت مجوز از مراجع قانوني فعاليت خود را آغاز کرده در تهران اعلام موجودیت کرد که اخبار آن در برخي از سایتها و رسانههای مکتوب منتشر شد اما نکته قابل توجه رپرتاژ خبری صدا وسیما برای این گروه بود.
با نزدیک شدن به انتخابات، صدا و سیما در حالي اقدام به پخش چندباره این میتینگ انتخاباتی کرد که طي روزهاي گذشته بسياري از سياسيون عنوان کرده بودند که تشکيل اين گروه نوعي موازي کاري براي تحت الشعاع قراردادن حرکت کميته 7+8 است.
اين اتفاق در شرايطي است که گروه مذکور در حالي که هنوز تشکيل حزب نداده اعلام جبهه کرده و پيش از اين نيز آيت الله مهدوي کني نسبت به برخي تحرکات براي ايجاد انشقاق و موازي کاري هشدار داده بود.”
بازم بگو انتخابات ازاد………..
الان توپ در میدان آقایان است و باید دید چگونه با این توپ بازی میکنند. ما هم واقعا خواستار اصلاح امور کشور و خواستار حل بحرانها هستیم. هیچ کس هم نمیخواهد مچگیری کند. ما هم وقتی در انتخابات پیروز شویم به دنبال انتقام نیستیم”
”
اینا اینجورا بازی می کنند…….اونا اصلا شماروبه بازی راه نمیدن….سیدجون….قربون جدت اینقد ساده نباش……..
فقط تحریم انتخابات نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم. باید اون کسایی که باد به غبغب مینداختند و میگفتن شرکت مردم در انتخابات یعنی تایید نظام بفمند که مشروعیتشون به صفر رسیده و دنیا هم شاهد این قضیه باشه
ازادی دو اسوه مقاومت میر حسین و کروبی همراه سایر فرزاندان دلیر ایران زمین بدون هیچ بیش شرطی .
خیلی شفاف مواضع اصلاح طلبان اعلام شده است .ما خواهان تضعیف نطام جمهوری اسلامی ،متکی بر قانون اساسی نیستیم بلکه بر عکس میخواهیم پایه های آنرا قوی تر کنیم و فاصله بین مردم و حاکمیت بر آمده از مردم را هر چه کمتر کنیم.
درود بر اخوان خاتمی!
من که فقط منتظر تحقق شروط رهبر اصلاحات آقای خاتمی هستم.
تا تکلیف رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی روشن نشود باید گروهی از متنفذین شامل ایت الله ها ( دستغیب و صانعی وزنجانی وموسوی اردبیلی و…… و نخبگان سیاسی ودانشگاهیان ) اعلامیه پی در پی بدهند و در سطح جامعه اعلام شود که انتخابات را تحریم میکنیم اگر شرایط اصلاح طلبان براورده شود .بسیار موثمر ثمر خواهد بود
9
انزماني که مجلس ششم را با حکم حکومتي مواجه کردند در حقيقت به صدا و سيما و سپاه و روحانيت و بسيج دولتي و تمام نان به نرخ روز خوران وقدرت طلبان فهماندند پبشرفت انان و نان انان و اينده انان و فرزندانشان در حمله به اصلاح طلبان و سياه نمايي فعاليت انان است و امدن امثال احمدي نزاد برنامه از پيش تعيين شده اي بود که متاسفانه عدم کياست مردم ايران و بخصوص مردم تهران و اصفهان و شيراز و مشهد وتبريز در انتخابات شوراي دوم منجر به اين امر گرديد
شخصا فقط با اذن مير حسين در انتخابات شرکت ميکنم و لا غير
اصلا اینگونه نیست که می فرمایید. حاکمیت از انتخابات آزاد و وکلایی که توسط ملت انتخاب کرده باشد مثل جن از بسم الله وحشت دارد. زیرا میداند که آنها منتخب مردم هستند و بدهی به دولت ندارد ودر نتیجه حرف شنو ملت نیستند. حاکمیت به این علت انتخابات را دوست دارد که در دنیا نشان دهد که مثلا حکومت ایران با دموکراسی اداره می شود. صف های طولانی را عکس و فیلم بگیرد و به سرتاسر جهان مخابره کند که به بینید این رژیم بین مردم محبوبیت و خواهان دارد و آنهایی که به خیابانها ریختند و مرگ بر این و آن سردادند عده ای دشمن و آمریکایی و صهیونیست و از عوامل موساد بودند. البته پس از اینکه مردم رای خود را دادند، آنوقت حاکمیت بنشیند و ازمیان لیست خود هرکسی را که دلخواهش است به مجلس ببرد. مگر یادتان رفته حداد عادل چگونه به مجلس راه یافت و هاشمی از راهیابی محروم شد؟ همه نهادها و تشکیلات ما در این مملکت حالت کمدی دارد. ظاهری است ظاهرا ما رهبر را انتخاب کرده ایم ما رئیس جمهور را انتخاب کرده ایم ما نمایندگان مجلس را انتخاب کرده ایم اما در واقع آنها اولا از غربیل استصواب و نگهبان و آن بالا بالایی ها گذشته اند و بعد از یک لیست ویژه دست چین شده و به مجلس راه یافته اند. آقای خاتمی با کسی که تعارف نداریم. همه میدانند حاکمیت از همه چیز آزاد وحشت دارد چه رسد به انتخابات آزاد!! نفرمایید آقا از شما بعید است مگر اینکه یک چشمکی هم بزنید که یعنی شما که می دانید منظورم چیست.
من نمیدونم چرا شما انقدر دید مثبتی به اقتدارگرایان دارید بابا سید اونا به خون شما تشنه اند لپ کلام رو چند سال پیش شریعتمداری گفت که تو کیهان نوشته بود فرمون رو کنده و پاشو رو گاز گذاشته یعنی اینا تا آخرش میخوان برن چرا شما نمیگیرید!!!
فقط به میر حسین وکروبی اعتماد دارم.هرگز بای صندوق نمیرم. البته این بدان معنا نیست که خاتمی ها ودیکر اصلاح طلبان جایگاه والایی در بین مردم ندارند
جناب خاتمی با وجود ولایت مطلقه فقیه مگر انتخابات هم داریم؟ برادر من بیایید حول محور مجلس موسسان ملی تمرکز کنید تا مردم به میدان بیایند و کشورمان آزاد شود.
به هرحال هرجنبشی بایدرهبرداشته باشدوکسانی که خودرااصلاح طلب میدانندبایدبه تصمیم رهبران جنبش عمل کنندواگرنه طرف مقابل ازپراکندگی ما استفاده کرده وبا بسیج نیروهای محدود خود به اهداف شومش خواهدرسید رهبران جنبش بایدتصمیم عاقلانه بگیرند وازخواسته به حق خود عقب نشینی نکنند من شخصابه رهبران جنبش سبزابمان دارم خصوصا اقایان خاتمی
درود بر موسوی سلام بر کروبی سلام بر خاتمی
بافرض محال اگرحاکمیت بظاهر کف خواسته ها ی ملت راقبل از انتخابات راپذیرفت چه تضمینی وجود که بعداز انتخابات مجددا به رفتار قبل از انتخانات برنگردد چون در رفتار رهبر معظم و هم پیمانان ایشان که ریشه اصلی این قضایا هستند هیچگاه تغییری متاسفانه ایجاد نمیگردد زیرایشان معتقد هستند مرغ یک پادارد وحرف مرد یکی است.