اوضاع واقعاً خطیر است: چه باید کرد؟
چکیده :حکومت باید فوراً برای تغییر رفتارش در کلیهی وجوه آماده شود: در سطح منطقهای، با بهرهگیری از نفوذی که تاکنون تمهید کردهایم، نقشمان را بیسروصدا و جاروجنجالهای مرسوم بازتعریف کنیم. در سطح داخلی نیز، حکومت باید بهملت احترام بگذارد: سالم شود، مردمسالاری راستین را بهاجراء بگذارد، و دست از تحقیر هرروزهی ملت در کلیهی ابعاد آن بردارد. این، مستلزم تغییری در ذهنیت حاکمان و تصورشان از حکمرانیست؛ ما با دنیا در جنگ نیستیم، با ملت خودمان...
کلمه-یوسف رحمانی
در کمتر از یکسال، پول ملی ایران بیشتر از دوسوم ارزش خود را از دست دادهاست، و مصادیق این فاجعهی واقعی، هر روز بیشتر عیان میشود؛ آخرین مورد: قیمت پراید به ۴۰میلیون تومان رسیدهاست. برخلاف باوری که نقش عوامل خارجی را در این سقوط آزاد اقتصادی مؤثر میداند، این بیاعتمادی عمومی بهساختار مسلط حاکم است که این وضعیت اسفبار را رقم زدهاست؛ ساختاری که فساد آن را از درون خشکاندهاست.
بهسادهترین بیان، در صورتی که ملت بهحکومت امروز ایران اعتماد میداشت، ابزار مبادلهای را که تنها ضامن اعتبارش حکومت است ـــ پول ملی ـــ جهت حفظ ارزش نگاه میداشت، و مکرر نمیکوشید این ابزار مبادله را بههر چیز دیگری، از سکه و دلار، تا خودرو و ملک، تبدیل کند که ارزش داراییاش را حفظ کند؛ فرآیندی که در اثر بیاعتمادی بهضمانتِ پشت پول ملی ـــ حکومت ـــ ارزش این پول را بهصورت لحظهای تنزل میدهد.
واقعیت این است که اعتماد مردم بهحکومت هر روز بیشتر تضعیف میشود؛ با اخبار مداومی که از فسادهای عظیم، رانتهای بیپایان، جیبهای پرناشدنی مُفتخورها، و حکام ناپاسخگویی که واقعیت عینی وجود فساد سازمانیافته را انکار میکنند، هر روز منتشر میشود، میتوان گفت کمترین اعتمادی بهاقتدار ملیای که حکومت باید تجلی آن باشد وجود ندارد؛ همین هم هست که یکلُمپَن میتواند بهواسطهی اعتمادی که عموماً بهاقتدار دولتش وجود دارد، از آنسوی اقیانوس اطلس، تنها با روشنکردن Caps Lock رایانه یا تلفن همراهش، مناسبات داخلی کشور بیپناه ما را تعیین کند.
رویکرد دولت قبلی ایالاتمتحد در برخورد تحریمی با ایران، که سرنخهای راهبردیاش را در کتاب «هنر تحریمها: نگاه از درون میدان»، نوشتهی ریچارد نِفیو ـــ طراح و همآهنگکنندهی تحریمهای دولت اوباما علیه ایران ـــ میتوان دنبال کرد، بر این مبنا تنظیم شدهبود که با فشار بر نقاط آسیبپذیر حکومت ایران، راه باریکی را برای تنفس و خروج از بحران برای نیل بهتوافقی پیشبینی کند که رفتار حکومت ایران را بهالگوی مورد پذیرش جهانی نزدیک میکند؛ با این حال، عملکرد حکومت ایران پس از برجام، بهآمریکا نشان داد که «تغییر رفتار» جمهوریاسلامی ـــ استراتژی پذیرفتهشدهی آمریکا در مقابله با ایران، بهجای استراتژی قبلی «تغییر حکومت» ـــ از نظر آنان هنوز نیازمند ایراد فشار است.
در نتیجه، شاید هر رییسجمهور دیگری هم بهجای ترامپ روی کار میآمد، با توجه بهعملکرد جمهوریاسلامی و نظر بهاستراتژی عمدهی ایالاتمتحد، آن را پاره میکرد، تا فشار برای تغییر هرچه بیشتر رفتار نظام آغاز شود؛ با این استدلال که برداشتن بخشی از بندها از دستوپای ایران، باعث شدهاست «ماجراجویی»های ایران، خصوصاً در منطقه، و با موشکپرانیهایی که جنجالهایش را بهخاطر داریم، تشدید شود؛ بنابراین بهتر است فشار تحریمها تا بِدانجایی ادامه یابد که ایران بهکلی تسلیم شود.
نتیجه این میشود که اگرچه در زمان اوباما میتوانستیم دستکم ۸۰۰هزار بشکه نفت بفروشیم، و تازه پیش از آن با درآمدهای خیرهکنندهی فروش نفت ۱۲۰ دلاری و بیشتر، کمربند حفاظتی نصفهونیمهای برای اقتصاد ملی دستوپا کردهبودیم، اکنون تازه از فشار تحریمهای فلجکننده رها شدهایم، و بر اثر رفتارهای نظام، کار بهجایی رسیدهاست که تصمیم دولتمردان آمریکا بر آن است که همان ۸۰۰هزار بشکه را هم نفروشیم: وضعیتمان شبیه بیماریست که از شر یکبیماری صعبالعلاج رها شده، و با اندکفاصلهای، بیآنکه وضعیت سلامتیاش کاملاً بازیابی شود، بهبیماری صعبالعلاجتری دچار میشود.
در چنین شرایطی، ترکیب تحریمهای سهمگین آتی و بیاعتمادی فزاینده بهساختار حاکم، میتواند کاری کند اقتصاد ایران بهکلی فروبپاشد، و یا اینکه ظرف مدت کوتاهی با شیب بسیار تُندی چنان متزلزل شود که تفاوت چندانی با فروپاشی نداشتهباشد: نظیرهمان وضعیتی که امروز در ونزوئلا شاهدش هستیم، و ظرف ماههای آینده تورم یکمیلیون درصدی را تجربه خواهدکرد، و اسکناس پنجمیلیارد بولیوار هم دردی را از کشوری که بیشترین میزان ذخایر نفتی دنیا را در اختیار دارد، درمان نخواهدکرد.
همهی تدابیر دولت ونزوئلا، در شرایطی که زیر ضرب تحریم است و اعتماد عمومی بهتوانایی این دولت برای حل مشکلات متزلزل است، هیچ اثری بر جای نخواهدگذاشت.
و نکتهی نگرانکننده آن است که تنها چند گام با این تصویر آخرالزمانی فاصله داریم: همین حالا تورم سالانهی بسیاری از اقلام از ۵۰درصد گذشتهاست (اگرچه متاسفانه دولت رسم خلاف واقع گویی را از دولت پیشین بهارث بردهاست، و تورم رسمی همچنان روی ۱۰درصد باقی ماندهاست!)، و بسیاری از کالاها اساساً معامله نمیشوند تا قیمتشان قابلیت کشف داشتهباشد؛ اینها را بگذارید کنار ناتوانی دولت در کنترل اوضاع، و نارضایتی فزایندهای که هر روز انباشته میشود، و تصویری که از بهاصطلاح دادگاه «اخلالگران اقتصادی» منتشر میشود، و همهی متهمان آن مشغول خندههای مستانه بهریش ملتیاند که هرروز خستهتر و نومیدتر و خشمگینتر میشود.
چه باید کرد؟ این پرسشیست که امروز همه و، در رأس همه، حکام باید از خود بپرسند؛ در شرایطی بهسر میبریم که کیان این آبوخاک در معرض تهدید دهشتباریست، و باید بهطور عاجل بهحل فوری این دو معضل عمده اندیشید: رفتار حکومت ایران، در داخل و در خارج، هیچ تناسبی با الگوهای مرسوم و عقلانی حکمرانی ندارد؛ و راهحل هر دو بخش این معضل، مذاکره و گفتوگوی داخلی و بینالمللیست؛ وگرنه سیلی بهراه میافتد که جمهوریاسلامی و ایران را یکجا با خود میبرد.
حکومت باید فوراً برای تغییر رفتارش در کلیهی وجوه آماده شود: در سطح منطقهای، با بهرهگیری از نفوذی که تاکنون تمهید کردهایم، نقشمان را بیسروصدا و جاروجنجالهای مرسوم بازتعریف کنیم. در سطح داخلی نیز، حکومت باید بهملت احترام بگذارد: سالم شود، مردمسالاری راستین را بهاجراء بگذارد، و دست از تحقیر هرروزهی ملت در کلیهی ابعاد آن بردارد. این، مستلزم تغییری در ذهنیت حاکمان و تصورشان از حکمرانیست؛ ما با دنیا در جنگ نیستیم، با ملت خودمان نیز.
راهکارهای عینی این تغییر از قرار ذیلاند: مذاکره بین المللی در مورد کلیهی موضوعات مورد مناقشه؛ عادیسازی روابط با نظام بینالمللی؛ مبارزهی بیامان و سازمانیافته و مؤثر با فساد داخلی، ساختارهای فسادآفرین، و کلیهی سِمَتهای انتصابی؛ تمهید حکمرانی واقعاً ملی در کلیهی سطوح برای پیگیری منافع ملت در اولویت نخست؛ آزادسازی فضای سیاسی ـ اجتماعی کشور؛ تضمین حکمرانی مردمسالار واقعی؛ و تلاش همهجانبه برای ترمیم اعتماد ازدسترفتهی ملت بهحکومت.
این بزنگاهْ واقعاً تاریخیست؛ کاش حاکمان درک کنند اوضاع چقدر خطیر است، و چقدر محتمل است که فردا بهراستی دیر باشد.