تتلو تیر غیب بود
چکیده : در صنع معبد جدید در صنعا، ابرهه درد دین نداشت، درد پول داشت. درد قدرت داشت. درد شهرت و توجه داشت. درد جذب مردم به معبد غیرواقعی داشت. درد جذب مردم به خود به جای خدا داشت. حمله ی به کعبه بهانه بود. چشم دیدن خانه ی دیگری در برابر معبد خود را نداشت. معبدش ریایی بود، مصنوعی بود. ابابیل تیر خدا بود برای شکستن فیلهای پوشالی فریب و هیبت، و برای درهمریختن معبدهای ریایی و تصنعی خودخواهی و خودپرستی ...

کلمه-گروه سیاسی:
الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل؟
آیا ندیدی که پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد؟
اصحاب فیل کیست؟
آن که قدرت اش را از زور و تجهیزات میگیرد.
صاحب ابابیل کیست؟
پروردگاری که مردم بیپناه و بیتجهیزات، بدون فیل و تانک را، از شر صاحبین زر و زور دور میکند. به مدد ابابیل.
ابابیل چیست؟
بعضی گفتند پرنده بودند، بعضی گفتند یعنی بلایی که بر سر لشکر ابرهه آمد و از تعدی به خانه ی خدا بازشان داشت. هر چه بود چیزی کوچک بود، که از «آسمان» رسید و هیبتهای ظاهری زمینی را یکشبه بیمقدار کرد. بعضی آن بلا را آبله ای دانسته اند که لشکر ابرهه گرفتار آن آمد.
ابرهه کیست؟
ابرهه لفظ حبشی برای ابراهیم است. ابراهیم رئیسی بود در یمن. نه از آن ابراهیمها و رئیسها که بت میشکنند، بل از آنها که بت میسازند. دکانی و معبدی موازی خانه ی اصلی خدا علم میکنند تا مردم را بفریبند و برای خود قدرت و پول و شهرت به کیسه بزنند. به نام خدا اما به کام خود.
در صنع معبد جدید در صنعا، ابرهه درد دین نداشت، درد پول داشت. درد قدرت داشت. درد شهرت و توجه داشت. درد جذب مردم به معبد غیرواقعی داشت. درد جذب مردم به خود به جای خدا داشت. حمله ی به کعبه بهانه بود. چشم دیدن خانه ی دیگری در برابر معبد خود را نداشت. معبدش ریایی بود، مصنوعی بود.
ابابیل تیر خدا بود برای شکستن فیلهای پوشالی فریب و هیبت، و برای درهمریختن معبدهای ریایی و تصنعی خودخواهی و خودپرستی.
**
تتلو تیر خدا بود.
تیر خدا بر جامه ی زهد ریایی. چهره ی عبوس زهدی که شادی و موسیقی را — نه از سر درد دین، که از بهر فریب خلق و میل به قدرت — از مردم دریغ میدارد صریحتر و مبتذلتر از این نمیتوانست مفتضح شود. آن هم دو روز مانده به انتخابات.
حالا، شگفتزده و نگران از بلا و آبلهای که به لشکرشان افتاده است، افتادهاند پی توجیه و دلیلتراشی: گاهی با اذعان به این که اشتباه کردند، گاهی با تلاش برای نشان دادن این که اشتباهی در کار نبوده است …
تتلو هر که بود و هر چه بود برای خود بود و آزاد که هر چه میخواهد بکند و بگوید — تا پیش از آن که به دام فریبکاران امنیتی بیفتد و بازیچه ای شود برای مطامع مردمفریب آنها، تا با جلب و فریب خیل هواداران اش معبدشان را پررونق کند. تیری که آنها برای خود میخواستند در چله کنند اما کمانه کرد و به خود بازگشت:
آیا صورت فریب و دروغ بهتر از این میتوانست بیسیرت شود؟
آیا جامه ی زهد و ریا صریحتر از این میتوانست دریده شود؟
آیا معبد صنع و سالوس آشکارتر و مفتضحتر از این میتوانست فروریزد؟
در پوستین خلق افتادند، شادیشان را حرام کردند، دین و آئین و مسجد و معبدشان را مصادره کردند، امام غریبشان را جناحی کردند، با دروغ و دغل دین و احساسات دینی را جریحهدار کردند، به هنرمندان مردمی توهین کردند، ربنا را از آنها گرفتند، به اسم بتشکنی بتهای تازه ساختند، با توپ و تانک و چوب و باتوم مخالفان و منتقدانشان را نواختند …
یکیک این گفتارها و رفتارهای شان را انگار کسی مینگریست و میشمرد، تا در بهترین لحظه تناقضها و دوروییهای شان را با مثالی مشخص آفتابی کند: سنگی کوچک به سمتشان بیاندازد تا بت شان را فروبریزد.
*
… و در این مثالها درسی است برای آنها که درس نمیگیرند.