دستگیری عامل انفجار حزب جمهوری؛ نتیجه ۳۵ سال پیگیری یا پروژه سیاسی؟
چکیده : با آنکه نزدیکان احمدینژاد قصد داشتند از خبر دستگیری یکی از عوامل بمبگذاری دفتر حزب جمهوریاسلامی در سال ۶۰ بهرهبرداری سیاسی کنند و آنان را به پروژه نفوذ گره بزنند، اما خبرهای بعدی این تلاش را خنثی کرد. برخلاف گمانهزنیها و شایعات مطرح شده، عامل دستگیر شده مرتبط با انفجار ساختمان حزب جمهوری یک زن است. این در حالی بود که شایعاتی که از روز گذشته در شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری رد و بدل میشد، گمانهها را بین دو نام مسعود کشمیری به محمدرضا کلاهی تغییر میداد...

کلمه – گروه خبر: با آنکه نزدیکان احمدینژاد قصد داشتند از خبر دستگیری یکی از عوامل بمبگذاری دفتر حزب جمهوریاسلامی در سال ۶۰ بهرهبرداری سیاسی کنند و آنان را به پروژه نفوذ گره بزنند، اما خبرهای بعدی این تلاش را خنثی کرد.
برخلاف گمانهزنیها و شایعات مطرح شده، عامل دستگیر شده مرتبط با انفجار ساختمان حزب جمهوری یک زن است. این در حالی بود که شایعاتی که از روز گذشته در شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری رد و بدل میشد، گمانهها را بین دو نام مسعود کشمیری به محمدرضا کلاهی تغییر میداد.
عبدالرضا داوری یکی از نزدیکان محمود احمدینژاد هم به نقل از برخی منابع که نام آنها را فاش نکرده بود با قاطعیت نوشت که هویت فرد بازداشت شده مسعود کشمیری است.
داوری نوشت که او در تیرانا بازداشت شده و “با انتقال او به ایران، جعبه سیاه پروژه نفوذ در جمهوری اسلامی گشوده خواهد شد.”
اما وقتی در این میان نام “دفتر حزب” به میان آمد، نام مسعود کشمیری کنار رفت. زیرا او عامل انفجار دفتر نخستوزیری است که به شهادت رجایی و باهنر رییسجمهور و نخستوزیر وقت منجر شد. بنابراین گمانهها به این سمت رفت که محمدرضا کلاهی عامل انفجار دفتر حزب دستگیر شده است.
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ منجر به شهادت هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب و از جمله آیتالله محمد بهشتی شد. عامل بمبگذاری در دفتر حزب محمدرضا کلاهی بود که توانست از ایران فرار کند. حال پس از سالها دوباره نام او بر صدر خبرها نشسته است.
پس از انتشار خبر دستگیری عامل بمبگذاری دفتر حزب، شایعاتی مبنی بر این منتشر شد که چون مدتها بوده محمدرضا کلاهی از سازمان مجاهدین خلق بریده و فراری بوده در یک بده بستان سیاسی با آمریکا از نتایج پس از توافق و اجرایی شدن برجام، به ایران تحویل شده است.
حتی بازار شایعه تا بدان جا پیش رفت که گفته شد هم مسعود کشمیری و هم محمدرضا کلاهی به ایران تحویل داده شدهاند و پس از اخذ اعترافات مقابل دوربین در روزهای گذشته کشمیری اعدام شده است.
به خصوص آنکه دو سال پیش، پس از سالها مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی دو عضو سازمان مجاهدین که دو حمله تروریستی عظیم در ایران را به نام خود رقم زده بودند، در رستورانی در شهر کلن و هنگام رانندگی در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شدند. دو عضوی که گفته میشد از سازمان بریده و مدتها زندگی پنهانی داشته و وقتی فهمیدند شناسایی شدهاند به آلبانی رفتهاند.
پازل بده بستان با کشورهای دیگر پس از برجام چندان دور از ذهن نمیآمد. اما توضیحات بعدی سردار منتظرالمهدی در تشریح جزئیات دستگیری نام کلاهی را نیز از فهرست خارج کرد.
سخنگوی پلیس اعلام کرد فرد دستگیر شده یک زن است و این خانم به استناد اعلان قرمز دستگیر شده است و در توضیح گفت: “اعلان قرمز اینترپل به مثابه حکم جلب سیار بینالمللی است که پس از صدور این اعلان، این عضو گروهک تروریستی منافقین که در انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰ دست داشته است، در کشور آلبانی دستگیر شد.
اما این توضیحات اندک نتوانست عطش خبری پیرامون این اتفاق را اندکی تسکین دهد. حال توجهها به سوی همسر کلاهی که یکی از مقامات سازمان به شمار میرود معطوف شد.
کلاهی پس از فرار از ایران در عراق در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار کریم فعالیت میکرده و همان جا با زنی سازمانی به نام خورشید فرجی زنوز اهل تهران ازدواج میکند. همسرش قبلاً مسوول نهاد بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان (پشتیبانی) و مدتی مسئول تأسیسات بوده است. او آموزش خلبانی را گذارنده، آخرین مسئولیتش به عنوان فرمانده یگان پدافند و به اصطلاح ارتش آزادیبخش سازماندهی شده است. گفته میشود کلاهی در سال ۱۳۷۰ نسبت به سازمان دچار شبهه میشود و دو سال بعد از مجاهدین جدا شده و از یک سال بعد از آن از عراق به آلمان میرود.
علاوه بر خورشید فرجی، دو نام دیگر هم در شبکههای اجتماعی در شایعات و اخبار ضد و نقیض منتشر شد. مینو دلنواز همسر مسعود کشمیری و همچنین زهره عطریان دو زنی هستند که احتمال داده میشود یکی از آنها هویت فرد دستگیر شده باشد.
اما همه گمانهزنیها در حد احتمالات باقی مانده است. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی بر این باورند، این خبر که ناگهان عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی پس از سالها دستگیر و به ایران منتقل میشود، خبر از پروژهای دارد که تسویهحسابهای سیاسی را به همراه دارد.