شعر سبز/ چون شعله امیدی، در قلب بیابانی
چکیده :یکی از مخاطبان کلمه با ارسال شعری و تقدیم آن به بانو رهنورد نوشته است: این سروده را تقدیم میکنم به بانو زهرا رهنورد در پاسخ پیام ایشان. شاید به نحوی به دست ایشان برسد: در ذهنی و در یادی، هر لحظه و هر ساعت/ خورشیدی و میتابی در سوز زمستانی/ صد قافله دل با تو، صد لشکر شیدایی/ چون شعلهی امیدی، در قلب بیابانی ...
کلمه: یکی از مخاطبان کلمه با ارسال شعری و تقدیم آن به بانو رهنورد نوشته است: این سروده را تقدیم میکنم به بانو زهرا رهنورد در پاسخ پیام ایشان. شاید به نحوی به دست ایشان برسد.
تو شمع فروزانی، تو شعلهی تابانی
در دیده نهای گرچه، در قلبی و در جانی
چون سوسن و چون لاله، چون کوکب و چون نرگس
سبزی و پر از امید، بانوی بهارانی
در ذهنی و در یادی، هر لحظه و هر ساعت
خورشیدی و میتابی در سوز زمستانی
صد قافله دل با تو، صد لشکر شیدایی
چون شعلهی امیدی، در قلب بیابانی
پرمهری و میتابی، پرشوری و میباری
چون همنفس عشقی، چون همسر بارانی
ننشین خموش و ساکن، غوغا کن و بلوا کن
آرامش و طوفانی، میدانم و میدانی
امیر-الف