آیت الله دستغیب: شرط گذاشتن و تهديدكردن برای آزادی محصورين صحيح نيست، آنها بی جهت سالها زندانی بوده اند
چکیده :كسانى مثل آقاى موسوى و همسرشان و حجت الاسلام و المسلمين كروبى و ديگر زندانيان سياسى كه بىجهت سالها است زندانى و محصور شدهاند، مشمول اين انفاق مىشوند. ظاهرآ قولهايى دادهاند كه تا عيد غدير آزاد شوند و شرطهايى هم گذاشتهاند، از جمله اين كه مردم آشوب نكنند و مملكت را به هم نريزند. بيچاره مردم كارى ندارند. مؤمنين نماز حاجت مىخواندند و اكنون خوشحال مىشوند كه حاجتشان برآورده شده است. جوانان هم به فراخور خود شايد كمى شادى كنند. اين كار، به هم ريختن مملكت نيست. آقايان مير حسين و كروبى و خانم رهنورد بدون محاكمه محصور شدهاند حالا براى آزاد كردنشان شرط گذاشتن و تهديد كردن صحيح نيست....

آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب با تاکید بر اینکه ميرحسين و كروبى و رهنورد بدون محاكمه محصور شدهاند معتقد است که شرط گذاشتن و تهديد كردن برای آزادی این همراهان محصور جنبش سبز صحيح نيست.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید مقیم شیراز که در باره ی شرایط پذيرش انفاق سخن می گفت با ذکر این نکته که بذل آبرو براى كسانى كه بىگناه گرفتار شدهاند از نفقات واجب است، خاطرنشان کرد: كسانى مثل آقاى موسوى و همسرشان و حجت الاسلام و المسلمين كروبى و ديگر زندانيان سياسى كه بىجهت سالها است زندانى و محصور شدهاند، مشمول اين انفاق مىشوند. ظاهرآ قولهايى دادهاند كه تا عيد غدير آزاد شوند و شرطهايى هم گذاشتهاند، از جمله اين كه مردم آشوب نكنند و مملكت را به هم نريزند. بيچاره مردم كارى ندارند. مؤمنين نماز حاجت مىخواندند و اكنون خوشحال مىشوند كه حاجتشان برآورده شده است. جوانان هم به فراخور خود شايد كمى شادى كنند. اين كار، به هم ريختن مملكت نيست.
آیت الله دستغیب طی چند سال اخیر از جمله مراجع تقلیدی بوده است که با غیرقانونی و غیرشرعی خواندن حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی خواستار رفع حصر و استفاده از تجربه و توان آنان در مدیریت کشور بوده است.
وی ماه گذشته در درس تفسیر قران خود که در مسجد قبای شیراز برگزار شد با تاکید بر لزوم رعایت تقوا در همه زمینه ها گفته بود: از برکت دعاهاى شما احتمال زیادى مىرود که به زودى آقاى موسوى و کروبى و خانم رهنورد و دیگر زندانیان سیاسى آزاد شوند.
متن کامل تفسير سوره بقره، آيات 194 و 195 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است:
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ( 194)
ماه حرام در برابر ماه حرام و هر حرامى را قصاصى است. پس هر كس بر شما ستم روا داشت به همان اندازه كه ستم كرده به او ستم كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است.
وَ أنْفِقُوا في سَبيلِ اللهِ وَ لا تُلْقُوا بِأيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أحْسِنُوا اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ( 195)
و در راه خدا انفاق كنيد و با دست خود، خود را به هلاكت نيفكنيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد.
احكام نگاه كردن
نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم، چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت، به حدى كه در وضو شسته مىشود و دستها، تا مچ مانعى ندارد، به شرط آن كه اولا: احتمال فساد در كار نباشد و ثانيآ: در اين مواضع آرايش يا زينت نباشد.
زن بايد بدن و موى خود را از نامحرم بپوشاند، به استثناى آنچه در مسئلهى قبل ذكر شد، حتّى پوشاندن پاها لازم است ولى در حال نماز، اگرنامحرم نباشد، پوشاندن پا تا مچ لازم نيست.
نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم، به حد معمول جايز است؛ يعنى سر و گردن و دستها تا كمى بالاتر از مچ و پاها تا زانو. نگاه كردن به مقدارى از سينه كه معمولا باز است اشكال ندارد، به شرط آن كه قصد لذّت و احتمال فساد در كار نباشد. بنابراين صرف پوشاندن عورتين براى مرد كفايت نمىكند. تماشاى تصاويرى كه از تلوزيون پخش مىشود و بيشتر از اين حد بدن مرد نمايان است، بنابر احتياط واجب جايز نيست.
نگاه كردن به بدن و موهاى زنهاى اهل كتاب، در حدى كه معمولا خودشان نمىپوشانند جايز است به شرط آن كه با قصد لذّت نباشد.
نگاه كردن شهوت آلود به هر چيزى حرام است، حتّى به حيوانات.
پرهيز از تماشاى صحنههاى تلوزيون كه در آن پوشش زنان و مردان كامل نيست، به تقوا نزديكتر است.
نگاه كردن به تصوير زن بىحجاب مسلمان، اگر او را بشناسد جايز نيست و اگر نشناسد بنابر احتياط مستحب جايز نيست.
لباسهاى بدن نما كه پوست بدن از زير آن نمايان است براى پوشش كفايت نمىكند.
سخن گفتن زن و مرد نامحرم، اگر به حد معمول و بدون عشوه و تغيير آهنگ صدا باشد، جايز است. خنديدن و قهقهه با نامحرم خلاف احتياط است، مخصوصآ وقتى كه نامحرم به صورت زن نگاه مىكند.
تفسیر
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ؛ ماههاى حرام عبارتند از ذىالقعده، ذىالحجّه، محرّم و رجب. در اين ماهها جنگ حرام است، ولى اگر دشمن ابتدا به جنگ كرد دفاع لازم است.
وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ؛ «حرمات» جمع «حرمت» است مثل ظلمات و ظلمت. هتك حرمتها قصاص دارند. پس اگر كسى در ماه حرام دست به جنگ زد بايد با او جنگيد.
فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ؛ به طور كلى اگر كسى به حقوق ديگرى تجاوز كرد، بايد قصاص شود امّا اين قصاص بايد با ملاحظهى حكم شرع صورت گيرد و نمىتوان هر تجاوزى را مقابله به مثل نمود. لذا اگر كسى به كسى نسبت زنا يا لواط داد، نمىتوان همان نسبتها را به او داد، بلكه او را حد مىزنند؛ يعنى با شهادت دو شاهد عادل يا دو بار اقرار خودش، 80 تازيانه به او مىزنند. يا مثلا اگر دزدى مال كسى را برد، نمىتوان مالش را دزديد، بلكه شخص سارق بايد آن مال را پس بدهد و چناچه شرايط لازم وجود داشته باشد، چهار انگشتش قطع مىشود. در زنا يا لواط هم نمىتوان مقابله به مثل كرد، بلكه با وجود شرايط لازم، بر متجاوز حد جارى مىشود.
وَ اتَّقُوا اللهَ؛ دفاع از خود در مقابل دشمن متجاوز لازم است، ولى بايد در اين كار تقواى الاهى را لحاظ كرد. پس اگر دشمن آب را بست يا به زنها تجاوز كرد يا شهروندان غير نظامى را كشت يا از سلاحهاى كشتار جمعى استفاده كرد، نمىتوان مانند او دست به اين كارها زد. به همين جهت در زمان جنگ تا مدّتها امام خمينى اجازه بمباران شهرهاى دشمن را نمىداد، با آن كه دشمن با هواپيما و موشك مردم غير نظامى و بىدفاع ما را بمباران مىكرد.
وَ اعْلَمُوا أنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ؛ خداى تعالى در سوره حديد مىفرمايد :
(هُوَ مَعَكُمْ أيْنَ ما كُنْتُمْ)[1]
«او با شما است هر كجا كه باشيد.»
ما ممكن الوجود هستيم و وجودمان را از پروردگار واجب الوجود دريافت كردهايم. اين دريافت وجود، ارتباط خاصى است كه بين ما و خداوند وجود دارد و فهم چگونگى آن، در اثر بندگى خدا و ممارست بر تقوا حاصل مىشود. نه رياضت كشيدن لزومآ به اين فهم منتهى مىشود و نه سر به صحرا گذاشتن و گوشهى خلوت گزيدن. در اين راه فقط و فقط عنايت خداوند كارگشا است و لاغير. ائمه اطهار عليهم السلام هم اگر عنايتى كنند، به اذن الله است.
«هو معكم» اشاره به اين ارتباط مىكند، امّا در اينجا كه مىفرمايد: وَ اعْلَمُوا أنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ در حقيقت پرده از ارتباط خاص خداوند با اهل تقوا و عنايت ويژه او به آنها بر مىدارد كه نصرت الاهى را به همراه دارد.
(يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أقْدامَكُمْ)[2]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر خدا را يارى كنيد خداوند شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىسازد.»
يارى خدا يعنى يارى دين خدا كه در سايهى تهذيب نفس و مخالفت با شيطان، كه هر دو دشمن خدايند، حاصل مىشود. دوست خدا، روح لطيف و فطرت پاك آدمى است كه خدا را محبوب خود مىداند و به او عشق مىورزد. يارى خدا يعنى بها دادن به اين روح و پرورش آن.
وَ أنْفِقُوا في سَبيلِ اللهِ؛ انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى واجب و مستحب است. انفاق واجب يعنى خمس، زكات، كفّارات، حج و نفقات واجب. انفاق مستحب شامل عموم خيرات و صدقات مستحب مىشود.
شرط پذيرش انفاق اين است كه براى خدا و در راه خدا باشد، نه در راه نفس؛ يعنى مطابق فرمودهى خداى تعالى كه از طريق حضرات معصومين ابلاغ شده، باشد، نه مطابق اميال نفسانى.
نفقات واجب عبارتند از :
1ـ تأمين خوراك و پوشاك و مسكن زن، در حدّى كه در شأن او باشد.
2ـ نفقهى فرزند تا وقتى كه هنوز از لحاظ مالى مستقل نشده است.
3ـ كمك مالى هنگام جهاد دفاعى.
4ـ كمك به خويشاوندانى كه گرفتارى شديد مالى پيدا كرده، آبرو دارند و راه به جايى ندارند.
5ـ مطلق كمك كردن به ديگر مسلمانان در وقت ضرورت، چه كمك اقتصادى باشد، چه فكرى، چه علمى و… طلابى كه درس دين خواندهاند، بايد هر جا كه لازم باشد و در حدّى كه مىتوانند از علم خود انفاق و مردم را با دين خدا آشنا كنند، آن هم فقط براى خدا، نه براى نشان دادن خود و اظهار فضل كردن.
6ـ بذل آبرو براى كسانى كه بىگناه گرفتار شدهاند. كسانى مثل آقاى موسوى و همسرشان و حجت الاسلام و المسلمين كروبى و ديگر زندانيان سياسى كه بىجهت سالها است زندانى و محصور شدهاند، مشمول اين انفاق مىشوند. ظاهرآ قولهايى دادهاند كه تا عيد غدير آزاد شوند و شرطهايى هم گذاشتهاند، از جمله اين كه مردم آشوب نكنند و مملكت را به هم نريزند. بيچاره مردم كارى ندارند. مؤمنين نماز حاجت مىخواندند و اكنون خوشحال مىشوند كه حاجتشان برآورده شده است. جوانان هم به فراخور خود شايد كمى شادى كنند. اين كار، به هم ريختن مملكت نيست. آقايان مير حسين و كروبى و خانم رهنورد بدون محاكمه محصور شدهاند حالا براى آزاد كردنشان شرط گذاشتن و تهديد كردن صحيح نيست.
وَ لا تُلْقُوا بِأيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ؛ كسانى كه از انفاق در راه خدا خوددارى مىكنند، خود را به هلاكت مىاندازند و به ناراحتىها و سختىهاى بزرگى در بعد مادى و معنوى گرفتار مىشوند. كسى كه به رزمندگان و مدافعان كشور انفاق نمىكند، موجبات تسلط دشمن بر خويش را فراهم مىكند. كسى كه از علم خود انفاق نمىكند و در نتيجه مردم احكام خود را نمىشناسند و به حرام آلوده مىشوند، خود رنج مىبرد و اذيت مىشود.
از مصاديق اين آيه وقتى است كه شرايط امر به معروف و نهى از منكر مهيا نيست و انجام آن موجب ضرر و خسارت و هلاكت مىشود، در اينجا انجام آن جايز نيست.
وقتى مأمون، امام رضا عليه السلام را به مرو فرا خواند و ايشان را مجبور به پذيرش ولايت عهدى كرد، امام عليه السلام اين آيه را تلاوت كردند و با اكراه آن را پذيرفتند.
ايشان عين صراط مستقيم هستند و وظيفهى خود را با علم الاهى مىدانند. پس نبايد گفت شهادت در اينجا بهتر از پذيرش ولايت عهدى بود.
امام جواد عليه السلام هم در پذيرش ام الفضل به عنوان همسر، مجبور بودند و خطر جانى در نپذيرفتن او ايشان را تهديد مىكرد.
آن حضرت پس از شهادت امام رضا عليه السلام به مدينه بازگشتند و تا مرگ مأمون در آنجا ماندند. پس از مأمون، برادرش معتصم خليفه شد و امام جواد عليه السلام را به بغداد احضار كرد. حضرت، فرزند خود على بن محمّد هادى عليه السلام را وصى و جانشين خود فرموده، امانات امامت را به ايشان سپردند و عازم بغداد شدند. طولى نكشيد كه ام الفضل به دستور معتصم ايشان را در سن 25 سالگى به زهر مسموم و شهيد كرد.
امام جواد عليه السلام مىفرمايد :
«الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ اِلَى كُلِّ عَالٍ»[3]
«اعتماد به خداوند بهاى هر چيز گرانبها و نردبان هر بلندى است.»
همچنين فرمودند:
«المومِنُ يَحْتَاجُ اِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»[4]
«مؤمن به سه خصلت محتاج است: توفيق از جانب خدا، واعظى از درون خود و پذيرش نصيحت از هر كس كه او را نصيحت كند.»
اين همه نصيحتى كه به آقايان طلبه مىكنيم مبنى بر اهميّت دادن به درس و تقوا و نماز، مصداق وعظ كردن آنان و پذيرش آنان، عمل به اين روايت نورانى امام عليه السلام است. طلبه بايد در گفتار و كردارش سرمشق ديگران باشد.