نتیجه سردی انتخابات تسریع در فروپاشی اجتماعی است
چکیده :قدرت ناشی از اقلیت جز تندروی هیچ راهکاری ندارد. قدرت برآمده از اکثریت دنبال حل و فصل مسائلشان میرود که به پشتوانه اجتماعی معتقد و متکی است. در نهایت با اقلیت جامعه بازار مسگری میشود و همهاش داد و فریاد میشود. همه به سندان میکوبند تا کسی نتواند بررسی کند و بفهمد. لذا، فروپاشی اجتماعی به شدت تشدید...
عباس آخوندی
بزرگترین خطای روحانی این بود که از سال ٩۶به سمت قدرت سخت رفت
اگر روند سال ٩٢ ادامه پیدا می کرد الان قحطی تمام ایران را گرفته بود
دولت نظامی به مفهوم این نیست که باید حتما رئیس جمهورش نظامی باشد؛ از نظر من دولت نهم ۱۰۰ درصد نظامی بود و رئیس جمهورش هم نظامی نبود، دولت دهم ۱۰۰ درصد نظامی بود و رئیس جمهورش نظامی نبود.
اصلا به قدرت سخت اعتقاد ندارم و میگویم اداره ایران بر اساس قدرت نرم است. اگر رئیس جمهور نظامی به مفهوم سمبل قدرت سخت است، صد در صد مخالف هستم، چرا با آن موافق باشم؟ ولی میخواهم بگویم کسانی که میآیند و از رئیس جمهور نظامی بحث میکنند لزوما به نمایندگی از ستاد رسمی نظامیها نیست.
قدرت ناشی از اقلیت جز تندروی هیچ راهکاری ندارد. قدرت برآمده از اکثریت دنبال حل و فصل مسائلشان میرود که به پشتوانه اجتماعی معتقد و متکی است. در نهایت با اقلیت جامعه بازار مسگری میشود و همهاش داد و فریاد میشود. همه به سندان میکوبند تا کسی نتواند بررسی کند و بفهمد. لذا، فروپاشی اجتماعی به شدت تشدید میشود.
نتیجه این سردی انتخابات در تسریع در فروپاشی اجتماعی است. بنابراین، نقطهای که میتواند این روند را تغییر دهد فقط و فقط انتخابات است. به نظر من سیاستمداران و روشنفکران ایران خیلی مسئولیت مهمی دارند. من دلزدگیها را میفهمم، دلسردیها را میفهمم، این همه گرفتاری در جامعه را میفهمم ولی میگویم اینها آخر کار چگونه میخواهد اصلاح شود؟ فرض کنید در انتخابات شرکت نکردند چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ فرض کنید دولتی شبیه به مجلس موجود که کلا آسایش روانی و ذهنی مردم ایران را سلب کرده است بیاید بعدش چه خواهد شد؟ دولت ملی را چه کسی تشکیل می دهد؟ ملت تشکیل میدهند. دولت ملی را دولت تشکیل نمیدهد در واقع ملت تشکیل میدهند.
من ناراحتی از دولت آقای روحانی را میفهمم. ولی، آن طرف هم حواسمان باشد ما ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل بودیم. سایه جنگ روی سر این مملکت بود. یعنی ما سال ۹۲ را یادمان نرود. اگر روند سال ۹۲ ادامه پیدا کرده بود، الان قحطی تمام ایران را گرفته بود.
دولت قرار نبود سمت قدرت سخت برود، قرار بود در حوزه قدرت نرم کار کند. در سال ۹۶ بلافاصله به سمت منطق قدرت سخت رفت و منطق خودش را از دست داد. این بزرگترین خطای استراتژیک آقای روحانی بود. و الان هم خودش و هم دولت و هم مردم و هم گروههای سیاسی که از او پشتیبانی کردند دارند تاوان این اشتباه را می دهند. ولی در سال ۹۲ داستان کاملا متفاوت است.
اگر سال ۹۲ آن اتفاق رخ نداده بود می توانید تصور کنید که ایران در چه وضعیت وحشتناکی از لحاظ امنیت بود؟ بنابراین رای ملت خیلی مهم است. در ۹۲ هم یک عدهای میگفتند رها کنید. شما میبینید که نتیجه انتخابات کاملا متزلزل بود. و آقای روحانی پنجاه ممیز نیم درصد رای آورد. این نشان میدهد که آن وقت هم همین فضای دو دلی و تردید بود. الان ممکن است کمی بدتر باشد ولی همانطور که آن زمان ایران از یک مهلکه نجات پیدا کرد الان در ۱۴۰۰ هم باز باید سیاستمداران در این اندیشه باشند که چگونه ایران را از یک مهلکه نجات دهند. بزرگترین مهلکه موجود همین بیاعتمادی به جریان انتخابات است. این یک مهلکه بسیار بزرگی برای ملت ایران است. من حس عمومی را میفهمم.