درباره اصلاحات جامعه محور!
چکیده :سعید مدنی اصلاحات جامعه محور عبارت مبهم و احتمالاً بههمان اندازه مهمّی است که اخیراً در ادبیات سیاسی و نیز درمیان گروههای سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع هم اصلاح و اصلاحات و هم جامعه محوری متضمن مفاهیم متنوعی هستند که بر ابهام ” اصلاحات جامعه محور” میافزایند. با توجه به تاکید نیروهای...
سعید مدنی
اصلاحات جامعه محور عبارت مبهم و احتمالاً بههمان اندازه مهمّی است که اخیراً در ادبیات سیاسی و نیز درمیان گروههای سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع هم اصلاح و اصلاحات و هم جامعه محوری متضمن مفاهیم متنوعی هستند که بر ابهام ” اصلاحات جامعه محور” میافزایند. با توجه به تاکید نیروهای سیاسی بر کاربرد چنین عبارت مبهمی شایسته است تا این مفهوم از سوی آنان تبیین و تدقیق شود.
در اینجا برخی از این ابهامات توضیح داده میشود:
۱- به کارگیری یک مفهوم مستلزم تعیین جایگاه آن به عنوان سیاست، برنامه ، استراتژی یا تاکتیک است. در ادبیاتِ به کار گرفته شده در این زمینه، روشن نیست ترکیب”اصلاحات جامعه محور” کجا قرار دارد. تعیین جایگاه در قالب سیاست جدید ، برنامه یا استراتژی بلافاصله سئوالات جدیدی را مطرح میکند که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
۲- اتخاذ “اصلاحات جامعه محور” به مثابه سیاست، برنامه یا استراتژیِ جدید، محتملاً به معنای چرخش در مواضع پیشین نیز خواهدبود، در اینصورت لازمخواهدبود، واضعان این ترکیب با روشن کردن نقد خود نسبت به مواضع پیشین،نشان دهند براساس چه ارزیابی و سنجشی، مفهوم جدیدی را جایگزین سیاست، استراتژی یا برنامه گذشته کردهاند.
۳-چرخش در سیاست ، استراتژی یا برنامه ممکن است حاصل ارزیابی جدید از شرایط و تحلیل و ارزیابی از روند تحولات در نظام حکمرانی، جامعه و مردم یا شرایط بین الملل باشد. در واقع چرخش در هریک از سه حوزه مورد اشاره برای نیروی سیاسی مستلزم ارائه ارزیابی “نو” از تحولات سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی است . به عبارت دیگر گویا نیروی سیاسی در این چرخش به گونهای از تغییر دورانی شرایط رسیده و در این صورت، انتظار میرود پیش از اعلام نتیجهی این جمع بندی، مقدمات یا جمع بندی مطرح شود بویژه آنکه قرار است از این پس مبنای عمل،جامعه باشد .
۴- امروز بیش از هر زمان مفهوم اصلاح و اصلاحات از ابهام برخوردار است. اصلاح طلبان نیز با وجود تجربهی بیش از دو دهه حضور در فضای سیاسی و اثر گذاری بر آن تبیین یکپارچه و واحدی از اصلاح و اصلاحات ارائه ندادند و مختصر تلاشها در این زمینه از موفقیت برخوردار نبود. به عاریت گرفتن مفهوم اصلاح و اصلاحات مستلزم ارائه تعریف مشخص از آن است.
به نظر میرسد در ادبیات سیاسی اصلاح و اصلاحات مستلزم سه مفهوم کاربردی است:
اول: اصلاح به مثابه یک استراتژی تغییر و معادل رفرم و اصلاح طلبان به عنوان رفرمیست. از این منظر به کارگیری این مفهوم به معنای آن است که نیروهای اصلاح طلب در چارچوب ساختار موجود و با پذیرش این چارچوب معتقدند مشکلات نظام حکمرانی مدیریتی است و با تغییر مدیریت در برخی مناصب از جمله قوه مجریه یا مقننه میتوان بر بحران ها فایق آمد و کشور را به سر منزل مقصود رساند.
دوم: اصلاح به مثابه یک سیاست به معنای تاکید بر تغییر تدریجی و نه انقلابی یا ناگهانی وضعیت. از این منظر اصلاح میتواند سیاستی برای هر سطح از تغییر تدریجی از مدیریت تا ساختار محسوب شود.
سوم: اصلاح به مثابه خط مشی که در آن بر تغییر خشونت پرهیز تاکید میشود. از این منظر کاربرد کلمه “اصلاح” به منزله مرزبندی با خط مشی های خشونت طلبانه است.
کاربرد اصلاح و اصلاح طلبی توسط نیروهای پیرامون آقای خاتمی با محوریت مفهوم اول بود. این مفهوم در پایان دولت اصلاحات سستی نظری خود را نشان داد و پس از آن اصلاح طلبان نتوانستند این ضعف استراتژیک را جبران کنند.اما دو مفهوم دیگر یعنی اصلاح به معنای تاکید بر تغییرات تدریجی و خشونت پرهیز هنوز کاربرد خود را دارد و میتواند مستقل از مفهوم اول به کار گرفته شود. آیا تاکید طرفداران “اصلاحات جامعه محور” بر این عبارت با هر تصوری که در گذشته نسبت به مفهوم اصلاح داشتهاند، به این معناست که در حالحاضر به تجدید نظر در تلقّیِ پیشین خود رسیدهاند؟ زنده یاد هدی صابر میگفت تغییر استراتژی را باید صادقانه در هر کوچه و برزنی فریاد زد. بههرحال تاکنون اعلامموضعی مبنی بر این چرخش استراتژیک شنیده نشده است. مسلّماً مفهوم اصلاحات جامعه محور هر معنایی که داشتهباشد نمیتواند با مضمون تقلیلیافته و رفرمیستیِ اصلاح مدیریتی که بیش از دو دهه در معرض آزمون قرار گرفته است،همسو باشد.
۵- عبارت” جامعه محور” نیز در شعار” اصلاحات جامعه محور” متضمن مفهوم روشنی نیست. جامعه محوری(community based) بودن الزامات نظری مشخصی در سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ دارد که جماعت محوری / کامیونیترینیسم(communitarianism) نظریه پشتیبان آن است که در اینجا مجال توضیح آن نیست. بهطور کلّی به نظر میرسد عبارت جامعه محوری چند مفهوم اساسی را دربرمیگیرد.
اول: جامعه محوری به منزله تاکید بر گفتوگو و آگاهی بخشی به جامعه. تقریبا کمتر نیروی سیاسی است که کم یا زیاد قایل به گفت و گو، تهییج یا بسیج جامعه در مسیر اهداف سیاسی مورد نظر خود نباشد و از این منظر تاکیدبر جامعه محوری تکرار واضحات است و هر نیروی رفرمیست، تحول طلب، راست یا چپ، بخشی از برنامه و فعالیت خود را به گفتوگو با جامعه و مردم اختصاص میدهد.
دوم: جامعه محوری به منزله تقدّم یا تفوق نیروی اجتماعی و جامعه مدنی برای پیشبرد تغییر. گروه هایی که سیاست “جامعه محور”را دنبال میکنند، به تقویت قدرت در حوزه عمومی و تقویت جنبشهای اجتماعی برای فشار به نظام مستقر و عقبراندن آن و پیشبرد تغییر میاندیشند. از این منظر جامعه محوری مفهومی است مقابل رفرمیسم، زیرا شاکله رفرمیسم،درجهای از سهیم شدن در قدرت برای تغییر در آن و در چارچوب ساختار مستقر است. از این رو عملاً نیاز رفرمیستها به جامعه،بهطورعمده در بزنگاههای انتخاباتی است . رفرمیستها میانه چندانی با جنبش های اجتماعی ندارند زیرا جنبشها ممکن است بازی قدرت را بهناگاه بر هم بزنند، در حالی که جامعه محوری به معنای اتّکاء به قدرتِ جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی برای تحقق مطالبات و تغییر است.
عبارت “اصلاحات جامعه محور” به کدامیک از این مفاهیم متّکی است؟
۶- مرحوم زنده یاد مهندس بازرگان در ادوار زندگی پر بارش استراتژی های متفاوتی را دنبال میکرد. در زمان پهلوی اگر چه خود هیچگاه با گروههای چریکی مسلمان پیوند مستمر نداشت اما شواهدی از تایید حرکت آنها از سوی او وجود دارد و البته در همان حال شواهدی نیز از مشی خشونت پرهیز او در مبارزه ثبت شده است . پس از انقلاب ۵۷ نیز مهندس بازرگان دردولت موقت چنانکه خود گفته سیاست گام به گام را دنبال کرد و در همان حال نیز مواضع صریحی درقبال چرخش ماهیت نظام، از جمله مخالفت با ولایت فقیه، اتخاذ کرد. همه اینها در جای خود میتواند مورد بحث و گفتوگو و نقد و ارزیابی قرار گیرد، امّا نسبت دادن عبارت” اصلاحات جامعه محور” به مهندس بازرگان از دقّت نظری و تاریخی برخوردار نیست. مهندس بازرگان در دوره ای از حیات جمهوری اسلامی فعالیت داشت که نظام مستقر تفاوتهای جدی و ماهوی با امروز داشته است. از این گذشته شرایط جامعه نیز در مقایسه با آن دوره به کلی دگرگون شده است. بر این اساس چگونه میتوان سیاست، استراتژی یا برنامه متاثر از آن دوره را به امروز تعمیم داد؟
۷- با در نظر گرفتن نکات بالا دو برداشت مختلف از عبارت” اصلاحات جامعه محور” میتوان ارائه داد:
اول: اصلاحات جامعه محور به مثابه بازسازی گونه ای از مشی رفرمیستی و انتخابات محور .
دوم: اصلاحات جامعه محور به مثابه محوریت جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی برای تقویت حوزه عمومی با هدف تغییر در ساختار حکمرانی(اصلاحات ساختاری) در چارچوب مشی خشونت پرهیز(گذار دمکراتیک).
درمجموع گریزی از انتخاب یکی از این دو نیست.
منبع: ایران فردا