آیت الله دستغیب: اقای روحانی! رای ما مشروط و با شعار «یاحسین میرحسین» بود؛ چرا حرفی نمیزنید
چکیده :ما مىگوييم: جناب حجة السلام والمسلمين آقاى دكتر حسن روحانى، رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى ايران! بنده و ديگران ـ طبق آنچه از شعارهايشان استفاده كرديم ـ به شما رأى مشروط داديم. شرطمان هم اول از همه اين بود كه سعى كنيد زندانيان سياسى را آزاد كنيد، به خصوص حصر آقاى موسوى و كروبى را برداريد. كسانى كه مخالف اين عقيده بودند به ديگران رأى دادند. شما بايد كوشش خود را به هر شكل كه مىدانيد بكنيد. ...

کلمه- گروه خبر: آیت الله سیدعلی محمد دستغیب در دیدار با اصلاح طلبان استان فارس با اشاره به هتک حرمت دختران موسوی توسط زندان بان های میرحسین و رهنورد با تاکید بر این که اين خانواده محبوب همهى مردم هستندتصریح کرد: شما چه كارهايد و به امر چه كسى اين كار را مىكنيد؟ كدام قاضى عادل چنين دستورى داده است؟ آن مأمور سيلى به صورت دختر ايشان بزند و دستش را دندان بگيرد. بعد هم فقط يك نفر بيايد عذر خواهى كند، آيا اين كافى است؟ بايد اينها را بياورند و جلوى چشم ملت محاكمه كنند. بايد جلوى همهى ملت آن سيلى قصاص شود و ديهى آن دندان گرفتن پرداخته شود.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید مقیم شیراز با تاکید بر اینکه انتظار داشتيم با عذرخواهى از مردم آقاى موسوى و همسرشان و آقاى كروبى و زندانيان سياسى را آزاد كنيد و اين عذرخواهى نشانه شجاعت بود ولكن آزاد نشدند، گفت: آقاى ميرحسين موسوى و همسرشان و آقاى كروبى متهم به فتنه شدهاند. ايشان در كدام محكمه، نزد كدام قاضى عادل محاكمه شدند تا بتوانند پاسخ دهند؟
آیت الله سیدعلی محمد دستغیب با طرح این پرسش که “آيا معتقديد كه مردم ايشان را نمىخواهند؟” خاطرنشان کرد: بنده ادعا مىكنم كه اگر آزادانه رفراندومى درباره آقاى موسوى برگزار شود، به عنوان اين كه ايشان خلاف شرع و قانون عمل نكرده و شخص مؤمنى است، چهل میليون رأى مىآورد به شرط اين كه رأى مردم پاس داشته شود. مردم ايشان را به عنوان اين كه مورد تأييد امام خمينى بود، دوست مىدارند و مىخواهند.
وی همچنین خطاب به رییس جمهور کشورمان گفت: جناب حجة السلام والمسلمين آقاى دكتر حسن روحانى، رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى ايران! بنده و ديگران ـ طبق آنچه از شعارهايشان استفاده كرديم ـ به شما رأى مشروط داديم. شرطمان هم اول از همه اين بود كه سعى كنيد زندانيان سياسى را آزاد كنيد، به خصوص حصر آقاى موسوى و كروبى را برداريد. كسانى كه مخالف اين عقيده بودند به ديگران رأى دادند. شما بايد كوشش خود را به هر شكل كه مىدانيد بكنيد. اگر لازم است پيش مراجع برويد و صحبت كنيد و نظر شرعى آنان را در اين باره جويا شويد. شايد هم ما اشتباه مىكنيم. البتّه اگر قرار است مطابق شرع باشد، ما اشتباه نمىكنيم و مسئله كاملا روشن است.
این مرجع تقلید در پایان دعا کرد: از خدا مىخواهيم كه خواستهى اين مردم برآورده شود و حكم حصر از ايشان برداشته شود. خدايا به حق محمّد و آل محمّد چشم جوانان اين مرز بوم را روشن كن تا در خيابانها شادى كنند و بگويند: «يا حسين مير حسين».
شرح سخنان آیت الله سیدعلی محمد دستغیب با اصلاح طلبان استان فارس به گزارش سایت اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله كه خداى تعالى در انجام احكام اسلام، به خصوص در به پاداشتن نماز، آن گونه كه مورد پسند خود او است، توفيقتان دهد. سعى كنيد روح نماز را كه همان حضور قلب است حفظ كنيد. معناى حضور قلب توجّه به اذكار و افعال نماز و بىاعتنايى به جاى ديگر است. از پيامبر اكرم صلّى اللهعليه وآله نقل شده كه فرمودند :
«قُرَّةَ عَينِى فِى الصَلاة»[1]
«نور چشم من در نماز است.»
در روايات اسلامى، بعد از اصول عقايد، ستون دين را نماز خواندهاند. نماز ركن احكام اسلام و قوام خيمهى احكام است، اگر پذيرفته شود، اعمال ديگر پذيرفته مىشوند و اگر رد شود، ساير اعمال هم رد مىشوند.
اگر كسى نماز را آن گونه كه بايد، به پا دارد؛ يعنى در اول وقت و با حضور قلب آن را بخواند و از خداى تعالى هم بخواهد، به راستى نماز او را از بدىها و زشتىها باز مىدارد و او را در دايرهى تقوا وارد مىكند و خداوند لذّت مناجات با خود را به او مىچشاند. اميدواريم به حق محمّد و آل محمّد هم دوستان حاضر در جلسه و هم كسانى كه زيردست ايشانند، نسبت به احكام اسلام، على الخصوص نماز اهميّت بدهند و آن را به ديگران و خانواده خود سفارش كنند و فرزندان خود را با اخلاق خوب به نماز وادارند.
درخواست ديگرى كه از شما دوستان عزيز داريم و بالتبع چون افراد زيادى با شما دوست و زيردست شما هستند، از آنها هم داريم، اين است كه چه بسا در بين اطرافيان خود افرادى را مخصوصآ از جوانان دانشگاهى يا دبيرستانى سراغ داشته باشند كه در وضعيت موجود و گذشته، توقعاتى داشتهاند كه برآورده نشده يا تخلفاتى ديدهاند كه انتظار نداشتند و اين وضع را با اسلامى كه شنيده بودند مقايسه كردند و آن را مطابق هم نديدند و گمان كردند ادعاها، ادعاهاى دروغين است و اسلام يك دين من درآوردى است و به همين سبب به اديان و فِرَق ديگر روى آورده باشند. شما مىتوانيد متناسب با موقعيت و توانايى خود با اين افراد صحبت كنيد يا آنها را با كسانى آشنا كنيد كه قادر به پاسخگويى به آنها باشند. اين كار نوعى تبليغ دين است و موجب تقويت ايمان خود شما هم مىشود. علاوه بر آن به فرموده قرآن كريم :
(وَ مَنْ أحْياها فَكَأنَّما أحْيَا النّاسَ جَميعآ)[2]
«هر كس زندگى كسى را نجات دهد مانند اين است كه زندگى همه را نجات داده است.»
از مصاديق احياى ديگران، به فرموده امام صادق عليه السلام، هدايت آنها به راه راست است.
درباره مولا على عليه السلام
اميرالمؤمنين علی عليه السلام امير همهى ما در دنيا و آخرت است و افتحار همه شيعيان اين است كه مولا و مرجع و همه كارهى آنها، بعد از پيامبر اكرم صلّى اللهعليه وآله، على عليه السلام و فرزندان معصوم ايشان است. مولا على عليه السلام در مدّت عمر خود روش پيامبر را پياده كرد و الگوى كامل اخلاق اسلامى را به همهى مردم دنيا نشان داد و در مدّت حكومت پنج سالهى خود، نحوى حكومت اسلامى را به همه، تا روز ظهور مهدى عجّل الله تعالى فرجه نشان داد.
همهى ما مىدانيم كه در واقعهى غدير، به دستور پيامبر اكرم صد و بيست هزار نفر با ايشان به عنوان ولايت مؤمنين بيعت كردند و پذيرفتند، لكن بعد از دو ماه همه رفتند و فقط سه نفر باقى ماندند. با آن قدرتى كه مولا على عليه السلام داشتند، مىتوانستند شمشير به دست گيرند و عدهاى را با تهديد موافق خود سازند و بقيه را هم به گونهاى مجاب كنند و حتّى با كشته شدن گروهى، حكومت را از آن خود سازند، امّا اين كار را نكردند و كنار رفتند، چون مردم نخواستند، با آن كه مىدانستند حق با ايشان است. البتّه آن حضرت كاملا هم از حكومت جدا نشدند و هر گاه مشاهده مىكردند خلفا از احكام اسلام عدول كردهاند، تذكّر مىدادند. در كتب اهل تسنّن آمده است كه ابوبكر بارها مىگفت :
«أقيلونى فَلَستُ بِخَيرِكُم وَ عَلىٌ فِيكُم»[3]
«بيعت خود با من را فسخ كنيد كه من بهتر از شما نيستم در حالى كه على در بين شما است.»
همچنين از شيعه و سنى نقل شده كه عمر مىگفت :
«لَو لا عَلىٌ لَهَلَكَ عُمَر»[4]
«اگر على نبود عمر هلاك مىشد.»
در زمان عثمان هم بارها به او تذكّر دادند، گاهى اعتنا مىكرد و گاهى اعتنا نمىكرد. معمولا در جايى كه اعتنا نمىكرد، حضرت در مقابل چشم مردم سنّت پيامبر را اجرا مىكرد.
در زيارت امين الله مىخوانيم :
«أشهَدُ أنَّكَ جَاهَدتَ فِى الله حَقَّ جِهادِه وَ عَمَلتَ بِكِتابِه وَ اتَّبَعتَ سُنَنَ نَبِيِّه حَتّى دَعَاكَ الله اِلى جَوارِهِ»
يعنى شما هرگز از قرآن و سنّت تخلّف نكرديد و آنچه در مدّت عمر انجام داديد، همه از قرآن و سنّت بود و از خود چيزى نگفتيد و نكرديد؛ مانند رسول گرامى اسلام كه جز از وحى پروردگار سخن نمىگفت:
(وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * اِنْ هُوَ اِلّا وَحْيٌ يُوحى)[5]
«و هرگز از هواى نفس سخن نمىگويد * سخن او جز وحى كه بر او مىشود نيست.»
ائمه اطهار عليهم السلام اين چنين بودند. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: ما هرگز چيزى خلاف قرآن و سنّت نمىگوييم. اگر از ايشان درباره حكمى و از آيهى مربوط به آن سؤال مىشد، حضرت آيه و علّت حكم را به طور دقيق بيان مىفرمود.
غرض از تشكيل جمهورى اسلامى
جمهورى اسلامى تشكيل شد و امام خمينى رحمت اللهعليه آمد و گفت: «نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد». جمهورى اسلامى يعنى آن كه مردم در حكومت دخالت دارند و اكثريت، آن را مىخواهند.
زمانى كه امام خمينى محصور و در تبعيد بودند، علما و مراجع وقت نامه نوشتند و تأييد كردند كه ايشان مرجع كل است و به حساب قانون اساسى آن وقت نبايد مورد توهين قرار گيرد. چنين مرجعى وقتى قيام كرد، مردم از او حمايت كردند و اين حمايت، در واقع حمايت از اسلام بود و اسلام يعنى قرآن و سنّت.
پس ما مىگوييم: علّت تشكيل جمهورى اسلامى، خواست مردم و غرض آن اجراى احكام اسلام بود. حضرت امام خمينى در بدو ورود به ايران، در بهشت زهرا اعلام كرد كه من به پشتوانه اين مردم توى دهن اين دولت مىزنم و دولت تشكيل مىدهم. ايشان عنوان مرجع تقليدى را داشت كه از قرآن و سنّت حرف مىزد و تا آخر هم سعى كرد همين گونه باشد. آنچه از ايشان سراغ داريم، شخص مؤمن و باتقوا و خداترسى بود و از خلاف شرع مىهراسيد و هر كجا مىديد گوشزد مىكرد. از ابتدا مخالف اين بود كه سرنيزه بالاى سر مردم باشد و مردم با زور سرنيزه اطاعت كنند. تا آخر هم سعى كرد همين طور باشد، امّا تا چه حدى عدهاى كه مخالف اين روش بودند مانع شدند، خدا داند. وقتى كه مىخواست از دنيا برود، تأكيد كرد كه آنچه از قول من نقل مىشود بايد يا با امضاى من يا صداى ضبط شدهى من باشد به همين دليل معلوم مىشود شخص خاصى را به عنوان جانشين خود تعيين نكرد، كه اگر كرده بود مىآوردند. اين به خاطر آن بود كه به رأى مردم اهميّت بدهد. مردمى كه محترم و پايبند به دينشان هستند و جمهورى اسلامى را مىخواهند.
حضرت امام براى اين كه شخصپرستى نشود و يك نفر واحد، مدار و محور قرار نگيرد، قانون اساسى را به ميان آورد و عدهاى از بزرگان جامعه از ميان خبرگان احكام اسلامى و خبرگان امور اقتصادى و حقوقى و سياسى و ديگران را جمع كرد تا پيش نويس قانون اساسى را تصويب كنند.كسانى مثل آيت الله منتظرى و بهشتى و دستغيب و صدوقى و اشرفى و طاهرى اصفهانى جزء فقهاى عادل آن زمان بودند و سعى كردند قانون اساسى مطابق قرآن و سنّت تنظيم شود و بعد از آن به رأى مردم گذاشته و تصويب شد. معناى قانون اساسى، رعايت حقوق ملت است و در ابتداى آن بر اين مهم تأكيد فراوان شده است.
از جمله اصول قانون اساسى، اصل صد و ده است كه در آن شرايط و وظايف ولى فقه ذكر شده است. از جمله اين كه بايد در تمام ابواب فقه مجتهد باشد؛ عدالت و تقوا داشته باشد و مدير و مدبّر و شجاع باشد و بتواند مردم را در محور احكام اسلام حركت دهد. براى شرايط رهبرى و تعيين آن، خبرگان رهبرى تشكيل شد و وظيفه آنها اين شد كه بر وجود اين شرايط مراقبت كنند. در ابتدا بنا بود كه صلاحيت داوطلبين مجلس خبرگان را كسانى بررسى و تأييد كنند كه خود فقيه و مجتهد كامل و خبره هستند و مىتوانند فقيه جامع الشرايط و مجتهد متجزى را تشخيص دهند. متأسفانه پس از مدّتى تأييد صلاحيت خبرگان به دست شوراى نگهبان افتاد. ولى مملكتى كه قرار است جمهورى اسلامى باشد بايد محور اصلى آن، بعد از رأى مردم، فقهاى عدول و مراجع تقليد باشند و چون مراجع مشغوليتهايى دارند، بايد نمايندگانى تعيين كنند كه اين نمايندگان خبرگان را تشكيل دهند. پس در حقيقت خبرگان بايد نمايندگان مراجع باشند. ما بارها اين راگفتهايم ولى كسى بدان اعتنا نكرده است.
ما مىگوييم خبرگان كه نماينده مراجع هستند بايد مراقب شرايط تعيين شده براى رهبرى در اصل صد و ده باشند كه از جمله آنها عدالت است.
امّا اين عدالت از كجا بايد تشخيص داده شود؟ صرف نماز خواندن و روزه گرفتن براى احراز عدالت كافى نيست. مهم رفتارهاى مجموعههايى است كه زير نظر اصل صد و ده قرار دارند مثل نيروهاى مسلح، صدا و سيما، قوه قضائيه و دادگاه ویژه و به طور غير مستقيم، اداره اطّلاعات و غيره. از عملكرد اين مجموعهها است كه خبرگان مىتواند تشخيص دهند كه عدالت همچنان باقى است يا خير.
امّا در اين چند سال كدام يك از خبرگان تذكّر دادهاند كه آقا! در صدا و سيما اين تخلفات صورت گرفته و اصل صد و ده بايد تذكّر دهد؟ آقا! در سپاه و اطّلاعات و در بين قضات اين تخلفات روى داده و بايد تذكّر داده شود. آيا اين تذكّر ندادن به معناى رضايت است؟ به معناى اين است كه اشكال ندارد؟ يعنى اگر خلاف شرعى صورت گرفته باشد، ما كارى نداريم. ولى آيا اين سكوت و رضايت در بين همهى خبرگان بوده است؟ به طور قطع برخى از آنان محترم و عادلند و سكوتشان از سر رضايت نيست. پس لابد مىترسند چيزى بگويند.
آقايان مراجع چطور؟ آيا سكوت مراجع تقليد به معناى رضايت آنان است؟ آيا واقعآ آنان به اين خلاف شرعها راضى هستند؟ بعيد و خيلى بعيد است و نمىتوانيم به مقام بزرگان و مراجع چنين نسبتى بدهيم پس بايد بگوييم شايد محصور و مجبور هستند و افرادى در اطرافشان وجود دارند كه تهديدشان مىكنند و مىگويند: «همان طور بر سرتان مىآوريم كه بر سر آيت الله منتظرى و صانعى آورديم.»
آيا وجود اين تهديدها تكليف را ساقط مىكند؟ مشكل است! صحبت دربارهى يك طلبه ساده نيست. صحبت درباره يك مرجع تقليد است. وقتى مراجع سخن نمىگويند، همه مىگويند حتمآ اسلام اين را تأييد مىكند؛ حتمآ اسلام يعنى همين!
از تخلفات بزرگى كه در باب قضا صورت گرفته، اين است كه همهى طلاب مىدانند و همهى مراجع در كتابهاى فقهى و رسالههاى خود نوشتهاند كه وقتى مىتوانند درباره يك متهم حكمى اجرا كنند كه محاكمه شده باشد؛ يعنى مثلا يك شخص متهم به دزدى را حتّى نمىتوان زندان كرد و ابتدا بايد محاكمهاش كنند؛ يعنى بدون ترس و ارعاب نزد قاضى عادل حاضرش كنند و قاضى بدون اين كه حتّى با نگاه خود او را بترساند، از او درباره جرمش سؤال كند. اگر با زبان خود اقرار نكرد و دو شاهد عادل هم وجود نداشت، جرمش ثابت نمىشود. اگر در اين حال قاضى او را دزد بخواند، از عدالت ساقط مىشود.
اگر رفراندومى درباره ی میرحسین برگزار و رأى مردم پاس داشته شود، چهل میليون رأى مىآورد
آقاى مير حسين موسوى و همسرشان و آقاى كروبى متهم به محاربه و فتنه شدهاند. ايشان در كدام محكمه، نزد كدام قاضى عادل محاكمه شدند تا بتوانند پاسخ دهند؟
در سال 88 مردم تظاهراتى به راه انداختند و مدعى تقلب در انتخابات شدند و قرائنى هم در اين باره در كار بود كه صحت يا عدم صحت آن هم بايد در محكمه بررسى شود. ايشان به همراه مردم در تظاهرات شركت كردند و حتّى جلودار آنها هم نبودند. چطور شد كه برخى از آن مردم به زندان افتادند و اين چند نفر هم به عنوان رهبران فتنه محصور شدند، بدون هيچ دادگاه و محاكمهاى؟ سؤال ما از آقايان مراجع تقليد اين است كه شما معتقديد و به ما ياد دادهايد كه شخص متهم بايد در دادگاه صالح محاكمه و حكم درباره او صادر شود. چنين شخصيتى كه قرار بود به عنوان رئيس جمهور معرفى شود، بايد در مقابل مردم دادگاهش تشكيل شود، نه در خفا. پس چه شد كه شما، جز چند نفر معدود چيزى نمىفرماييد؟ آيا سكوت شما نشانهى رضايت شما است؟ قطعآ اين كار خلاف قرآن و اسلام و خلاف قانون اساسى است.
آيا معتقديد كه مردم ايشان را نمىخواهند؟ بنده ادعا مىكنم كه اگر آزادانه رفراندومى درباره آقاى موسوى برگزار شود، به عنوان اين كه ايشان خلاف شرع و قانون عمل نكرده و شخص مؤمنى است، چهل میليون رأى مىآورد به شرط اين كه رأى مردم پاس داشته شود. مردم ايشان را به عنوان اين كه مورد تأييد امام خمينى بود، دوست مىدارند و مىخواهند. اين حرف كمى نيست كه يك نفر به مدّت بيش از سه سال در خانهاى محصور باشد و اطرافش ديوارها و حصارها و سربازان و افسران امنيتى باشد، ولى بر دين خود استوار بايستد و دست از نماز و روزه و اعتقادات خود بر ندارد و از خدا و پيامبر و ائمه راضى باشد. اگر امتحان پيش آيد معلوم مىشود كه چه خبر است.
آقاى روحانى! مردم با شعار «يا حسين مير حسين» پاى صندوق آمدند؛ يعنى به خاطر او به شما رأى مىدهيم ولى متأسفانه شما حرفى نمىزنيد
به آقاى روحانى هم مىگوييم: جناب آقاى روحانى! مردم كه به شما رأى دادند و با شعار «يا حسين مير حسين» پاى صندوق آمدند؛ يعنى ما به خاطر او به شما رأى مىدهيم ولى متأسفانه شما حرفى نمىزنيد. البتّه ايشان هم به نوعى در حصر است. اگر آقاى روحانى محصور نبود چرا در هشت سال گذشته به اين همه تخلفات اعتراضى نكرد؟ حالا آيا اين حصر برايش عذر مىشود يا نه، خدا داند.
بنده هم الان محصورم. به خاطر يك توهمى كه سيدعلى محمّد دستغيب نسبت به رهبرى اين جور گفت و آن جور گفت، بدون هيچ گونه سؤال و جوابى، دويست، سيصد نفر را مأمور كردند كه به مسجد حمله كنند و درِ آن را ببنند. مسجدى كه پايگاه شهدا و رزمندگان بود، حدود چهل روز محصور و مسدود شد. همان وقت بنده تهران بودم و مىخواستم با هواپيما به شيراز بيايم، امّا ربع ساعت هواپيما را نگه داشتند كه بنده به شيراز نيايم. مىگفتند يا پياده شو يا مانع پرواز هواپيما مىشويم. بنده هم به ناچار پياده شدم و به دوستانمان كه در مسجد بودند گفتم مسجد را ترك كنيد و لازم نيست آنجا بمانيد. ما خدا را مىپرستيم و مسجدپرست نيستيم. الان هم هر كس به مسجد قبا بيايد، در هر ادارهاى كه باشد فورآ برايش پاپوش درست مىكنند. طلبههاى ما را در هيچ ادارهاى به عنوان پيشنماز راه نمىدهند، به خصوص در آموزش و پرورش.
آقاى روحانى، ما به شما رأى مشروط داديم؛ آزادی زندانيان سياسى و رفع حصر موسوى و كروبى
ما مىگوييم: جناب حجة السلام والمسلمين آقاى دكتر حسن روحانى، رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى ايران! بنده و ديگران ـ طبق آنچه از شعارهايشان استفاده كرديم ـ به شما رأى مشروط داديم. شرطمان هم اول از همه اين بود كه سعى كنيد زندانيان سياسى را آزاد كنيد، به خصوص حصر آقاى موسوى و كروبى را برداريد. كسانى كه مخالف اين عقيده بودند به ديگران رأى دادند. شما بايد كوشش خود را به هر شكل كه مىدانيد بكنيد. اگر لازم است پيش مراجع برويد و صحبت كنيد و نظر شرعى آنان را در اين باره جويا شويد. شايد هم ما اشتباه مىكنيم. البتّه اگر قرار است مطابق شرع باشد، ما اشتباه نمىكنيم و مسئله كاملا روشن است.
اين خانواده محبوب همهى مردم هستند
امّا درباره اين اتفاقى كه به تازگى افتاده است؛ اول كه انتظار داشتيم با عذرخواهى از مردم آقاى موسوى و همسرشان و آقاى كروبى و زندانيان سياسى را آزاد كنيد. اين عذرخواهى نشانه شجاعت بود ولكن آزاد نشدند. مؤمنين هم دعا كردند و لابد صلاح بوده دعايشان به شكل ديگرى مستجاب شود. امّا در روز عيد غدير كه روز عيد سادات است و آقاى رئيس جمهور هم به ديدار سادات و جانبازان رفتند، به خانواده آقاى موسوى اجازه دادند كه دو ساعتى با ايشان ملاقات داشته باشند و با هم غذا بخورند. موقع بيرون آمدن دختران ايشان را كه از سادات موسوى هستند بازرسى كردند. خوب است كه همهى شما چهار چشمى مراقب ايشان بوديد و لحظه لحظه ديدار آنها را مىديديد. اين بازرسى ديگر براى چيست؟ براى اين كه شايد يك نامهاى برده باشند؟ يعنى شما اين قدر از نامه آقاى موسوى مىترسيد؟ گيرم كه نامهاى هم در كار باشد مگر ايشان چه مىخواهد بنويسد؟ آيا يك شخص محصور نبايد يك آهى هم بكشد؟ حالا مىخواهيد بازرسى كنيد، آيا اين روش بازرسى كه به كار برديد درست است؟ بعد هم مىخواهيد ممانعت كنيد. شما چه كارهايد و به امر چه كسى اين كار را مىكنيد؟ كدام قاضى عادل چنين دستورى داده است؟ بعد هم آن مأمور سيلى به صورت دختر ايشان بزند و دستش را دندان بگيرد. بعد هم فقط يك نفر بيايد عذر خواهى كند، آيا اين كافى است؟ بايد اينها را بياورند و جلوى چشم ملت محاكمه كنند. به چه دليل سيلى به اين خانم زدهاند؟ بايد جلوى همهى ملت آن سيلى قصاص شود و ديهى آن دندان گرفتن پرداخته شود. اين خانواده محبوب همهى مردم هستند. آه كه غصهاى بر غصههاى اين ملت افزوده شد.
خدايا چشم جوانان اين مرز بوم را روشن كن تا در خيابانها با شادى بگويند: «يا حسين مير حسين»
از خدا مىخواهيم كه خواستهى اين مردم برآورده شود و حكم حصر از ايشان برداشته شود و احكام اسلام منحصر به بدحجابى نشود. اگر آقايان مسؤلين خوب شوند و به حساب اسلام عمل كنند، بسيارى از مردم هم به اسلام عمل مىكنند و خيلى از زنها هم با حجاب مىشوند. اميدواريم آقاى روحانى بتواند مطابق قولى كه به مردم داده، مطابق قانون اساسى عمل كند و ملت هم دلشان خوش شود. خدايا به حق محمّد و آل محمّد چشم جوانان اين مرز بوم را روشن كن تا در خيابانها شادى كنند و بگويند: «يا حسين مير حسين».
اخبار مرتبط:
سیلی به صورت دختران نخست وزیر امام
نرگس موسوی: همه آنچه برما گذشت را نمیتوانیم بگوییم
هیچ کس نبود تا ببیند با ما چه کردند…
تماس تلفنی آیت الله بیات زنجانی با یکی از دختران میرحسین و رهنورد
منبع آگاه فارس: خانواده موسوی از توجه رسانهای به کروبی عصبی بود جو سازی رسانه ای کرد
واکنش علیوار به سیلی های ظالمانه
اتفاقی که می بایست پس از عاشورا رخ می داد
اردشیر امیرارجمند: دستهایی در کار است که آرامش در کشور برقرار نشود
ابراز تاسف عبدالله نوری از هتک حرمت خانواده موسوی در تماس تلفنی با دختران میرحسین
تماس تلفنی سیدمحمد خاتمی با دختران میرحسین و رهنورد و دلجویی از آنان
عضو مجلس خبرگان رهبری: کسی حق ندارد به خانواده دلشکسته زندانیان اهانت کند
بهمن کشاورز: هر نوع تعرض بدنی و کتک زدن ملاقاتکنندگان زندانیان غیرمجاز است
سیدمحمد هاشمی: اگر ماموران به بدن کسی تعرض کنند عملی مجرمانه و قابل پیگیری است
مهدی خزعلی: جناب آقای روحانی؛ اگر سکوت کنید، راه ما از هم جدا می شود
واکنش محمدتقی کروبی به برخورد با دختران میرحسین و رهنورد
اعتراض روزنامه ایران به برخورد فیزیکی زندانبانان با دختران میرحسین و رهنورد
ابراز تاسف مشاور هاشمی به هتک حرمت دختران موسوی؛ اجازه ندهید آبروی نظام بازیچه شود
علی مطهری: وزیراطلاعات را به مجلس احضار میکنم
فخرالسادات محتشمیپور: دختران موسوی نگران قلب پدر و شرایط شکننده مادرشان هستند
از وبلاگ ها/ چند احتمال پیرامون حمله به دختران موسوی و رهنورد
بیانیه ۳۷ زندانی انتخابات ۸۸: دولتمردان روشن کنند در این وقایع چه جایگاهی دارند