آیت الله دستغیب: احتمال زيادى می رود به زودى آقاى موسوى و كروبى و خانم رهنورد و ديگر زندانيان سياسى آزاد شوند
چکیده :همزمان با درخواست آیات عظام موسوی اردبیلی، صانعی و بیات برای رفع حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، آیت الله دستغیب که همواره در سخنرانی های خود بر آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی تاکید دارد این بار اما گفته است: از بركت دعاهاى شما احتمال زيادى مىرود كه به زودى آقاى موسوى و كروبى و خانم رهنورد و ديگر زندانيان سياسى آزاد شوند. ...

همزمان با درخواست آیات عظام موسوی اردبیلی، صانعی و بیات برای رفع حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، آیت الله دستغیب که همواره در سخنرانی های خود بر آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی تاکید دارد این بار اما گفته است: از بركت دعاهاى شما احتمال زيادى مىرود كه به زودى آقاى موسوى و كروبى و خانم رهنورد و ديگر زندانيان سياسى آزاد شوند.
به گزارش کلمه آیت الله دستغیب طی چند سال اخیر از جمله مراجع تقلیدی بوده است که با غیرقانونی و غیرشرعی خواندن حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی خواستار رفع حصر و استفاده از تجربه و توان آنان در مدیریت کشور بوده است.
وی هفته گذشته در درس تفسیر قران خود که در مسجد قبای شیراز برگزا شد بعد از آنکه به تفسیر آیاتی از سوره بقره پرداخت بر لزوم رعایت تقوا در همه زمینه ها تاکید کرد و در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: از بركت دعاهاى شما احتمال زيادى مىرود كه به زودى آقاى موسوى و كروبى و خانم رهنورد و ديگر زندانيان سياسى آزاد شوند.
در جریان برگزاری میتنگ های انتخاباتی و حتی در جلساتی که پس از آن برگزار شد، شرکت کنندگان بارها با سردادن شعارهایی خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز شده اند.
بعد از انتخابات خرداد امسال نیز این مرجع تقلید بارها از مراجع، علما و افرادی که حرفشان منشا اثر است خواست که برای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر اقدام کنند. او گفته بود: بنده همان نظر را که از گذشته به آقاى موسوى داشتم، هنوز هم دارم. هستند کسانى که مىتوانند با پیغام دادن و واسطه قرار دادن دیگران موجبات آزادى ایشان را فراهم کنند. امیدواریم این افراد پا در میانى کنند و این کار مهم انجام شود و ایشان و همسرشان و جناب آقاى کروبى و زندانیان سیاسى که بیشترشان دوستدار امام خمینى بودهاند آزاد شوند. نمىدانم چگونه ناگهان امام زدایى شد! انشاء الله که این گونه نباشد.
ماه گذشته نیز وی تصریح کرد که بزرگان قم پا در میانى کنند تا آقاى موسوى و همسرش و آقاى کروبى و دیگر زندانیان سیاسى آزاد شوند. امروز موقعیت خوبى براى این کار وجود دارد و جو جامعه این آمادگى را دارد و هیچ مشکلى به وجود نمى آید، مخصوصآ که انتخابات هم در فضاى خوبى برگزار شده است. حتّى احتمال تهدید و خطر بدگویى کردن از آقایانى که بخواهند پا در میانى کنند، بسیار اندک است.
آیت الله دستغیب که طی مدت حصر این حبس خانگی را غیرقانونی و غیرشرعی می داند گفته بود: سخن ما پیش آقایان خریدارى ندارد و روى ما را نمى گیرند، ولى هستند کسانى که آبرویى دارند و حرفشان خریدار دارد. سخن گفتن ایشان باعث خوشحالى مردم مى شود.
این مرجع تقلید چندی پیش نیز گفته بود: در میان بزرگان مملکت برخى هستند که هیچ مقام و مسؤلیتى ندارند، امّا حرفشان خریدار دارد. چرا این افراد به میدان نمىآیند و براى آزادى آقاى موسوى و کروبى و زندانیان سیاسى کارى نمىکنند؟ چرا کار خوبى را که از دستشان بر مىآید انجام نمىدهند و بر عکس، زخم زبان مىزنند.
در همین حال روز گذشته آیات عظام موسوی اردبیلی، صانعی و بیات زنجانی در دیدار با اعضای مجمع نیروهای خط امام ضمن خلاف شرع و عرف دانستن ادامه یافتن حصرها و حبس های زندانیان سیاسی، تاکید کردند که رییس جمهور کشورمان به وعده های پیش از انتخابات خود به مردم در این زمینه جامه ی عمل پوشانده و در راستای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر خانگی از میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی اقدام کند.
متن کامل سخنان وی به نقل از سایت مسجد قبا به شرح زیر است:
تقوا يعنى انجام واجب و ترك حرام. اين كار شايد در نگاه اول آسان به نظر برسد ولى رعايت آن براى همهى عمر، كارى دشوار است، مخصوصآ وقتى كه پاى امتحان به ميان مىآيد. هيچ كس نبايد گمان كند كه بدون كمك حق تعالى موفق به انجام اين كار مىشود، على الخصوص براى جوانان. لذا بايد خود را به خدا سپرد و همواره يارى او را طلب كرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللهُ أنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَاْلآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الاْبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الاْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أتِمُّوا الصِّيامَ اِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ آياتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ( 187)
آميزش با همسرانتان در شبهاى روزهدارى حلال گشت. آنان لباس شمايند و شما لباس آنهاييد. خدا مىدانست كه شما به خود خيانت مىكرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. اكنون با آنان آميزش كنيد و آنچه خدا برايتان مقرر داشته طلب نماييد و بخوريد و بياشاميد تا خط سپيد بامداد از سياهى شب پديدار گردد. سپس روزه را تا شب به پايان بريد و هنگام اعتكاف در مساجد، با زنان نزديكى نكنيد. اينها حدود الاهى است، به آنها نزديك نشويد. اين گونه خداوند آياتش را براى مردم بيان مىكند، باشد كه پرهيزكار شوند.
در ابتداى تشريع حكم روزه، عمل زناشويى از اول تا آخر ماه رمضان حرام بود و نيز اگر كسى در شب، پيش از افطار خوابش مىبرد خوردن و آشاميدن براى او حرام مىشد تا موقع افطار شب بعد. در تفسير قمى از امام صادق عليه السلام روايت شده: اگر كسى بعد از نماز شام، افطار نكرده، خوابش مىبرد و آن گاه بيدار مىشد، ديگر نمىتوانست چيزى بخورد. يكى از اصحاب رسول خدا صلّى اللهعليه وآله به نام خوات بن جبير انصارى، برادر عبد الله بن جبير، پيرمردى ناتوان بود. او در جنگ خندق با زبان روزه با رسول خدا صلّى اللهعليه وآله كار مىكرد. روزى هنگام عصر نزد خانوادهاش آمد، و پرسيد: هيچ خوردنى نزد شما يافت مىشود؟ گفتند: خوابت نبرد تا برايت طعامى درست كنيم. تهيه غذا طول كشيد و او را خواب ربود، در حالى كه هنوز افطار نكرده بود. وقتى كه بيدار شد گفت: غذا خوردن بر من حرام شد، ديگر امشب نمىتوانم چيزى بخورم. صبح فردا بر سر كار خود در خندق رفت و به كار حفر خندق پرداخت، ولى از شدت ضعف بىهوش شد. رسول خدا صلّى اللهعليه وآله وضع او را ديد و به حالش رقّت آورد.
از سوى ديگر جوانانى بودند كه در شب رمضان پنهانى با همسران خود مباشرت مىكردند. به همين دليل خداى تعالى به منظور تخفيف بر اين دو طايفه اين آيه را نازل كرد كه در قسمت أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِكُمْ مباشرت با زنان در شبهاى ماه رمضان حلال شد و با وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الاْبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الاْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أتِمُّوا الصِّيامَ اِلَى اللَّيْلِ خوردن و آشاميدن تا جدا شدن سفيدى روز از سياهى شب حلال گرديد.[1]
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِكُمْ؛ منظور از «ليلة الصيام» شبى است كه فردايش را روزه مىگيرند؛ يعنى شبهاى ماه رمضان. «رفث» در لغت به معناى سخن قبيح است و به طور كنايه بر جماع اطلاق مىشود. «نساء» جمعى است كه مفرد ندارد. نسوۀ و نسوان هم مانند نساء از ريشهى خود مفرد ندارند؛ مثل قوم.
هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ تعبير زن به لباس در اين آيه جاى تأمل و تفكر فراوان دارد. لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مىكند و بعضى از خطرات بدن را دفع مىنمايد. هر يك از زن و مرد مىتوانند همسر خود را در برابر خطرات مختلف اخلاقى، اعتقادى و اجتماعى حفظ نمايند. لباس، عيبها و زشتىهاى انسان را مخفى مىكند و از همه مهمتر عورت او را مىپوشاند. زن و مرد هم عيوب يكديگر را مىپوشانند، به طورى كه مىتوانند با يارى خداوند آنها را زايل سازند. لباس زينت انسان است. اگر آلوده و ژوليده و زشت باشد، از شأن او مىكاهد و حتّى آبرويش را مىريزد. همسر نيز دقيقآ همين نقش را دارد؛ لذا خيلى مهم است كه انسان از خانوادههايى همسر انتخاب كند كه سالم و مؤمن و شايسته باشند، على الخصوص دخترانى را به همسرى خود يا فرزندانش برگزيند كه عفيف و نجيب و آراسته باشند. مىتوان با عقد موقت، قبل از عقد دائم، آشنايى خوبى نسبت به هم پيدا نمود.
زن و مرد مىتوانند باعث سكون و آرامش يكديگر باشند و در بحرانهاى روحى و تلاطم امواج زندگى همديگر را حفظ و آرام نمايند. بارها گفتهايم كه اخلاق خوب زن و مرد مىتواند تأثير شگرفى بر ديگرى بگذارد و نيروى او را چند برابر كند، همچنان كه اخلاق بد و رفتار ناپسند هر كدام، اثر بسيار نامطلوبى بر ديگرى مىگذارد و حتّى قواى جسمى و تمركز فكرى او را كاهش مىدهد.
وقتى دختر و پسرى در خانوادهى جديدى قدم مىگذارند، در ابتدا ممكن است به خاطر تفاوتهاى خانوادگى، اختلافاتى ميان هر كدام از آنها با خانواده طرف مقابل به وجود آيد. در اينجا بر همهى افراد خانواده، على الخصوص بر عروس و داماد لازم است تحمل و شكيبايى پيشه كنند. اگر مرد و زن خانوادههاى يكديگر را تحمل كنند، خداوند عيبهاى درونشان را به تدريج از ميان مىبرد و آن را تبديل به صفات خوب مىكند. اين از مظاهر رحمت پروردگار است.
(وَ مِنْ آياتِهِ أنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْواجآ لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً)[2]
«و از نشانههاى او اين است كه از جنس شما همسرانى برايتان آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميان شما دوستى و رحمت پديد آورد.»
به طور طبيعى هر جوانى پيش از ازدواج، خود را تنها مىبيند و از اين تنهايى مشمئز مىشود و در خود نياز به همسر را احساس مىكند. جالب اين كه با اجراى صيغهى عقد، خداى تعالى محبّت زن و مرد را در دل يكديگر مىاندازد كه بايد آن را حفظ كنند و افزايش دهند.
(وَ أنْكِحُوا الاْيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ اِمائِكُمْ اِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللهُ واسِعٌ عَليمٌ)[3]
«مردان و زنان بىهمسر و نيز غلامان و كنيزان درستكار خود را همسر دهيد. اگر فقير باشيد خدا از فضل خويش بىنيازتان مىكند و خدا گشايشگر و دانا است.»
خداوند نيازهاى زوجهاى جوان را برطرف مىسازد، مخصوصآ اگر فرزند اولشان دختر باشد. از فرزند دختر هيچ نترسيد كه دختر رحمت است و رحمت پروردگار را نازل مىكند.
عَلِمَ اللهُ أنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ؛ هر گاه فعل «كان» با مضارع همراه شود، معنى ماضى استمرارى مىدهد. پس «كنتم تختانون» يعنى خيانت می كرديد.
از اين كه خداى تعالى گناه را خيانت به نفس ناميد، معلوم مىشود كه هر گناهى پيش از هر چيز ظلم و خيانت به خويش است. پس كسى كه مال دوست و برادر خود را مىدزدد، يا سرّش را فاش مىكند و يا به ناموسش چشم ناپاك مىدوزد، به او خيانت كرده است؛ چراكه عهد برادرى خود با او را شكسته و او را بر زمين كوبيده است، لكن حقيقت گناه، خيانت به خويش و بر زمين زدن و له كردن روح خويش است.
فَاْلآنَ بَاشِرُوهُنَّ؛ «باشروا» فعل امر از ريشه «بشره» به معنى پوست است. با آن كه امر ظهور در وجوب دارد، چون در اينجا باشروا بعد از حذر آمده، افاده رخصت و اباحه مىدهد. به عنوان مثال پزشكى، بيمار خود را از بعضى خوراكىها منع مىكند و پس از بهبودى به او مىگويد: «حالا هر چه مىخواهى بخور». اين عبارت به معنى برداشته شدن منع پيشين و جواز خوردن است، نه به معناى ضرورت خوردن. امر در اين آيه حتّى دليل استحباب هم نيست. فقط شايد در شب اول ماه رمضان اين كار مستحب باشد.
وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللهُ لَكُمْ؛ زناشويى فقط ارضاى غرايز نيست، بلكه مهم امتداد نسل و توليد مثل است. «بغى» هم به معناى ظلم آمده و هم به معناى طلب، که در اينجا معناى طلب مىدهد.
منظور از «ما كتب الله» سرنوشت انسان در باب نسل و اولاد است. كسانى كه از نعمت فرزند محرومند، نبايد از رحمت پروردگار نااميد باشند. اگر به جدّ از خدا بخواهند، عنايت خواهد كرد. مستجاب نشدن بعضى دعاها به خاطر اين است كه انسان گمان مىكند راستى راستى از خدا مىخواهد، در حالى كه در ضمير خود عوامل ديگر را مؤثر مىداند. اگر كسى واقعآ از خداوند فرزند خوب و صالح بخواهد، خدا عنايت مىكند، مخصوصآ توسّل به حضرت صاحب الزمان عجّل اللهتعالى فرجه بسيار مؤثر است. در اواخر كتاب منتهى الآمال روش نوشتن نامه و درخواست از ايشان بدين ترتيب ذكر شده است.
پس از نوشتن دعاهاى مخصوص ـ كه در آنجا آمده ـ و نوشتن حاجات خود بر كاغذ، بالاى نهر يا بركهاى برود و يكى از نواب چهارگانهى حضرت در غيبت صغرى را صدا بزند و دعاهايى بخواند و نامه را در آن بيندازد.
طلبهاى به نام سيد محمّد كه در شدت و فقر شديدى به سر مىبرد قصد كرد چهل روز روزه بگيرد و قبل از طلوع آفتاب به سمت دريا رود و بدين نحو براى آن حضرت نامه بنويسد. سرانجام پس از سى و هشت يا نه روز موفق به ملاقات حضرت صاحب مىشود و آن حضرت به او مىفرمايند: سيد محمّد! چه مطلبى دارى كه امروز سى و هشت روز است كه قبل از طلوع آفتاب بيرون مىآيى و تا فلان مكان از دريا مىروى و عريضهاى در آب مىاندازى؟ گمان مىكنى كه امامت از حال تو باخبر نيست؟[4]
اين ملاقات بهترين توانگرى است و به دنيا و آخرت برترى دارد.
وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الاْبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الاْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ؛ پيش از فجر سفيدى عمودى در افق در سمت مشرق پيدا مىشود كه آن را فجر كاذب مىنامند و زود از بين مىرود. پس از آن خط سفيد افقى در زير خط سياهى پيدا مىشود كه طلوع فجر صادق است. در شبهايى كه ماه كامل نيست اين دو فجر كاملا مشخص هستند.
از نظر بعضى فقها غروب آفتاب؛ يعنى پنهان شدن خورشيد در مغرب، همان مغرب شرعى است. امّا از نظر بعضى ديگر اول مغرب وقتى است كه سرخى قسمت مشرق زائل شود و اين اتفاق پانزده تا بيست دقيقه بعد از غروب آفتاب مىافتد، ولى بنابر اقوى قول اول صحيح است.
عَنْ أبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «اِذَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاتَيْنِ اِلَى نِصْفِ اللَّيْلِ»[5]
«هنگامى كه خورشيد غروب كرد وقت نماز مغرب و عشا داخل مىشود، تا نصف شب.»
وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ؛ پس از بيان حكم نزديكى با زنان در ماه رمضان، خداى تعالى اين عمل را در حين اعتكاف نيز نهى مىفرمايد. اعتكاف حداقل سه روز، در مسجد الحرام، مسجد النبى، مسجد كوفه، مسجد بصره و همچنين در مساجد جامع هر شهر بر پا مىشود. منظور از مسجد جامع، مسجدى است كه جمعيت فراوان در آن جمع مىشوند، يا به قولى مسجدى است كه نماز جمعه در آن خوانده مىشود. بنابراين در مسجد بازار و مسجد محله و ساير مساجد نمىتوان اعتكاف برگزار كرد و شرعيت ندارد، مگر به قصد رجا. معتكف بايد در ايام اعتكاف روزه بگيرد و حق خروج از مسجد را ندارد، مگر براى قضاى حاجت. نفس اعتكاف مستحب است و مىتوان روز اول و دوم آن را شكست امّا در روز سوم واجب مىشود.
تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها؛ احكام الاهى، حدود خداوند هستند كه هيچ كس نبايد به آنها نزديك شود، چه خواسته آنها را بشكند. در روايت است كه واجبات و محرمات، قُرقگاه خداوند هستند. شخص متقى به قرقگاه خدا نزديك نمىشود تا مبادا آنها را بشكند.
تقوا يعنى انجام واجب و ترك حرام. اين كار شايد در نگاه اول آسان به نظر برسد ولى رعايت آن براى همهى عمر، كارى دشوار است، مخصوصآ وقتى كه پاى امتحان به ميان مىآيد. هيچ كس نبايد گمان كند كه بدون كمك حق تعالى موفق به انجام اين كار مىشود، على الخصوص براى جوانان. لذا بايد خود را به خدا سپرد و همواره يارى او را طلب كرد.
از بركت دعاهاى شما احتمال زيادى مىرود كه به زودى آقاى موسوى و كروبى و خانم رهنورد و ديگر زندانيان سياسى آزاد شوند… انشاالله…