انتخابات آزاد آری، انتخابات نمایشی هرگز
چکیده :اختلافات بین اصولگراها پیشبینی اصلاحطلبان را ثابت کرد و نشان داد ادعاهایی از قبیل اینکه چون اصولگراها برای خدا کار میکنند، هیچگاه دچار اختلاف نمیشوند یا اصولگراها آن قدر پخته هستند و از سرنوشت رقیب خود پند گرفتهاند که نگذارند اختلافاتشان علنی شود، چقدر سست و بیپایه بوده است. اختلافات مزبور که به نظر من روز به روز بیشتر و علنیتر خواهد شد، فرصت مناسبی برای اصلاحطلبان فراهم کرده است تا به تبیین دیدگاههای خود و نیز نقد عملکرد رقیب بپردازند و نشان دهند که مدیریت یکدست ذوب شدگان در ولایت چه به روز مردم، آیین و میهن آورده است....

کلمه – سید مصطفی تاجزاده:
سرانجام سومین پروژه ایجاد “چپ گلخانهای” یا همان “راست چپنما” کلید خورد و “جبهه پایداری” رسماً اعلام موجودیت کرد. آقایان مصباح یزدی و حداد عادل که پیش از این در نفی نهاد حزب و فعالیتهای حزبی از منظر اسلام فقاهتی سخن میراندند و به جای حزب، از مساجد و روحانیت به عنوان نهادهای اصیل اسلامی دفاع می کردند، در مراسم تأسیس یک جبهه و در واقع حزب سیاسی سخنرانی و آن را تأیید کردند. آن هم در حالی که هفته پیش از آن آقای مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان رهبری، رسماً از برادران اصولگرای خود خواسته بود از ایجاد تشکل جدید پرهیز کنند. در هر حال دو سخنران فوق به این دلیل برگزیده شده بودند تا مانع هرگونه سوءتفاهمی مبنی بر این شوند که جبهه مذکور برخلاف میل رهبری نظام تشکیل شده است. بر عکس، حضور آن دو نفر نشاندهنده مورد تأیید بودن جبهه فوق است؛ تا حدودی شبیه به آنچه در جریان تشکیل مجمع روحانیون مبارز در جریان انتخابات مجلس سوم رخ داد. البته در آن زمان جریان چپ فاقد احزاب قدرتمند و سراسری بود و مجمع روحانیون توانست خلاء آن احزاب را پر کند و اکثر نامزدهای انتخاباتیاش در انتخاباتی آزاد به پیروزی نایل آمدند.
اما “جبهه پایداری” در شرایطی اعلام موجودیت کرد که هم احزاب سراسری اصولگرا و هم دو تشکل روحانی باسابقه جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین قم فعالانه در صحنه انتخابات حضور دارند. با وجود این جبهه فوق برای دستیابی به اکثریت کرسیهای مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم پا به میدان گذاشته و چون از حمایت کانون قدرت برخوردار است، لازم است مواضع و دیدگاههای مؤسسان و نیز موقعیت اجتماعی آنان و تغییری که در آرایش نیروهای سیاسی میدهند، شناسایی شود. از نظر نگرش و مواضع، ایدهآل حکومتی جبهه پایداری، “حکومت اسلامی” یا “حکومت ولایی” و در واقع “جمهوری نظامی” یا به عبارت دقیقتر “جمهوری سپاهی” است. از نظر آنان نه فقط دولت باید توسط نظامیان فتح و اداره شود و نظامیان حرف آخر را در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی بینالمللی بزنند، بلکه منظور از خصوصیسازی اصل 44 قانون اساسی “نظامیسازی” یا همان “سپاهیسازی” اقتصاد کشور است تا چنانچه زمانی جناح حاکم مجبور به برپایی انتخابات آزاد با همه لوازم و سازوکارهای آن (مانند آزادی مطبوعات، احزاب، تجمعات، اتحادیهها و…) شد و دولت در اختیار منتقدان جناح حاکم قرار گرفت، بسیاری از بخشهای کلیدی اقتصادی کشور پیشاپیش از دولت و بخش انتخابی حکومت به بخشهای ولایی و انتصابی منتقل شده و دست دولت منتخب بستهتر از همیشه باشد. الگوی این جبهه “آتاتورکیسم اسلامی” است؛ به همین دلیل می گویند سپاه باید بر تمام امور کشور نظارت و عنداللزوم دخالت کند تا جمهوری اسلامی ایران به انحراف نرود. دقیقاً همان نقشی که “مصطفی کمال پاشا” برای ارتش ترکیه قائل بود و در نقطه مقابل اندیشه و راهبرد رهبر فقید انقلاب قرار داشت که همواره مردم را مخاطب قرار میداد و آنان را مسئول جلوگیری از هر گونه انحراف، حتی انحراف رهبری میخواند. نزد امام سپاه نقشی همچون ارتش داشت، در حالی که امروز “سپاه” جای ملت را گرفته است. تفاوت بنیادین فوق نشان میدهد که چرا نظارت ملت بر انتخابات در زمان امام به نظارت مقامات بر ملت (نظارت استصوابی) در شرایط کنونی استحاله و بالأخره به نظارت استصوابی- نظامی بر همه ارکان حکومت تغییر یافته است.
بر اساس دیدگاه فوق نمیتوان “دولت- ملت”(Nation State) تشکیل داد، بلکه باید گفت ایجاد “دولت- سپاه” (Army State) حق مطلب را بهتر ادا میکند.
با اعلام موجودیت جبهه پایداری، اصولگراها سه دسته شده و با هم به رقابت پرداختهاند: اول؛ اصولگراهای سنتی (راست سنتی شامل جامعه روحانیت مبارز تهران، جامعه مدرسین قم و حزب مؤتلفه و گروههای همسو و همسود با آنان). این گروه میکوشند موافقت آقایان رضایی و قالیباف را نیز جلب کنند تا در نهایت به فهرست مشترکی برسند. دوم؛ آقای احمدینژاد و همکارانش که خود دومین پروژه “چپ مصنوعی” به شمار میروند و اکنون با چراغ خاموش برای انتخابات اسفند ماه در تلاشند. البته دو طیف دیگر اصولگرا آنان را “جریان انحرافی” میخوانند تا نقض حقوق و آزادیهای قانونیشان اعتراضی برنینگیزد. یعنی از همان روش برخورد با اصلاحطلبان استفاده میکنند که آنان را “فتنهگر” خواندند تا کسی جرأت نکند به انواع تضییقات غیر قانونی جناح حاکم علیه آنان انتقاد کند. البته سکوت تأییدآمیز آقای احمدینژاد و همکارانش در دو سال گذشته دست آنان را در اعتراض به بازداشت یارانشان بسته است. گروه سوم؛ جبهه پایداری است که در صدد کسب اکثریت کرسیهای مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم است. به این ترتیب هر یک از اضلاع سهگانه اصولگرا در حال حاضر با سه گروه در نبرد هستند: دو طیف داخلی به علاوه اصلاحطلبان. اصولگراهای سنتی (راست سنتی) مایل به حضور اصلاحطلبان در انتخابات هستند (البته بدون حضور نامزدهای اصلی و احزاب تأثیرگذارشان) تا به این دلیل یا بهانه بتوانند اصولگراها را برای رقابت با اصلاحطلبان به وحدت برسانند و دست بالا را در مجلس نهم (مانند مجلس کنونی) داشته باشند.
آنان آقایان هاشمی و احمدینژاد را تأیید و زیرمجموعهشان (کارگزاران و تیم مشایی) را نفی میکنند تا اعتبار اجتماعی آن دو خرج رقبای خودشان نشود. راست سنتی خود را ستون خیمه اصولگرایی میداند. جبهه پایداری یا بخش علنی حزب پادگانی در پی حذف کامل اصلاحطلبان، هاشمی و کارگزاران و احمدینژاد و همکارانش است. برای اصولگراهای سنتی نیز در حد اداره کمیته امداد و اقلیتی در مجلس نهم جایگاه قائل است. گروه سوم یعنی آقای احمدینژاد و همکارانش نیز درصدد کسب تعداد هر چه بیشتری از کرسیهای مجلس هستند- با اینکه اکنون خیلی ضعیف شده اند- تا هم شانس حضور در انتخابات ریاست جمهوری را از دست ندهند و هم مانع برخوردهای امنیتی و قضایی پس از پایان دولت دهم شوند؛ چون روزهای سختی را برای خود پیشبینی میکنند. وقتی مجازات نامه سرگشاده و اعتراض به کودتای انتخاباتی شش سال زندانی باشد، میتوان تا حدودی اوضاع این گروه را در آینده حدس زد.
در هر حال اختلافات بین اصولگراها پیشبینی اصلاحطلبان را ثابت کرد و نشان داد ادعاهایی از قبیل اینکه چون اصولگراها برای خدا کار میکنند، هیچگاه دچار اختلاف نمیشوند یا اصولگراها آن قدر پخته هستند و از سرنوشت رقیب خود پند گرفتهاند که نگذارند اختلافاتشان علنی شود، چقدر سست و بیپایه بوده است. اختلافات مزبور که به نظر من روز به روز بیشتر و علنیتر خواهد شد (چون رقابت بر سر منبع کمیاب قدرت و در اینجا دستیابی به اکثریت مجلس و رییسجمهوری بعدی است) فرصت مناسبی برای اصلاحطلبان فراهم کرده است تا به تبیین دیدگاههای خود و نیز نقد عملکرد رقیب بپردازند و نشان دهند که مدیریت یکدست ذوب شدگان در ولایت چه به روز مردم، آیین و میهن آورده است؛ از مشکلات حاد معیشتی و تورم و گرانی و بیکاری و عقبماندگی علمی و فنی و اقتصادی کشور و فرصتسوزیهای بزرگ ملی و بینالمللی تا رواج خرافه و ریا و دروغ و دینگریزی در عصر حکومت یکدست اصولگراها. در حال حاضر حتی بدنه اصولگراها نیز درباره تداوم مدیریت آنان به تردید افتادهاند و در پی راه نجات هستند. به باور من اجماعی در حال شکلگیری است که اداره کشور در سطح کلان با بنبست یا بحرانهای جدی و گسترده مواجه شده است و راه جدید میطلبد و این فرصت بزرگی برای اصلاحطلبان است. جالب آنکه طیفهای سهگانه اصولگراها در نقد رقبای درونی خود از تحلیلها، مفاهیم و حتی ادبیات اصلاحطلبان استفاده میکنند. مثلاً تیم رسانهای آقای احمدینژاد رقبای خود را “اقتدارگرا” میخواند و اصولگراهای سنتی و نیز جبهه پایداری که اقتدارگراترین بخش آن جناح به شمار میروند، همان حرفهایی را درباره رییس دولت نهم و دهم میزنند که اصلاحطلبان از شش سال پیش تا امروز مطرح کردهاند. افزون بر آن اختلافات اصولگراها مظلومیت اصلاحطلبان را نیز ثابت کرد. فراموش نکردهایم که چه کسانی سخن از “دستهای پاک” و “دستمال پاک” برای پاک کردن شیشهها (مفاسد اقتصادی) میکردند و به اصلاحطلبان طعنه میزدند. افشاگری اصولگراها علیه همدیگر آن دستهای پاک را برای همیشه رسوا کرد.
این در حالی است که پاکترین فرزندان انقلاب و امام در زندانها به سر میبرند. افشاگری طیفهای اصولگرا علیه همدیگر نشان میدهد که جناح پیروز در مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم با چه پولهایی و کاربرد چه شیوههایی به این مناصب دست یافتهاند. حتی دغدغههای اصلاحطلبان درباره سلامت انتخابات و نیز سوءاستفاده از اموال عمومی به سود فرد یا جناحی خاص اکنون لغلغه زبان اصولگراها شده است.
گذشته از موارد فوق، حال میتوان ثابت کرد که ورود سپاه به صحنه انتخابات چه آثار مخربی برای کشور و حتی برای خود این نهاد انقلابی داشته است. سپاه و نیز بسیج در حال تکهتکه شدن است. عدهای طرفدار آقای احمدینژاد و گروهی مدافع جبهه پایداری شدهاند. بخشی از آقایان مهدویکنی و جامعتین و آقایان رضایی و قالیباف دفاع میکنند و جمع کثیری به همه اینها انتقاد و و از اصولگراها به طور کلی زده شدهاند، بدون آنکه لزوماً از افراد یا جناح دیگری حمایت کنند. نارضایتی عمومی هم در حد بسیار بالایی است.
به باور من سومین پروژه مصنوعی چپ جدید، مانند دو پروژه گذشته و حتی سریعتر از آن دو با بنبست و ناکامی مواجه خواهد شد؛ زیرا اساس کار غلط است. اگرچه ممکن است تشدید اختلافات کنونی اصولگراها موجب بستهتر شدن انتخابات شود، ولی خود فی نفسه مسأله بسیار مهمی است و “راست آزمایی” اصولگراها را به چالش میکشد. زیرا علیالقاعده هیچ جناح 25 میلیونی در برابر 14 میلیون از انتخابات آزاد نمیترسد. ترس برای کسانی است که میدانند اقلیت هستند نه اکثریت. علاوه بر این غیر آزاد برگزار شدن انتخابات و حذف اصلاحطلبان از رقابتهای انتخاباتی این ادعا را ثابت میکند که همه اقدامهای جناح حاکم برای تکصدا کردن نظام صورت گرفته است. در هر حال صرفنظر از آنچه در اردوگاه اصولگراها میگذرد، به نظر من اصلاحطلبان و البته سبزها باید با شعار “انتخابات آزاد آری، انتخابات نمایشی هرگز” یا ” انتخابات آری، انتصابات هرگز” یا “مجلس آزاد آری، مجلس فرمایشی هرگز” به استقبال انتخابات اسفند ماه بروند. در این صورت اگر انتخابات آزاد بر جناح حاکم تحمیل شود، با همه توان در آن شرکت خواهند کرد. در غیر این صورت، آن را افشا میکنند. انتخابات اسفند ماه یا باید به طور آزاد برگزار گردد یا رسوا شود، راههای دیگر بسته شده است. انتخابات آزاد دیر یا زود تحقق خواهد یافت و برای آن باید آماده بود، چون گذشت زمان به سود اصلاحات است. بهار عربی و بهار دموکراسیخواهی در همه جا، بهار ایران را هم به دنبال خواهد داشت؛ به یاری خداوند و هوشیاری مردم.
درود بر تو با پای بسته در زندان باز هم دست به افشا گری می زنی . ما تا آخرین روز و تا بهار آزادی ایستاده ایم .
دیشب آیت الله مهدوی کنی در مراسم شب قدر که در مسجد دانشگاه امام صادق برگزار شد ، حرف بسیار جالبی زد.
ایشون در پایان سخنرانیشون ضمن دعا برای جامعه ی اسلامی و مسلمین ، در باره ی انتخایات مجلس آینده این عریضه رو بیان کرد:
دیگه فکر کنم با زدن چنین حرفی از رییس مجلس خبرگان، سبزها و اصلاح طلبان باید حساب کار خودشون رو بکنند
کلمه ی عزیز اگر امکان داره این ویدئو رو تهیه کنید
تحلیل جالبی بود. من هم ریسمان وحدت ساختگی اصولگرایان را در حال پاره شدن بند بند ان می دانم!
درود بر سبزنرین سبزینه های میهن سبزمان که همیشه سبز مانده اند و سبزمیمانند شهر چغادک – بوشهر سبز
Dorood bar sedaghate TAJZADEH
عزیزان فراخوان شعارهای آگاه کننده تک جمله ای بدهید تا درکامنت ها بگذارند ویا به شکل آماده به همراه کاریکاتور تا پرینت شود ویا اسکناس نویسی ——- اکثریت مردم از حقایق دورند یا حوصله خواندن متن طولانی را ندارند قدرت تحلیل مردم را بوسیله صدا وسیما پایین آورده اند اکثریت مردم را کج فهم وگیج کرده اند به موقع خود هم با یک سازماندهی قوی از پول نفت و200هزار تومان عیدی یارانه ای وجنجال روانی انتخابات بعدی را هم مدیریت میکنند ودر بوق وکرنا میگویند برخلاف اعلام تحریم فلانی مردم حماسه آفریدند سایت محترم کلمه زحمات شما قابل تقدیر است ولی مردم کوچه وبازار که از دل آنها بسیجیان بوجود می اید را فراموش کرده اید حالا فرصت مناسبی است تا جو روانی حاکم برعامه مردم وبسیجیان را تغییر داد این مقالات مانند یک پیتزا درسته در دهان یک بچه یک ساله است این نظریه را دهها بار برایتان به اشکال مختلف گذاشته ام ولی نتیجه ای نگرفته ام
انتخابات آزاد آری، انتخابات نمایشی هرگز
انتخابات آری، انتصابات هرگز
مجلس آزاد آری، مجلس فرمایشی هرگز
انتخابات آزاد آری، انتخابات نمایشی هرگز
كاش از سي سال پيش تمام نيروهاي سياسي همين شعار را مطرح ميكردند. و ايكاش در آينده نيز تمام نيروهاي سياسي به همين اصل پايبند بمانند. بدون پايبندي تمام مردم و تمام گروههاي سياسي به اين اصل، دموكراسي و چرخش مسالمتآميز قدرت سياسي بر اساس آراء محقق نخواهد شد.
با اين همه، به عرصهي سياسي كشور نگاه كنيد و ببينيد چه نيروهاي عظيمي از مردم و گروههاي سياسي حاضرند پا روي جسد مخالفان خود بگذارند و هلهله كنان وارد مجلس شوند. آيا اينان واقعاً نمايندهي مردم اند؟ و آيا شرافت حكم نميكند كه تمام كانديداها در اعتراض به حذف حتي يك نماينده جامه بدرند و مانند افغانها دست به اعتراض بزنند؟ آيا مسلماني با اين رفتار غيرشرافتمندان خوانايي دارد؟
تحلیل درستی از موقعیت اصولگراها بود. تلاشتان از زندان برای آگاهی و اعتلای جامعه قابل تقدیر است.
شعارها شباهت به پلاکاردکاهای چپ های سال 60 دارد.فدایی ها و خط سه و…..وقتی امکان حضور در انتخابات را نداشتند، با این شیوه ها تحریم می کردند. به نظر می رسد باید بیشتر روی آن کار شود.
شما که درد اسارت و محبوس بودن را می کشید، بهتر می دانید که اجازه حضور راست ترین جناح اصلاح طلب را هم در انتخابات نخواهند داد. افشا و رسوایی آخرین حربه است با مانیفست شما موافقم. آرزوی رهایی شما و هم رزمانتان را از صمیم قلب دارم. درود بر شما
درووود بر مصطفی تاجزاده و ایستادگی مثال زدنیش.
درود بر موسوی و کروبی..
امیدوارم فراموش نکنیم رهبران جنبش رو و کاری کنیم برای آزادی اونها
بهار عربی و بهار دموکراسیخواهی در همه جا، بهار ایران را هم به دنبال خواهد داشت؛ به یاری خداوند و هوشیاری مردم.واقعا هم همین طوره اقای تاج زاده !!!!
شجاعانه-فهيمانه وكامل بود وخواندني
انتخابات آزاد آری، انتخابات نمایشی هرگز
انتخابات آری، انتصابات هرگز
مجلس آزاد آری، مجلس فرمایشی هرگز
آری انتخابات آزاد آری انتخابات مهندسی شده خیر نظارت استصوابی خیر
همه با هم یک روز قبل از روز انتخابات نمایشی به نشانه اعتراض در ساعت 13 به خیابان ها خواهیم آمد…
انتخابات آری، انتصابات هرگز. تا زمانی که مدافعان رأی مردم محبوسند فقط انتصابات است. یا حسین میرحسین
ترسم ازآن است برای چندمین بار بازهم درانتخابات فرمایشی شرکت کنیم وتنور انتخابات راگرم کنیم .ایا اینبارهم ……………
میرحسین موسوی آزاد باید گردد
شیخ مهدی کروبی آزاد باید گردد
من يك نظر يا پيشنهاد دارم براي فعالين جبهه اصلاحات به نظر من هرچه زود تر كمپين هاي دعوت ار اصلاح طلبان البته با قيد شرط براي باز شدن فضا و اجراي ايد عال هاي جبهه براي شركت در انتخابات مجلس بايد شكل بكيرند بايد اشخاص داراي صلاحيت زودتر مشخص شوند و به مردم شناخته شوند تا راي حد اكثري مردم بهشون سرازير بشه . لطفا بيابد همه چيز نزاريم دم انتخابات و حركت ناشيانه اي انجام بشه بايد به قول آقاي فقيه مظلومي ما پيشبيني همه چيز رو بكنيم بعد وارد انتخابات بشيم يا حتي خط مشي در صورت قبول نشدن شرايط را هم بسنجيم كه بعد از آن بايد چه برخورد و حركتي داشته باشند مردم . از الان اگه زمزمه نشه بايد بدونيم مجلس رو به نابابان واگذار كرديم و دوباره بگن يه فتنه اي بود و گذشت . اميدوارم حركت هاي ناشيانه مثل حركت آتش زدن خيابان و خراب كردن اموال عمومي كه جز برچسب اغتشاش زدن چيزي براي ما نداشت رو ديگه شاهد نباشيم و خدود حركتهاي مدني و فردي افراد رو تشريح كنيم راه كار ها رو مشخص كنيم و جلوي عوارض ضد حركتمون رو بسنجيم و مقابله كنيم . ————————– به اميد توجه مسولان اصلاح طلب و هسته مركزي جنبش ——————————–
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات از هر نوعی که باشد
متاسفانه بحث رأی و رأی دادن یکی از آن دسته مفاهیم سیاسی – اجتماعی است که در سی و دو سال اخیر کلا مفهوم آن بدلیل استفاده ناهنجار و یا سؤ استفاده حکومتی دچار انحراف جدی شده شده و حتی کار به جائی رسیده که برای آن حکم شرعی صادر شده و میشود و تا حد واجب بودن بر مقلدین و چه بسا به حد یک واجب ملی رسانده شده و متاسفانه این بدعت از زمان امام (ره) شروع شد و متاسفانه ایشان بدلیل عمر کوتاه حکومتشان که بیشتر صرف درگیری های درونی و جنگ تحمیلی شد فرصت اصلاح آن را نیافت .
اصولا رای یک مقوله کاملا اختیاری و در نظامات نوین جهانی جزو بدیهی ترین حقوق بشر میباشد که افراد واجد شرایط بهرنحوی میتوانند از آن استفاده کنند.
اصولا رأی گیری از جامعه یکی از راههای شناخت خواسته های روز اجتماع از یکسو و همچنین یکی از راههای اعطای حق ایجاد تغییر از سوی دیگر است و باید به آرای مردم , چه داده شود و چه بدلایل مشخصی داده نشود , بعنوان بیان خواسته یک اجتماع که متشکل از آحاد واجدالشرایط به رأی دادن هستند نگریست. بنابراین یا افراد با هدف مشخصی رأی میدهند تا ابراز نظر کنند و یا با هدف دیگری رأی نمیدهند تا باز هم بگونه ائی دیگر ابراز نظر کنند . در این بین جمعیت قلیلی هم هستند که نه رآی دادنشان و نه رأی ندادنشان معنی و مفهوم خاصی ندارد اما بهرحال در شمارش رأی کل جمعیت جامعه به حساب خواهد آمد.
اینکه بگوئیم رآی دادن یک واجب شرعی یا یک تکلیف ملی است کاملا خطا و نوعی استفاده ابزاری حکومت از یک حق شهروندی است . درست این است که رأی داده شده صیانت شود و رأی داده نشده هم اگر قابل توجه است تحلیل گردد چون هر دو حامل پیام خواهند بود. مقید کردن, گمراه کردن و یا تهدید کردن مردم برای رأی دادن از نشانه های حکومتهای استبدادی است که از صورت قانون کمال سؤاستفاده را میبرند.
در این وانفسای بیداد و استبداد که بر تمام ارکان ممکلت حاکم شده و در این جو اختناق و تهدید و ارعاب که امیدی به بهبود آن در زمان حاضر نیست و آخرین گفتارها و کردارهای حاکمان نشانه از ناسازگاری آنان با خواسته های مردمسالار جامعه است و بهیچوجه قصد توجه به دغدغه های گروه کثیری از اجتماع را ندارند , همیاری با مستبدین در پای صندوقهای رأی همانند خودکشی با سمی است که در جام قانون به خورد جامعه داده میشود . اصلاح طلبان از همه جریانات موجود میباسیت با شجاعت از تحریم کامل انتخابات فرمایشی بدون توجه به تهدیدات موجود تا برآورده شدن شروطی که حداقل آن همانهائی بود که جناب آقای خاتمی ابراز داشتند از شرکت در انتخابات فرمایشی که بهرنحوی میتواند مورد سؤ استفاده اقتدارگرایان قرار گیرد خودداری نمایند . مردمی هم که رسما در گروههای سیاسی وارد نیستند و عضویت فعالی ندارند بر اساس بینش خود و یا نگاه به عملکرد جناحهای فکری نزدیک به خود تصمیم خواهند گرفت . گروهک بسیار کوچکی که روزگاری از نام اطلاح طلبی بهره بردند و امروز سؤدی در دنیای خویش از اصلاح طلبی نمیبینند و فریب وعده های حکومتی را خورده اند باید بشدت تمام مورد طرد سازمانها و احزاب خویش قرار گیرند اگر بخواهند بر خلاف اطلاح طلبی حرکت کنند . هر چند این افراد هم در نوع استفاده شخصی از رأی خویش همانند دیگر آحاد جامعه مخیر هستند اما نباید این کار را با تابلوی اصلاح طلبی انجام دهند و میتوانند در صورت عدم باور به تصمیمات حزب خویش در جناح مقابل وارد شوند و یا بعنوان فردی عادی و خارج از جریاناتی که بدان منتسبند اقدام کنند .
در پایان اباید گفت براستی وقایع اتنخابات خرداد ۸۸ و آنچه بعد از آن واقع شد ممیز بزرگی بود که بسیاری از پرده ها بر افتد و بسیار از چهره بهتر دیده شوند , پس چرا ما پرده های سیاست بازی و کید و مکر سیاسی بین خود و مردم بیارائیم و به بازی خطرناکی که حکومت برای آچمز کردن اصلاحات شروع کرده ساده لوحانه وارد شویم . هیچ زندان , تهمت ,افترا و دروغی نمیتواند عزت آزادیخواهان را مخدوش کند اما هرگونه همراهی آگاهانه یا نا آگاهانه با ظلم نقطه پایانی خواهد بود بر اعتبار آزادیخواهی و عدالت طلبی اصلاح طلبان که ان شاالله چنین نشود و با شجاعت از این ورطه و کید شیطانی مستبدین متفرعن عبور کنیم .
بالا خره یک روزهم تقلب در انتخابات یقه خودشونو میگیره
سلام سید
دیشب داشتم مناظره هسته ای جانانه ات با الیاس نادران در دانشگاه گیلان را می خوندم. خداییش دمت گرم. بدجوری به بن بست کشونده بودیش. واقعا کم کم کم…آورده بود. افتاده بود به…یه قسمتی از اون مناظره رو اینجا میزنم. از همه دوستداران ایران تقاضا دارم متن کامل این مصاحبه رو بگیرن بخونن.
«لطفا نگوييد از جنبه اخلاقي نبايد چنين باشد و دولتهاي داراي حق وتو نبايد غيرعادلانه رفتار و از موقعيت خود سوء استفاده كنند. در درون جمهوري اسلامي ايران نيز عدهاي حق وتو دارند كه گاهي بيشتر از حق وتويي كه قدرتهاي بزرگ در شوراي امنيت و سازمان ملل عليه دولتهاي كوچك اعمال ميكنند، عليه ما اعمال ميكنند، مانند حق وتوي آقاي جنتي در شوراي نگهبان در رسيدگي به صلاحيت داوطلبان. منتها اين حق وتو در سطح ملي اعمال ميشود و آن در سطح بينالمللي. هر دو هم از نظر اخلاقي و سياسي غلط اند، اما اعمال ميشوند. »
عزيزان، ما مردم آگاه كوچه بازار بايد تا اسفند جامعه رو آگاه كنيم. بايد مردم رو پخته كنيم. بايد بجنگيم. تظاهرات لازم نيست. تظاهرات كافي نيست. ما بايد چراغ خاموش جامعه رو بيدار كنيم. مردم نبايد در انتخابات فرمايشي شركت كنند. نبايد نبايد نبايد
نشه حكايت اخراجي هاي 3 ها…
ما بايد در مورد انتخابات از همين الان در جامعه سخن كنيم. از همين الان بايد مردم رو به انتخابات حساس كنيم. مردمي كه حساس نباشند زود جوگير مي شند.
بايد به اونها بگيم كه اون مهر كذاي توي شناسنامه به هيچ دردي نميخوره.
مردم كي اند. پدر رو مادرمون. بادرمون. خواهرمون. دوستامون. همكارمون. اگه اونها با ما موافق بودند بايد به اونها هم بگيم به بقيه بگند كه نبــــــــــــــــايد در انتخابات شركت كنند.
نبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــايد.
سلام ،مصطفی جان،سید خدا،من که زیر و بم این نظام را دیدم شما را هم مثل بقیه خوب تجربه کردم.یادت از روزهایی بیاد که با اون بی ام و طلاییت در زمان معاونتت در وزارت کشور،با عجله خودت را به نشست های بعد ظهر هفت تیر میرسوندی و تا پاسی از شب به محفل دوستانت که آن موقع همه صاحب منصب بودن در بحث و شعار بودی.
بگو آن موقع که قدرت آنهم برای مدت بیست سال دستتان بود برای این مردم و حتی شعارهای آن امام راحل چه کردی.آخرش در مقابل تحریم ها و فشارهای قدرت های بزرگ بین الملل،که امروزه با وقاحت و جسارت تمام از کودتاهای امثال آژاکس و…باج خواهی هایشان سخن میگن کم آوردید و رویکرد تسلیم را با شعار آشتی بین الملل و….را پیشه ساختید.خوب ما و قبلا هم شماها اصلا این را نمی خواستیم.یه عده ای دیگه که حد اقل تازه نفس بودن آمدن و مثل شما بر مسند سختی ها بعضی خون دل بعضی هم محو قدرت بریدن و بردن و خوردن.
همیشه همین بوده ،در زمان امام هم،حتی در حکومت عدل محور عصمت علی هم.
پدر من شما که فعالیت را تا بیخ و بن دندان تجربه کردی دیگه چرا.
همه حرف من این است.شما در اصرار بر آنچه که ما آرمان انقلاب خمینی میگفتیم نماندید،از شعار ها و عملکردتان در زمان سواریتان بعینه میشود فهمید.شما ها همان کسانی بودید که با اشغال سفارت آمریکا باعث قطع ارتباط با او شدید و برای ما،انقلاب(مخصوصا بعد تایید امام)و ملت پر شور انقلابی توقع و البته زحمت ایجاد کردید و همین شما از همین آرمان خود ساخته که به هر جهت امام جزو خط های پر رنگ اصولی انقلاب مان آن را تبدیل مود عدول کرده و ابراز پشیمانی کردید و از این نمونه ها بسیار
الان از خر مراد پیاده اید یک عده دیگه سوار،همان مشکلات و سختی ها ئ نابلدی ها هست بلکه بیشتر هم شده،لااقل دل خوش است که حتی به ظاهر از شعار ها دست نکشیدن.به رسم وفای به خون هزاران شهید انقلاب که بر این باور ها جان باختن بفرمایید کی کم لطفی کرد.تازه اگر مسئولین امروز به فرض فرمایش شما بد از بدتر عملکرد چه کسانی اینها را سوار کار کرد.د آخه مصطفی جان با عامه سبز !!!!کاری ندارم شما دیگه چرا؟جواب جدت رو چی می خواهی بدی؟
احسنت بر سید مصطفی تاجزاده مقاوم و افشاکننده ظالمان
شما اقای دکتر تاج زاده حرف دل مردم رو می زنید. درود بر قلم گویای شما و اراده بی نظیرتان.
انتخابات ازاد اری , انتخابات نمایشی هرگز
انتخابات ازاد اری, انتصابات هرگز
مجلس ازاد اری, مجلس فرمایش هرگز.
سلام و درود به ازاده دربند تاجزاده.
رهبران جنبش سبز مردم ایران را ازاد کنید, زندانیان سیاسی مظلوم و بی گناه ایران را ازاد کنید, قبل از اینکه مردم با خشم خود با کنار زدن شما اینکار را بکنند
آقای تاجزاده! شما یکی از افتخارات مردم ایران هستید. شاید الان قدر شماها را خیلیها ندانند ولی در یک آینده بسیار نزدیک خواهند دید که شماها قهرمانان واقعی ایرانیان چه حق بزرگی به گردن آنها دارید که در یک ایران دمکراتیک زندگی میکنند و چه نقش بزرگی در ایجاد یک ایران دمکراتیک داشتید. درود بر شما و همه همرزمانتان.
با ورود سپاه به ارکان مختلف سیاسی اقتصادی فرهنگی مشکلات واختلافات این مجموعه به سپاه منتقل می شود و بعد از یک دوره کوتاه یک مجموعه متشنج خواهیم داشت دیری نخواهد گذشت که سپاه و بسیج در مقابل هم و سپاهیان در گروه های رقیب قرار خواهند گرفت و برای این کشور فاجعه افرین خواهد شد اوج فاجعه به احتمال زیاد در انتخابات سال های 94 و96 مشاهده خواهیم کرد و سال 1400 دیگر سپاهی وجود نخواهد داشت
واژه مرد برای توصیف اقای تاجزاده واژی ناچیزی است. کاش ایران تاجزاده های بیشتری داشت. تو را دوست میدارم ای ازاد مرد. تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
آقای تاجزاده بار دیگر نشان داد که او و دوستان همفکر او تا چه اندازه از اصول اولیه یک انتخابات آزاد فاصله دارند. آخریک آدم با اطلاع متوسط مسائل اجتماعی هم می داند که یکی از پایه های انتخابات آزاد، آزادی احزاب و شرکت آزادانه آنان با ارائه نامزدهای خود در انتخابات است.
حالا چگونه است که آقای تاجزاده با توان بالای یک کادر اجرایی و نظری کماکان انتخاباتی چون انتخابات مجلس سوم را که تنها جناح های مختلف داخل حاکمیت مجاز به شرکت در آن بودند را انتخابات آزاد می دا ند نکته ای است که خود او و دوستان همفکرش باید رمز گشایی کنند.
با آرزوی آزادی هر چه زودتر آقای تاجزاده و تمام زندانیان سیاسی درایران.