بیانیه مقدماتی شورای هماهنگی راه سبز امید درباره انتخابات سال نود
چکیده :«شورای هماهنگی راه سبز امید» در بیانیه ای مقدماتی به تحلیل وضعیت کشور و شرایط مورد نظر این جنبش برای شرکت در انتخابات پرداخت و از شهروندان در خواست کرد تا در این زمینه تحلیل ها و نظرات خود را ارائه دهند....

«شورای هماهنگی راه سبز امید» در بیانیه ای مقدماتی به تحلیل وضعیت کشور و شرایط مورد نظر این جنبش برای شرکت در انتخابات پرداخت و از شهروندان در خواست کرد تا در این زمینه تحلیل ها و نظرات خود را ارائه دهند.
به گزارش کلمه، این بیانیه با این سوال آغاز می شود که جنبش سبز ایران باید در قبال این پدیده چه موضعی اتخاذ کند؟ و سپس تحلیلی درباره شرایط فعلی کشور و ناهنجاری های موجود ارائه می دهد و اعلام می دارد: شرایط کشور در عرصه های گوناگون نشان از پیامدهای محتوم اتخاذ سیاست های غیرمدبرانه ای است که در سال های اخیر از طرف متخصصان دلسوز و دل نگران نسبت به آن هشدار داده شده بود.
این بیانیه سه راه را که شامل «مشارکت بی قید و شرط» ، «تحریم بی قید و شرط» و «مشارکت مشروط» در انتخابات است را بررسی می کند و می نویسد: کنشگران سیاسی آگاه در شرایطی که جامعه حساس ، ملتهب و فعال است با اعلام پیشین عدم مشارکت مطلق، خود را از امکان فعالیت مدنی و از جمله انتخابات، محروم نمی کنند.
این شورا اعلام کرد که طی ماه های گذشته به رایزنی و گفتگو با طیف گسترده ای از فعالان سیاسی و صاحبنظران داخل و خارج از کشور که خود را متعهد به همراهی با جنبش سبز مردم ایران می دانند پرداخته و به جمعبندی مقدماتی در ارتباط با انتخابات دست یافته است.
شورای هماهنگی راه سبز امید برخی از این شروط را در این بیانیه ذکر کرده است که آزادی شهروندانی که بعد از انتخابات بازداشت شده اند، آزادی رهبران جنبش سبز، کوتاه کردن دست نهادهای نظامی و امنیتی از هر گونه دخالت و مهندسی انتخابات، محترم شمردن آزادی قلم، فعال شدن تمامی شهروندان و همه گرایش ها و تشکل های سیاسی، عقیدتی و قومی بتوانند بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات، فعالیت آزاد احزاب و تشکل های صنفی، لغو نظارت استصوابی، ایجاد امنیت جانی و مالی و حیثیتی مساوی احزاب، نامزدها و رای دهندگان در انتخابات و … از جمله آنهاست.
در انتهای این بیانیه درخواستی هم از تمام شهروندان شده است :اینک که در آستانة ماه پربرکت رمضان قرار داریم، انتظار داریم همة شهروندان و ایرانیان داخل و خارج از کشور از این فرصت مبارک برای تأمل و گفتگو دربارة تحلیل و شروط پیشنهادی فوق الذکر استفاده کرده و نظرات خود را به هر صورت ممکن ارایه نمایند تا شورا بتواند با استفاده از نظرات و پیشنهادات شما، به جمعبندی نهایی و اعلام موضع اقدام نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران
سال جاری، سال برگزاری انتخابات مجلس نهم است. از هم اکنون بحث حول این موضوع در محافل مردمی و سیاسی و همچنین فعالان مدنی همراه و همدل با جنبش اعتراضی سبز آغاز شده است. پرسش این است که جنبش سبز ایران در قبال این پدیده چه موضعی باید اتخاذ کند و رویکرد و برنامه آن در برابر انتخابات چه باید باشد. اما پاسخ به این پرسش، بدون درک صحیح و دقیق شرایط کشور و تحولات جهانی، میسر نیست.
تحلیل شرایط کشور
شرایط کشور در عرصه های گوناگون نشان از پیامدهای محتوم اتخاذ سیاست های غیرمدبرانه ای است که در سال های اخیر از طرف متخصصان دلسوز و دل نگران نسبت به آن هشدار داده شده بود. در عرصة اجتماعی، ناامنی های گسترده ای که در شرایط بحران اقتصادی تشدید شده و با گسترش میزان بزهکاری های اجتماعی و نابهنجاری های اخلاقی از قبیل قتل، تجاوز و سرقت، امنیت خاطر خانواده های ایرانی را به خطر انداخته، مردم را نسبت به توان دستگاه های مربوطه در حفظ امنیت دچار تردیدهای جدی کرده است. در عرصة فرهنگی، تنگ نظری ها و تصمیمات غیرکارشناسانه، تأثیرات خود را در حوزة نشر، سینما، تئاتر و دیگر حوزه های فرهنگی به نمایش گذاشته و عرصه را بر هنرمندان و هنردوستان تنگ نموده است.
کشور ما همچنین در نتیجة مدیریت ناکارآمد و سیاست های غلط اقتصادی و افزایش فزاینده نقدینگی ناشی از پمپاژ میلیاردها دلار از در آمدهای نفتی و توزیع پول به بهانه های مختلف ازجمله تحت عناوینی مانند طرح حذف یارانه ها و سود سهام عدالت به جامعه، آن هم در شرایط رکود تورمی حاکم بر اقتصاد و کاهش تولید ملی ناشی از تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی، آثار خود را به صورت تورم مهار گسیخته، گسترش فقر، فاصله طبقاتی، موج فزاینده بیکاری، نرخ رشد پائین نزدیک به صفر و یک درصد و عقب ماندگی کشور، نشان داده و خواهد داد و ادامه این روند دیر یازود به میدان آمدن ارتش بیکاران، بر نارضایتی ها اقتصادی خواهد افزود و شهروندان ناراضی از اوضاع اقتصادی را در کنار ناراضیان سیاسی و فرهنگی قرار خواهد داد.
شرایط جهانی و به ویژه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز در مقایسه با شرایط سال های گذشته تغییر اساسی کرده است. دو سال پس از جنبش اعتراضی مردم ایران و تأثیر آن برمنطقه خاورمیانه، اینک شاهد جنبش های گسترده مردمی علیه نظام های استبدادی (چه از نوع سلطنتی و چه از نوع جمهوری، چه از گونه به اصطلاح مستقل و ضد امپریالیستی و چه از قماش وابسته و هم پیمان با آمریکا و غرب و …) است. آمریکا و غرب نیز اگر در گذشته به اقتضای نیازهای جهانی دو اردوگاهی و جنگ سرد به نفع خود می دیدند که از دیکتاتوری های سلطنتی تا جمهوری دفاع کنند و از آن ها به عنوان هم پیمان خود در مبارزه با کمونیسم شوروی حمایت سیاسی، نظامی و … کنند، اینک با توجه به تغییر کیفی شرایط جهان و به ستوه آمدن ملت ها از استبداد و تحقیر و فقر، دیگر پشتیبانی از نظام های استبدادی را به سود خود نمی بینند و به جای حمایت ازمتحدان دیکتاتور خود، می کوشند با استفاده از راهبرد جدید مدیریت ومواجهه دسته جمعی با شرایط جدید و همراهی با مردم و جنبش های آزادی خواه، حتی المقدور در جهت منافع استراتژیک و بلند مدت خود یعنی تامین امنیت انرژی وحفاظت از زیر ساخت ها و مناطق حساس انرژی و نیز مبارزه با بنیادگرایی و رادیکالیسم در کادر طرح خاور میانه بزرگ، بر این جنبش ها اثر بگذارند.
فشار فزاینده ناشی از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه فعالیت هسته ای ایران و تحریم ها و قطع همکاری های اقتصادی ناشی از آن، احتمال اعمال تحریم های فلج کننده در آینده نزدیک و نیز انزوای اقتصادی و سیاسی در حال گسترش در سطح جهانی و منطقه که آثار محتوم خود را بر همکاریهای اقتصاد و طرح های توسعه کشور برجای گذاشته و خواهد گذاشت، و هزینه های سنگینی بر کشور تحمیل کرده که ناشی از بحران فقدان عقلانیت در نظام سیاسی و مواضع و تصمیمات ماجراجویانه و توهم آلود است.
حال در پاسخ به پرسشی که مقدمتاً طرح گردید، می توان به طور کلی سه موضع و رویکرد را به عنوان مواضع محتمل در قبال انتخابات آینده باز شناسی و تفکیک کرد: مشارکت بی قید و شرط، تحریم بی قید و شرط، مشارکت مشروط.
مشارکت بی قید و شرط
به نظر می رسد جریان حاکم، بر مبنای برگزاری انتخاباتی مهندسی شده با نتایج از پیش معین در صدد نمایش تکثر صوری و رقابت ظاهری به اصطلاح پرشور است. لذا از هم اکنون براساس سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، ارسال پیام و دادن چراغ سبز و وعده به برخی افراد را آغاز کرده است، تا شاید با ایجاد تفرقه میان جبهه گسترده منتقدان، زمینه چنین نمایشی را فراهم آورد. روشن است که ورود به انتخابات از چنین موضع ضعیف و عاری از هر گونه قدرت، هیچ گونه دستاورد و نتیجه مثبتی برای پیشبرد اصلاح امور، چه در سطح حاکمیت و چه در سطح جامعه، نخواهد داشت. در این صحنه، سودبران واقعی استبدادطلبان و زیان دیدگان اصلی، کسانی خواهند بود که بی توجه به شرایط حاکم بر جامعه تصمیم به شرکت بی قید و شرط در انتخاباتی گرفته اند که ترکیب کاندیداهای رقیب در هر حوزه انتخابیه، نتایج آراء و همچنین کاندیداهای پیروز آن از قبل مهندسی و تعیین شده است. این موضع نه تنها دستاوردی عملی و نظری برای ملت نخواهد داشت بلکه از یک سو حاکمان را به ادامه روش خودکامانه تشویق خواهد کرد و از سوی دیگر سرمایه اجتماعی و مشروعیت مردمی صاحبان چنین موضعی را از بین خواهد برد، درحالی که در ازای این خسارت، تأثیر چشمگیری در اصلاح امور نخواهند داشت. ما مطمئن هستیم در حالی که تلاش های فراوانی صورت می گیرد تا عده ای را به نام اصلاح طلب وارد چنین دامی کنند، اصلاح طلبان واقعی در آن گرفتار نخواهند شد.
تحریم بی قید و شرط
برخی ممکن است با توجه به ارزیابی تجربه انتخابات در دورة هشت سالة اصلاحات، بی ثمر بودن هر گونه انتخاباتی در چارچوب قانون اساسی را نتیجه بگیرند و گروهی از آنها استراتژی براندازی را به جای استراتژی جنبش اصلاح طلبانه سبز پیشنهاد کنند. اما باید توجه داشت که جنبش سبز خود، حاصل یک تجربه اصلاحی که محصول آگاهی گستردة مردم نسبت به حقوق شهروندی است بوده و بنابراین نمی تواند به طور پیشینی و نامشروط، مخالف با اصل هرگونه انتخابات باشد. از این رو به نظر می رسد شرکت در هر انتخابات «آزاد، سالم و منصفانه» در شرایط متعارف سیاسی، منطبق با اصول جنبش سبز است. این جنبش از همان زمان که با شعار «رأی من کو؟» حرکت خود را آغاز کرد و از همان زمان که از زبان رهبرانش اجرای بی تنازل قانون اساسی، احترام به حقوق و آزادی های اساسی مصرح در آن و تحقق حق تعیین سرنوشت مردم را به عنوان هدف و فصل مشترک مطالبات مردم مطرح کرد، التزام خود را به راهکارهای مسالمت آمیز و در رأس آن انتخابات آزاد، سالم و قانونی برای حل معضل یکه سالاری و از بین بردن مناسبات مولد استبداد در ساختارهای حقوقی و حقیقی قدرت اعلام داشت. از این رو می توان گفت تحریم بی قید و شرط انتخابات، هم با استراتژی کلی جنبش سبز به عنوان جنبشی اجتماعی مدنی آرام، مسالمت آمیز و طرفدار گذار بدون خشونت به سوی دموکراسی ناهمخوان بوده و هم با اقتضائات عملی فعالیت سیاسی و علنی در برابرحاکمیتی نابردبار و خشن ناسازگار است و هم موجبات فرصت سوزی و امکان سوزی را فراهم می آورد. با توجه به آن چه گفته شد، شرکت در انتخابات آزاد و سالم و منصفانه به عنوان مناسب ترین، مسالمت آمیزترین، کم هزینه ترین روش برای پایان دادن به مناسبات قیم مآبانه و دستیابی به حق حاکمیت بر سرنوشت خویش و مشارکت در اداره امور کشور، برای جنبش سبز یک استراتژی است و در شرایط فقدان چنین زمینه ای تحرک و پویایی سیاسی برای افشای ماهیت برگزار کنندگان یک انتخابات دروغین و مشروعیت زدایی هرچه بیشتر از خودکامگانی که می کوشند بنا به مصلحت روز، مقبولیت از دست رفته را از این طریق ترمیم کنند، یک تاکتیک است.
کنشگران سیاسی آگاه در شرایطی که جامعه حساس ، ملتهب و فعال است با اعلام پیشین عدم مشارکت مطلق، خود را از امکان فعالیت مدنی و از جمله انتخابات، محروم نمی کنند. در این میان اگر حاکمیت به هر دلیل و تحت شرایط خاص داخلی و خارجی و بنا به علل غیر منتظره ای که ممکن است در طول حدود فرصتی که تا برگزاری انتخابات باقی است پدید آید از خود انعطاف نشان دهد و شرایط برگزاری انتخاباتی آزاد، سالم و منصفانه را بپذیرد، حامیان و همراهان و همدلان جنبش سبز می توانند از موضع قدرت، هم سو با موازنه قوای اجتماعی و با اتکا به ظرفیت های بی پایان اجتماعی به سود مطالبات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه مردم و استیفای حقوق ملت مصرح در قانون اساسی از شرایط پدید آمده استفاده کرده و از این طریق مقدمات اصلاح جدی زمینه های سوء استفاده از این قانون برای توجیه یکه سالاری را فراهم آورند. گذار به دموکراسی با توجه به وجود نهادهای اقتدارگرا و بن بست آفرین در سیستم، بدون پشتوانه یک جنبش گسترده اجتماعی، عقیم و نافرجام است و تجارب تاریخی ما نشان داده که وجود این پشتوانه و وجود اراده سیاسی لازم برای تکیه به چنین پشتوانه ای می تواند حتی نهادهای مستظهر به قدرت و استعمار خارجی را به عقب نشینی وادار کند و فرایند دموکراتیک شدن و انتقال مسالمت آمیز قدرت از نهادهای انتصابی و غیر دموکراتیک به نهادهای انتخابی و دموکراتیک را پیش ببرد.
مشارکت مشروط
مشارکت مشروط گزینه ای است که برخی از منتقدان در گذشته و در شرایط متفاوت انتخاباتی اختیار کرده اند و همواره مشارکت خود را منوط به وجود حداقل شرایط لازم برای یک رقابت جدی اعلام داشته اند. در این میان گاه همچون انتخابات مجلس پنجم موفق به ایجاد فراکسیون اقلیت قدرتمند شده اند و گاه همچون انتخابات مجلس ششم به پیروزی چشم گیری رسیده اند. گاه نیز همچون انتخابات مجلس هفتم که نظارت استصوابی به گونه ای بی سابقه مورد استفاده قرار گرفت و در نتیجة آن شصت در صد از داوطلبان نمایندگی و از جمله حدود هشتاد نفر ازنمایندگان مجلس ششم رد صلاحیت شدند، بخش مهمی از اصلاح طلبان به دلیل فقدان حداقل شرایط لازم برای برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی از شرکت در انتخابات خودداری کردند.
اینک اما با شرایط ماهیتاً متفاوتی روبرو هستیم. افزون بر اعمال نظارت استصوابی به صورتی لجام گسیخته تر، اقتدارگرایان پس از تقلبی بزرگ، در فرایندی پیش رونده به سوی یک پایه شدن قدرت، در سرکوب اعتراض گسترده مردم تردیدی به خود راه نداده اند. طی دوسالی که از انتخابات متقلبانه ریاست جمهوری دهم می گذرد بیش ازصد نفر به شهادت رسیده، هزاران نفر دستگیر شده اند. هجوم به خوابگاه دانشجویان و جنایات زندان کهریزک، شکنجه، اعتراف گیری های اجباری در نمایش های تلویزیونی، حاکم ساختن وضع اضطراری و فوق العاده بر کشور، تبدیل شهرستان ها و شهرهای بزرگ به پادگان نظامی در مناسبت های مختلف، انحلال و توقیف احزاب، مطبوعات و نهادهای صنفی و مدنی مستقل، دستگیری ده ها تن از شخصیت ها و نیروهای تحول خواه و منتقد، حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی، حاکم ساختن رعب و اختناق بر همه جا از دانشگاه ها گرفته تا حوزه های علمیه، از مجالس عزاداری امام حسین و مساجد و هیئت های مذهبی گرفته تا جلسات خانگی، و در یک کلام، استفاده از زور و سرکوب عریان برای خاموش کردن صدای مردم، واقعیت عرصه سیاست و مدیریت کشور طی دوسال گذشته را ترسیم می کند.
با توجه به شرحی که گذشت، شرایط اجتماعی و سیاسی کنونی با شرایط کشور در دوره های انتخاباتی گذشته، ماهیتاً به کلی متفاوت بوده و تجربه انتخابات ریاست جمهوری دهم اعتماد عمومی را نسبت به اراده حاکمیت در برگزاری انتخابات آزاد و سالم و منصفانه را به شدت مخدوش ساخته است. بنابراین نمی توان بی توجه به تحولات دو سال اخیر که به سوی تغییر ماهوی و کیفی نهاد قدرت و استحاله کامل جمهوریت نظام پیش می رود، با همان مواضع و استدلال های گذشته وارد انتخابات شد. ضمن اینکه نمی توان از توهینی که نسبت به باور میلیون ها شهروندی که در انتخابات شرکت کردند و سپس رأیشان دزدیده شده و حضور مدنی آنان مورد سوء استفاده تشنگان قدرت قرار گرفت بی تفاوت گذشت و نسبت به سرکوب های خونین و خشونت بار پس از انتخابات 88 ساکت ماند.
جنبش سبز و انتخابات(نگاه فرایندی و شرط های معیاری)
مهم ترین مزیت جنبش سبز، سرمایة اجتماعی آن است که دستاورد خون شهیدان جنبش سبز، پیگیری شجاعانه مطالبات مدنی توسط شهروندان آزاده، مقاومت و پایمردی رهبران و فعالان آن در برابر سرکوب و زندان و آگاهی روزافزون آحاد ملت نسبت به آنچه در کشور می گذرد است. بدیهی است هرگونه برنامه و راهکاری که خارج از چارچوب اصول و مطالبات جنبش تعریف شود و به این سرمایه اجتماعی آسیب برساند، پیشاپیش محکوم به شکست است. جنبش سبز ماهیتاً جنبش مدنی و اعتراضی شهروندان خواهان تغییر وضع موجود است و اگر در مقاطعی با شرکت در انتخابات از رأی خود برای نیل به این هدف سود می جستند، به این علت بود که تا آن زمان هنوز تقلب و مصادره رأی مردم نهادینه و ساختاری نشده و حداقل شرایط رقابت دموکراتیک برفرایندهای انتخاباتی حاکم بود و امید برای تأثیرگذار بودن رأی هنوز مخدوش نگردیده بود.
اما امروز با توجه به شرایط پس از انتخابات پر از تخلف و تقلب 22 خرداد سال 88 و تغییرات ماهوی در سطح قدرت، که به برهم خوردن نظم نهادی میان نهادها و قوای حاکمه جمهوری اسلامی و تغییر جایگاه مجلس انجامیده و نیز بی اعتنایی حاکمان به حقوق اساسی شهروندان، دیگر نمی توان از حضور اقلیتی چند ده نفره انتظار ایفای نقش مهمی را داشت. افزون بر این در صورت حفظ شرایط موجود با توجه به نهادینه شدن تقلب سازمان یافته و ماهیت غیردموکراتیک و عملکرد نامنصفانة نهادهای نظارتی و اجرایی، شکل گیری انتخاباتی سالم و حضور فراکسیون مؤثر و وفادار به جنبش سبز منتفی است.
از آنجا که از جمله اصول جنبش سبز، توجه به مطالبات شهروندان و توسل به عقلانیت جمعی در فرایندهای تصمیم گیری است، شورای هماهنگی راه سبز امید طی ماه های گذشته به رایزنی و گفتگو با طیف گسترده ای از فعالان سیاسی و صاحبنظران داخل و خارج از کشور که خود را متعهد به همراهی با جنبش سبز مردم ایران می دانند پرداخته و به جمعبندی مقدماتی زیر دست یافته است:
جنبش سبز به مثابه جنبشی مدنی، مسالمت جو و مسئول نمی تواند در قبال انتخابات مجلس نهم موضع مشارکت نامشروط و یا عدم مشارکت غیرمشروط را اتخاذ کند، همان گونه که نمی تواند برای مشارکت خود شرط هایی تعیین کند که نهایتاً به پذیرش ساختار متقلبانه و غیر سالم انتخابات منجر شود. نگاه جنبش سبز به انتخابات مجلس نهم و هر انتخاباتی که پس ازانتخابات ریاست جمهوری دهم برگزار خواهد شد، نگاهی فرایندی است و نه نگاهی ناظر به شرط های جزئی و موردی. از این رو جنبش سبز برای مشارکت در انتخابات به شرط های فردی و مصداقی از قبیل تأیید صلاحیت این یا آن فرد و گروه نمی اندیشد، بلکه برگزاری انتخابتی آزاد، سالم و منصفانه را حق مردم و وظیفه دولت میداند که تخطی از آن موجب مسئولیت داخلی و بین المللی برای حکومت میگردد و لذا در پی تحقق لوازم، معیارها و استانداردهای برگزاری چنین انتخاباتی و تحمیل آن از موضع قدرت به حاکمیت است؛ این در حالی است که متأسفانه در کارنامة دست اندرکاران برگزاری انتخابات، اثری از اعتنا و اعتقاد به رأی مردم دیده نمی شود.
بدیهی است چنان که آقای خاتمی نیز چندی پیش تأکید کرد، در فضای امنیتی- نظامی و در غیاب فضای با نشاط سیاسی و فقدان مطبوعات و احزاب مستقل و آزاد و در حالی که فعالان سیاسی و مطبوعاتی در زندان به سر می برند و نظامیان مقدرات سیاسی کشور را در دست دارند، نمی توان به برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم امیدوار بود، در حالی که وجود فضای پر رونق و سالم نقد و نظر سیاسی، وجود احزاب وتشکل های سیاسی منتقد و مستقل و وجود جامعه مطبوعاتی پرنشاط و عاری از سانسور و اختناق لازمه برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم است. براین اساس، سامان یابی سیاسی اجتماعی و پایان دادن به شرایط امنیتی نظامی کنونی، ازجمله ضوابط لازم برای هرگونه تصمیمی برای شرکت جنبش سبز در انتخابات است.
جنبش سبز مردم ایران موارد زیر را ازجمله شروط و نیز لوازم و استانداردهایی می داند که بدون تحقق آنها، انتخابات ناسالم، ناعادلانه و غیرمنصفانه ارزیابی خواهد شد:
الف) آزادی و اعاده حیثیت تمامی شهروندانی که در حوادث پس از انتخابات 88 به شکل غیرقانونی و ناعادلانه بازداشت شده و یا با جریمه ها و وثیقه های سنگین به طور موقت آزاد هستند.
ب) دست نهادهای نظامی و امنیتی از عرصه رقابت ها و منازعات سیاسی و نیز هرگونه دخالت و مهندسی انتخابات کوتاه شود.
ج) به حبس خانگی آقایان موسوی، کروبی و همسران ایشان خاتمه داده شود و کلیه محدودیت های امنیتی و پلیسی موجود برای فعالیت آنان برطرف گردد.
د) موانع و محدودیت های غیر قانونی موجود از مقابل فعالیت آزاد احزاب و تشکل های صنفی سیاسی و نهادهای غیر دولتی برداشته شود.
ه) به سانسور و اعمال فشار علیه رسانه ها و توقیف غیر قانونی علیه مطبوعات پایان داده شود و آزادی قلم محترم شناخته شود.
و) با لغو نظارت استصوابی که مغایر موازین انتخابات آزاد، سالم و منصفانه و همچنین قانون اساسی است، انتخابات زیر نظر مرجع نظارتی بی طرف و مورد اعتماد کلیه جریان های سیاسی و اجتماعی برگزار گردد.
ز) تمامی شهروندان و همه گرایش ها و تشکل های سیاسی، عقیدتی و قومی بتوانند بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات فعال شوند و به نامزدهای مورد نظر خود رأی دهند و به خاطر رأی خود مورد بازخواست و تهدید و محرومیت واقع نشوند.
ک) حاکمیت باید تمام اقدامات لازم را به عمل آورد تا احزاب و نامزدها و رأی دهندگان از امنیت جانی و مالی و حیثیتی مساوی برخوردار باشند و از اعمال هر نوع خشونت، جلوگیری بعمل آید.
این شروط و لوازم و معیارها، استانداردها و حداقل هایی هستند که نه تنها در عرف انتخابات آزاد سالم و منصفانه در جهان شناخته شده و رایج هستند، بلکه ضوابطی هستند که هر عقل سلیمی انتخابات را بدون آنها، ناسالم و غیرمنصفانه ارزیابی می کند. همچنین، معیارها و شروط یاد شده، برآمده از خرد ملتزم به مصالح کشور و برای پایان بخشیدن به روند انحطاط و سقوطی است که کشور بدان گرفتار آمده است. شورای هماهنگی در جهت حفظ منافع بلندمدت کشور، در پی ایجاد وفاق ملی است که بر مبنای آن، چشم اندازی امیدوارانه برای نجات کشور ترسیم گردد. از همین روست که اینک که در آستانة ماه پربرکت رمضان قرار داریم، انتظار داریم همة شهروندان و ایرانیان داخل و خارج از کشور از این فرصت مبارک برای تأمل و گفتگو دربارة تحلیل و شروط پیشنهادی فوق الذکر استفاده کرده و نظرات خود را به هر صورت ممکن ارایه نمایند تا شورا بتواند با استفاده از نظرات و پیشنهادات شما، به جمعبندی نهایی و اعلام موضع اقدام نماید.
شورای هماهنگی راه سبز امید
بسمه تعالی
باسلام خدمت مخاطبین
هیچ ملت آزاده ای در دنیا سرنوشت خویش را بدست سایر کشورها نمی سپارد و با تشویق وتحریک آنها به خیابان ها نمیریزد حتی اگر مشکلی در داخل وجود داشته باشدو نیز با تهدید وتحریم آنها تسلیم نمی شود؛ علی الخصوص وقتی این کشورها ظالم بذات و تضییع کننده حقوق ملت های مستضعف جهان باشد و از روی پای خود ایستادن مردم آزاده با احساس به خطر افتادن منافع شان اقدام به ترور دانشمندان، جاسوسی، تحریم و حمایت از کشورهای متجاوز در جنگ ها علیه ملت ها کرده و از رژیم های جعلی منطقه که همانند حرمله ها به کودکان شیرخواره هم رحم نمی کنند حمایت کرده و جنگ و مواد مخدر وفساداخلاقی و بی بند وباری در جهان را رواج می دهند. چون این ملت ها وآیندگان هستند که در این باره قضاوت خواهندکرد.
این حکومت “امکان ندارد” که اصلاح شود… بنابراین تنها راه ممکن تحریم بی قید و شرط است تا حکومت مشروعیت خود را بطور کامل از دست بدهد و هر روز ضعیفتر و ضعیفتر شود.
تحریم بی قید و شرط
یک ضرب المثل اروپایی می گوید: “وقتی عجع داری، آهسته برو”!
شاید دوستانی که بدون مطالعه دقیق بیانیه شورا در بوق تحریم می دمند با این مثال کمی هوشیار شوند.
دوستان اگر حکومت این شرایط را بپذیرد که مشکل حل خواهد بود.
اما تحریم در صورتی موفق خواهد بود که مورد اقبال اکثریت جامعه واقع شود. بنابراین بجای نق زدن های سی ساله و آیه یاس خواندن های مثل “رهبر نمی گذارد” و ا”نتصابات” و … این شروط را هر چه بیشتر در جامعه مطرح کنیم تا هر روز بر تعداد مردمی که از روی آگاهانه و بخاطر بی توجهی حکومت به این شروط حداقلی در نمایش انتخاباتی شرکت نمی کنند بیافزاییم.
یک ضرب المثل اروپایی می گوید: “وقتی عجله داری، آهسته برو”!
شاید دوستانی که بدون مطالعه دقیق بیانیه شورا در بوق تحریم می دمند با این مثال کمی هوشیار شوند.
دوستان اگر حکومت این شرایط را بپذیرد که مشکل حل خواهد بود.
اما اگر نپذیرد (که یقینا هم نخواهد پذیرفت)، تحریم در صورتی موفق خواهد بود که مورد اقبال اکثریت جامعه واقع شود. بنابراین بجای نق زدن های سی ساله و آیه یاس خواندن های مثل “رهبر نمی گذارد” و ا”نتصابات” و … این شروط را هر چه بیشتر در جامعه مطرح کنیم تا هر روز بر تعداد مردمی که از روی آگاهی و بخاطر بی توجهی حکومت به این شروط حداقلی در نمایش انتخاباتی شرکت نمی کنند بیافزاییم.
ظلم چند صباحی بیشتر نخواهد ماند. تحریم در انتخابات آینده به معنی بی اعتنایی به یک سیستم ناکارآمد است. ما دنبال عدالت هستیم نه انتخابات. انتخابات روشی است که می شناسیم و می تواند ما را به عدالت برساند لیکن تنها روش نیست. باید شجاع باشیم. ظالم را با ظالم رها کنید خودشان محو میکنند همدیگر را. بهترین راه بی اعتنایی به انتخابات آینده است. لیکن اگر دوستان ما تمام کارهای ناعادلانه ای که مرتکب شده اند را جبران کنند و علنا از خاتواده های ایرانیان عذرخواهی کرده و توبه کنند و خود را برای مجازات آماده کنند در آن صورت می توان در انتخابات شرکت نمود در غیر این صورت شرکت در انتخابات بها دادن به ظلم و بی عدالتی است.
این حکومت “امکان ندارد” که اصلاح شود… بنابراین تنها راه ممکن تحریم بی قید و شرط است ….
من نظرات دوستانو خوندم. بیانیه هم خوندم. بیانیه تقریبا مشابه نظرات سید عزیز خاتمی بود که تو رسانه های داخلی منعکس شد و عکس العمل های جالب و متفاوت مسئولین مختلف مواجه شد. عکس العمل ها متفاوت بود و عجیب. به دوستان توصیه می کنم دقت و مطالعه بیشتری رو اتقاقات اخیر داشته باشند.از شروع سال نود داره اتفاقات عجیبی می افته. باند احمدی نژاد جدیدا انحرافی! که آقای تاج زاده استاد عزیز ازشون به عنوان باند سیاسی امنیتی قدرت انحرافی(که البته این عنوان با تخفیف بوده) نام می برده دست به یه سری حرکاتای پیچیده و شطرنج وار جدید زده که هرکدوم قد چندتا پروژه میشه راجعبشون حرف زد. چندتاشو میگم بعد یه جمع بندی کوچولو میکنم
1. داستان مستند ظهور
2.داستان ظهور تو ماه خرداد
3. تلاش برای جذب بخشی از مخالفین بوسیله مشایی با رفتار سیاسی در مورد تفکیک جنسیتی
3.برنامه ریزی برای 150 کرسی مجلس
4.جدا شدن ظاهری یه گروه از مشایی و احمدی نژاد به عنوان جبهه پایداری(که احتمالا قراره بخشی از 150 نماینده مورد نیاز جهت پختن آش (با یه وجب روغن واسه ملت) بشن
5.تلاش برای جذب بخشی از نیروهای سپاه و منفعل کردن سایرین
و…..
اگه به گذشته نگاه کنیم میبینیم معمولا راستیا اصلا مال این حرفاو حرکتای پیچیده نبودن و اصلاحات هم به نظر شخصی من اساسا و ذاتا جنبش عقل گرا دموکرات و کندی بوده ازین قرتی بازیا و پرو بازیا نمیومد. آقایون راستی وقتی روزگار شکست تحقیر آمیز 2 خرداد و شکستای بعدیو میدیدن به جای خدا به این باند متوسل شدند برای حذف اصلاحات .
امروز جا تنگ شده و به قول هاشمی سنگر به سنگر جلو میره و گویا انتخابات مجلس اخیر اهمیت زیادی داره که با تمام توان بسیج شدن. البته به جز اینا 2 گروه دیگه هم دندون تیز کردن واسه انتخابات که هرسه سازمان یافته و تشکیلاتی کار میکنن.
حالا آقایون راستیای با سوادتر و باهوشتر با زبون بی زبونی می خان از اصلاح طلبا کمک بگیرن . البته صریح نمیتونن بگن. احمقاشونم که خر داغ میکنن!! به هرحال این بکش و هل بده تا روز انتخابات هست. و با توجه به اینکه این شرایط کاملا منطقی متاسفانه هرگز پذیرفته نخواهد شد بنابراین فقط میشه در یک حرکت غیر آرمان خواهانه به اصولگراهای معتدل رای داد تا شاید این باند قدرت وکیل الدوله کمتری بفرسته مجلس
پس انتصاباتش انتخصاباتیه!
ضمنا انتصخابات 88 یه فرق دیگه هم داشت این بود که مجری و ناظر 100% هم عقیده بودن. الان 50% هم عقیدن. یعنی انتخابات پر چالشی میشه چه اصلاحات باشه چه نباشه.
به هر حال هر سه گزینه مزایا و معایب و خطرات خودشو داره. ولی مطلب بسیار بسیار مهم اتحاد جنبشه که بتونه بدنه اجتماعیشو به رخ بکشه و تقویت کنه تا به اهداف و حقوف قانونی برسه.
البته بعضی از دوستان دلایل احساسی مطرح کردند که کاملا محترمه ولی تمام هزینه های سابق (زندانها شهدا ….)بخاطر رسیدن به همین اهداف بوده وبه نظر من رسیدن به اهداف جنبش تنها راه از بین بردن ریشه این جنایاته
” آزادی شهروندانی که بعد از انتخابات بازداشت شده اند، آزادی رهبران جنبش سبز، کوتاه کردن دست نهادهای نظامی و امنیتی از هر گونه دخالت و مهندسی انتخابات، محترم شمردن آزادی قلم، فعال شدن تمامی شهروندان و همه گرایش ها و تشکل های سیاسی، عقیدتی و قومی بتوانند بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات، فعالیت آزاد احزاب و تشکل های صنفی، لغو نظارت استصوابی، ایجاد امنیت جانی و مالی و حیثیتی مساوی احزاب، نامزدها و رای دهندگان در انتخابات و … از جمله شروط شرکت در انتخابات است….”
چون چنین شرایطی بی تردید مهیا نخواهد شد پس حتمن و بی تردید نباید در انتخابات شرکت کرد و باید به گوش دنیا رساند که اگر آمار دادند که این همه رای داده اند دروغ می گویند….دیگر نباید تحت هیچ شرایط و ترفند و تفسیر و تهدیدی در انتخابات شرکت کرد
سالهاست که چشم هامان صحنه هایی را میبیند و گوشهامان سخنانی را میشنوند که عقلها را به ورطه تحیر افکنده که مگر میشود اینسان در هپروت سیر کرد و مقدرات یک ملت را ملعبه دست عدهای زنگی مست تیغ در دست و گروهی فرصت طلب ماجرا جو دید و اینگونه به ارزیابی نشست که بیایم با اینها معامله کنیم ، یا انتخااباتتان را تحریم میکنیم ،یا اگر شروط ما را پذیرفتید در انتخابات شرکت میکنم، یا اینکه بی قید و شرط شرکت میکنیم. این گزینه ها قبلا بارها و بارها توسط ده ها انسان متعالی و متفکر ، اعم از روزنامه نگار ، سیاستمدار ،نویسنده، دانشجو و استاد دانشگاه حتی علما به آقایان گفته شده و جواب صریحا این بوده که اگر تحریم میکنید به درک ، اگر شرط میگذارید بیجا میکنید ، و اگر شرکت میکنید، وظیفه تان است . اکثریت ملت را به رخ نکشید که ما فن بدلش را بلدیم و در دو انتخبات گذشته مجلس و ریاست جمهوری کردیم و شد. حالا چه میگوئید؟ آیا عملی خارج از عرف عقل، دین، ملیت ، شرف، انسانیت ، وجدانیت بوده که در طول پنج ، شش سال گذشته از این قوم اشغالگر ندیده باشیم. این جماعت ایرانی نیستند هیچ ،دشمن قسم خورده ایران و ایرانی اند. وسعت دیدشان همین چند صباحی است که برمسند اند . اصلاح طلبی چه صیغه یست؟، چه چیز و یا چه کسی باید اصلاح شود؟. برای اینکه این قوم معنی و لزوم اصلاحات را بفهمند چند نفر دیگر باید شهید، محبوس و بی ابرو شوند . چند خانواده دیگر باید عزیز از دست دهند و چقدر از ثروت ملی باید غارت شود و به جیب مفت خوران منطقه یا حامیان چپاول گر خارجی اینها ریخته شود. چقدر؟. باز امید اصلاح پذیری دارید؟ باور ندارید که تکلیف این مهاجمین اشغالگر باید در کف خیابانها روشن شود؟
با سلام
این انتخابات مسئله دوم ماست
وقت آن نرسیده که عامل اصلی انحطاط و سقوط همه جانبه به همگان معرفی شود؟
مسئله اصلی حذف دیکتاتور و تفکرات دیکتاتور مابانه است
بیاییم پیامک مختصر ، کم هزینه و کم خطر مرگ بر شاه را برای همه آنهایی که می شناسیم بفرستیم و زیر لب و موقع اعتراض و ناراحتی نجوا کنیم تا باز هم ملکه ذهن مردم شود. آنوقت دیکتاتور خود سقوط خواهد کرد …
عاقلان خود می دانند معنی این حرف را
تحریم بی قید و شرط مناسبترین جواب برای بی ادبترین مستبدترین خودخواهترین بی تدبیرترین و در نهایت بی هنرترین حکومتی است که در حال حاضر عرصه را بر مخالفینش تنگ کرده و به خون انان تشنه است!
شرط تعین کردن برای چنین موجوداتی و در چنین شرائطی مثل این لطیفه میمونه که از کسی پرسیدن چرا بیکار شدی گفت اوستام منو بیرون کرد منم قهر کردم و دیگه سر کار نرفتم!
وقتی اوستا بیرون میکنه قهر کردن بیرون شده چه معنی داره؟
ایا شروط مطرح شده چیز جدیدیه یا برای اولین بار که اقای خاتمی انها را مطرح کرد به باد انتقاد و تمسخر و استیضاح گرفته نشد؟
مطرح کردن دوباره ان چه معنی یا چه حسنی در بر دارد که این را باید توضیح بدهید!
من برای انتخاب رذیل ترین فرد به پای صندوق رای خواهم رفت 0 وقتی به فرموده مقام معظم رهبری نمایندگان رذیل هستند 0
باسلام خدمت تمام دوستان عزیز:
بنده حقیر از همین الان می توانم بگویم که :
1-هرگز حکومت حاضر به آزاد کردن عزیزان ما از زندان و حصر نخواهد شد.
2- هرگز حکومت شروط جنبش را نخواهد پذیرفت.
این دو نکته کاملاً مشخص است و هرکسی که کمترین سررشته ای در سیاسیت داشته باشد حدس خواهد زد که حکومتی که دوسال از شکست کامل مخالفان سخن گفته و کار آن ها را تمام شده دانسته با پذیرش هر گونه شرطی عملاً بازی را باخته هر چند که انتخابات آزاد (به فرض محال) فراهم کند و حتی اصلاح طلبان پیروز هم نشوند.
به نظر حقیر بهترین راه کار تحریم همه جانبه انتخابات از طرف تمام دلسوزان به این میهن و دین اسلام می باشد. مگر پیامبر اسلام (ص) هزار و چهارصد سال پیش نفرمود که : مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود (ضربه نمی بیند).هرگونه اعتماد به حکومتی که خود را عین دین که حتی برتر از همه کس می داند و خود را مدافع تمام عیار دین اسلام خیالی و فرضی خود می داند به معنای واقعی ساده لوحی واقعی است.
تحریم بی قید و شرط انتخابات
به نظر من هیچکسی مثل اقاای تاجزاده مساله را تحلیل نکرده درود بر این مرد بزرگ
خداي امام شما خامنه اي با خداي من فرق داره؟
شما از پاسخ دادن شرمنده نباش. از كشتن جووناي مردم براي حمايت از قدرت مطلقه شرمنده باش. اتفاقا مغروري. اسلحه زير كتت داري … چرا مغرور نباشي.
من تو انتخابات 88 نه فقط خودم راي دادم 17 نفر از اعضاي خانواده و فاميل رو هم پاي صندوق بردم. در انتخابات بعدي شركت نميكنم. اون 17 نفر هم چون رايشون دزديده شد ديگه شركت نميكنن. حتما 170 نفر ديگه رو هم هشدار ميديم از شركت در انتصابات. روز انتخابات به هيج بهونه اي بيرون نميريم. شهر خالي و خلوت جولانگاه شما. چماق مشروعيت دست دروغگوها نميديم.
اينكه نرفتن مردم پاي صندوق راي چيزي رو عوض نميكنه درسته . اينها تعدادي جيره خور دارند كه هستن و اون شركت حد اكثري رو رسانه اي براي مردم مجسم ميكنند . چيزي كه اينجا مطرح پا فشاري اصلاحات رو شروط خودشه اگز از شروط نتوانند نتيجه بگيرن پس كرسي مجلس هم جز اسم بد نامي چيز ديگه اي نداره .
ببينيد بايد سر شروط پا فشاري كرد و تمام شخصيتهاي مستعد مشهور رو متقاعد كرد اگر اين شروط انجام نشه جز يك حكومت ديكتاتوري چيزي نداريم . تو انتخابات 88 خيلي خوب جذب اين افراد صورت گرفت
-به نظر من بايد تبليغات صورت بگيره و تا شب انتخابات گفته شه كه در صورت انجام گرفتن شروط وارد انتخابات خواهيم شد و در صورت محقق نشدن تا روز انتخابات به صورت جدي از شركت صرف نظر بشه . چون اسم اين ديگه مجلس مردم نيست مجلس حكومت داران است .
من يكي از كسايي هستم به عنوان يك شهروند كه اگر اصلاحات بدون اينكه شروطش محقق بشه وارد انتخابات بشه به مردم خواهي اون جدا شك ميكنم .
روز انتصابات خواهیم آمد اما نه برای تایید جنایت های اینها , بلکه برای شرکت در راهپیمایی و دفاع از خون های بیگناه ریخته شده ندا و اشکان و سهراب و صانع و هاله و …
جنبش سبز باید از همین الان به فکر برگذاری یک راهپیمایی جدی علیه ظلم و ویرانگری حاکمیت در روز انتصابات باشد.شب قبل از آن نیز بر پشت بام و فریاد الله کبر و مرگ بر دیکتاتور را فریادخواهیم زد
شورای راه سبز خواهش می کنم محافظه کاری را کنار بگذارید.دیکتاتور 1 اپسیلم از مواضع ظالمانه و فرعونی خود کوتاه که نیامده هیچ بر شدت آن نیز افزوده است. نافرمانی مدنی چاره راه است
به نام خدای امام بر حق ما خامنه ای.درباره 2 سوال اول شماضد بسیجی عزیز باید بگم در هر دو صورت از اونجایی که به عقیدمون یعنی نترسیدن از غیر خدا و کمک کردن خدا به بندگانش اعتقاد داریم تا پای مرگ با گربه و شیر مبارزه میکنیم!!!دوست من خبر نداری اگر یک فرد روانی هم اعلام کنه مثلا در جلوی مجلس میخواد خرابکاری کنه خیابانها رو پر پلیس میکنیم!امنیت مردم جز وظایف نیروهای امنیتیه و اونها به بزرگی یا کوچکی تهدید توجه نمیکنن بلکه همه اون تهدید ها رو جدی میگیرن!!!در مورد صداوسیما دروغ هم میگن راست هم میگن و این متاسفانه در همه جای دنیاست تا اعمال خودشان را توجیه و رقبا را تخریب کنند مانند سایت وزین کلمه!!!اینترنتم درسته که برای مسائل امنیتیه ولی کار اشتباهیه قطع کردن اون!در مورد زندان رفتن هم اینگونه نیست و کسانی که در زندانند برای اقدام علیه نظام در زندانند که در قانون ما جرم است!در مورد چین و روسیه هم جواب شما بله است و چین کل دنیا رو گرفته نه ایرانو!بله به روسیه نمیشه اعتماد کرد همانطور که به هیچ کشور دیگری نمیشه اعتماد کرد حتی سوریه!چون همگی برای منافع خودشون میجنگند نه کشور ما!چین هم کمونیستیه و به خدا اعتقاد ندارن اخر نفهمیدیم منظور شما چیه!ایا با اینها رابطمون رو به هم بزنیم یا نه!تا زمانی که دشمنی عملی با ما نداشته باشن رابطه با انها ایرادی نداره همانطور که با انگلیس رابطه داشتیم!یا حق.
همه با هم همه سبزها این انتخابات رو تحریم میکنیم همه همه
چرا نمیگوید تمام زندانیان سیاسی وعقیدتی.اگر آزادی خواهید؟
بیانیه ی خوب و راهگشایی است .باتمام قوا در توزیع آن در سراسر نقاط کشور بکوشیم
بدون نظارت سازمانها بی ظرف کشور های دنیا نظیر فرانسه ، آلمان البته نه انگلیس و سازمان ملل هیچگونه از این شروط کارامد ونخواهد بود و بازهم می توان در سالم بودن انتخابات شک داشت.باید از سازمان ملل کسانی بیایند و در امر انتخابات در تمامی شهرها و شهرستانها نظارت داشته باشند
کوچترین کاری که میشه کرد تحریمه.و باید به فکر یه تظاهرات بزرگ باشیم.
با سلام و خسته نباشید
رجوع به رای مردم کم هزینه ترین راه برون رفت از بن بست کنونی و خارج شدن کشور از وضعیت “اضمحلاح اجتماعی ایران” می باشد. این رای الزاما از صندوقهایی که خامنه ای و حکومت نظامیان بیرون نمی آید. بلکه تنها در یک انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل امکان پذیر خواهد بود. مگر می شود تصور کرد که عوامل ج. ا. اجازه دهند رایها بدرستی خوانده شود.
رای گیری می گینند مثل شرکتهای تولید بذر و در نهایت آن گونه ی خاص را که مد نظرشان است به تولید انبوه می رسانند.
رای میگیرند و شرکت مردم را به حساب رای به ج. ا..
یک نظر سنجی اینترنتی انجام بدید
من با نظر سوم ( مشارکت مشروط) کاملا موافقم و معتقدم به استناد تجربه انتخابات88 در هر صورت(مشارکت یا تحریم) نمایندگان جناح حاکم از صندوقهای رای بیرون خواهند آمد و معتقدم از آنجاکه با شیرین کاری سال88 تکیه رهبران نظام در حال حاظر فقط به قوای نظامی است نه مردم حاکمیت ککش هم از پیامدهای اجتمائی سیاسی و بین المللی ناشی از مصادره به مطلوب کردن رای مردم نمی گزد..نتیجه آنکه با پذیرش واعلام مشارکت مشروط لا اقل یکی از این دو فایده را خواهیم برد. 1-در صورت پذیرش شروط مشارکت توسط نظام رهبران و زندانیان در بندمان به آزادی میرسند 2-در صورت عدم پذیرش شروط،نظام با چالش داخلی و خارجی جدی روبرو شده و بیش از پیش ریزش خواهد کرد.
من هيچ انگيزه اي براي مطالعه ي بيانيه نداشتم چراكه اساسا انتخابات براي اصلاح طلبان در ايراتن موضوعيتش را از دست داده است . دو شرط لازم براي حضور شما در بدنه ي قدرت از طريق انتخابات يكي آزادي نامزدي نخبگان اصلاح طلب است و ديگري سلامت انتخابات .اگر بر فرض محال از سد شوراي نگهبان بگذريد با شمشيرهاي از رو بسته شده در مهندسي نتايج انتخابات چه خواهيد كرد. من هر راهكاري كه نخست تكليف اين دو موضوع را از طريق اصلاح رسمي ساختارها ي قانوني مشخص نكند مشاركت در انتخابات توسط اصلاح طلبان را تنها وارد شدن در يك سرگرمي ويرانگر كه جز بر نا اميدي و تحقير اين گروه نخواهد افزود نميدانم.
در ضمن خواهشمندم قلم فرسايي را كنار گذاشته و مختصر و مفيد بنويسيد. با ور كنيد ما خسته ايم
میدونید چرا شماها ازانقلاب دوم میترسید برای اینکه میدونید اگه انقلاب بشه همون بلایی که شما سر مردم اوردید مردم هم سر شما میارن
به هيچ وجه شركت نمي كنيم
حكومت حتي يك قدم عقب نگذاشته و حتي اسمي از موسوي و كروبي نمي آورد
آن وقت ما به فكر انتخابات باشيم!!!
تن نيمه جان اين حكومت فقط با تحريم انتخابات از پا در مي آيد. بدون خشونت و خونريزي
شروط شورای هماهنگی بیان تکامل جنبش اصلاح طلبی در دوران فعلی بوده و مطابق با خواسته های پایه های مردمی این جنبش میباشد. اما به لحاظ برنامه ای شورای هماهنگی توقعات هواداران خود را بر آورده نکرده است. اگر بر اساس مفاد ذکر شده در بیانیه احزاب و سازمانها بتوانند آزادانه فعالیت کنند. برنامه شورا برای در راس امور قرار گرفتن مشخص نیست. جنبش سبز و یا اصلاح طلبان نقاط مشترک بسیار ناچیز و اختلافات عمیق با اصولگرایان در زمینه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت ملی و عدالت اجتماعی دارند که خود پایه گزار انتخابات ریاست جمهوری یازدهم میباشد. جنبشهای منطقه از تجربه رهبری کاریزماتیک گذر کرده و به رهبری شورایی رسیده اند. جنبش سبز باید هرچه سریعتر با سازمانها و ارگانهای مردمی از بخش خصوصی و زنان گرفته تا کارگران و دانشجویان و اصناف و روحانیت را متشکل نماید و نمایندگان بالقوه خود را به مردم معرفی کند. من پیشنهاد میکنم که نقش بانوان به منظور رفرم قوانین متحجرانه اصولگرایان در قبال خانواده و حقوق زنان و جوانان به منظور ترسیم افق نوظهور آزادی و شکوفایی و ابتکار و نوع آوری در لیست انتخاباتی جنبش سبز از جایگاه ویژه ای برخوردار گردد. طرح نو یا تداوم کهنه عرضه مسئله انتخاباتی جنبش سبز برای مجلس و ریاست جمهوری آتی خواهد بود. باید صراحتا و هر چه سریعتر به مردم اعلام کنیم که مجلس سبز در صورت پیروزی کدام اولویت ها را مد نظر قرار خواهد داد و چگونه به مصاف ترکتازی و قانونگریزی و گردنکشی و فساد دولت عوامفریب و یاران اصولگرایش خواهد شتافت
چه راي بديم چه راي نديم …اينا برا خودشون ميبرن ومي دوزن مي ژرسيد چرا؟ چون اين اساس ديكتاتوريه و اينا همينطوري تا الان حكومت كردند نيرنگ پس اينا زماني محقق مي شه كه اساس درست باشه
به نظرم مشارکت در انتخابات مهم ترین وظیفه ماست باید پا
پیش بزاریم تحریم .جنبش سبز رو از صحنه مبارزه دور میکنه
دیگر نمی آیم حتی اگر مرا به دین و شریعتم قسم دهی دیگر نمی آیم حتی اگر آخرین نداشته هایت را رو کنی دیگر نمی آیم دیگر نمی آیم..
دیگر نمی آیم حتی اگر گریه کنی و چون ابر بهار بباری دیگر نمی آیم حتی اگر سید و میر و امیر و سردار را واسطه کنی دیگر نمی آیم دیگر
دیگر نمی آیم حتی اگر خدا بخواهد حتی اگر آیه ی نازل شود و یا کسی ظهور کند و بگوید که بیا دیگر نمی آیم دیگر نمی آیم
دیگر نمی آیم حتی اگر به خواب کسی ببیند که باید بروم حتی اگر حکم شود حتی اگر کفر باشد هم دیگر نمی آیم
دیگر نمی آیم چون تو هستی چون باز هم تو را آن گونه میبینم که بودی چون میدانم که تو خواهی ماند همینگونه که هستی
دیگر نمی آیم چون میدانم آمدنم را به سخره میگیری چون میدانم بازهم مستانه به نادانی من میخندی
دیگر نمی آیم چون دستهای خونین تورا میبینم چون نفس سرکشت را میبینم که همچنان می تازد
دیگر نمی آیم تا حضور حداکثری را بدانی تا درد بی پناه بودن را بفهمی تا عذاب بی یاور بودن را درک کنی تا بفهمی که خدا هست تا به تو ثابت کنم که فرعونیان عاقبت به خیر نشدند تا به تو بگویم که دروغ گفتن بد سر انجامی دارد و دروغ گو جایش در جهنم است نه آن جهنمی که تو ساختی بلکه جهنمی که همین جاست
دیگر نمی آیم تا بدانی که آه مادر میگیرد تا بدانی که نفرین پدر عاقبت می آید و اشک یتیم تو را غرق میکند سوز مظلوم ظالم را میسوزاند
دیگر نمی آیم تا آن روزی را ببینم که چشمانت بجای اشک خون ببارد و من برای گریستنت اشک بریزم از روی شادی اشک شوق و هلهله کنم از نابودی یک طاغوت دیگر و این بار سر مست تر از آن زمانی که تو و دوستانت هلهله کردید و چشمانم را باز میکنم تا دگر بار کسانی امثال تو فکرم را ذهنم را و راهم را به نفع خود عوض نکنند
دیگر نمیخواهم که خودت بروی میخواهم با دستان خودم بیرونت کنم تا دیگر بیش از این احساس شرمندگی به آیندگان نداشته باشم
دیگر نمی ایم تا ………………………….
چرا باید رای بدم؟ چرا باید رای بدم وقتی که 2سال پیش رو میبینم که واسه اولین بار بود که تو این 25سال زندگیم رفتم رای دادم و نتیجشو دیدم.آدم عاقل از یک سوراخ 2بار گزیده نمیشه که.
تا زمانی که انتصابات تبدیل به انتخابات آزاد نشه من رای نخواهم داد و تا جایی که میتونم نخواهم گذاشت کسی هم رای بده.
وسلام.
به هیچ وجه نباید شرکت کنیم، شرکت در انتخابات یعنی مشروعیت دادن به نظام.تازه از کجا معلوم که به قول خودشون وفادار باشند.
در نظامی که قدرت سیاسی، اقتصادی، رسانهای و نظامی در دست یک نفر قبضه شده، در کشوری که یک نفر خود را ولی امر همه میداند و این حق را بخود میدهد که در زندگی خصوصی مردم دخالت کند، در کشوری که هر نوع اعتراض سیاسی با باتون و زندان و… جواب داده میشود هرگز امکان برکزاری یک انتخابات سالم وجود ندارد بنابرین تحریم انتخابات در چنین کشوری بهتر از مشارکت در آن خواهد بود.
چه دلیلی قانع کننده ای برای حضور در انتخابات وجود داره؟
کدوم یک از خواسته های ما براورده شده؟
بسیاری در زندادن های حکومت(نه دولت) هستند. رهبران جنبش در حبس!!
شرکت در انتخابات، پشت کردن به تمامی آرامان هایی می باشد که به خاطرش جنگیدیم و کشته دادیم!
هیچ چیز تغیر نکرده و همه چیزی بدتر شده
یه روز رو در ماه مشخص کنیم مثلا پانزدهم هر ماه همه بدون استثنا از ساعت چهار تا هشت بعد از ظهر راهپیمایی کنیم .
سلام برادران و خواهران عزیزم.
هر حکومت ، حزب، دسته و فرقه ای که در ایران تسکیل شود و اولویت را به هر چیزی مطلقا هرچیزی به غیر از نام، عنوان و منافع ایران و ایرانی بدهد از دید من و خیل عظیمی از ایرانیان مردود است.حال میخواهد سبز باشد یا زرد ، ابی باشد یا قرمز، اگر سنگ چیزی غیر از ایران و ایرانی را به سینه میزند در همان جهتی است که حکومتیان هستند . جنگ قدرت درون حکومتی هم ربطی به مبارزات آزادی خواهانه ایرانیان ندارد و این انتخابات از بیخ و بن مردود است. هرکسی به هر شکلی در این انتخابات شرکت کند خائن به وطن و همدوش دشمن است. ساویز دی
نمی دانم چرا حافظه تاریخی ما ضعیف هست ایا تجربه های گذشته کافی نیست در انتخاباتهای گذشته به رای مردم اهمیتی ندادند جریان تمامیت خواه رای مردم را برای بقای خودشان می خواهند انها اگر بنا بود روزی کوتاه بیایند همه پلها را پشت سرشان خراب نمی کردند بالاتر از ان کدام رییس جمهور بعد از انقلاب بدون انگ وبرچسب کنار رفته حتی احمدی نژاد نورچشمی هم همینکه خواست بال وپری تکان دهد قیچیش کردند وای به حال دیگرانی که به جرم های واهی در زندان ویا حصر خانگی هستند با وجود نظارت استصوابی وحاکمیت نظامی که همچنان ادامه خواهد داشت انتخابات به یک مزاح بیشتر شبیه است
با مشارکت مشروط موافقم.